eitaa logo
مَه گُل
667 دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.5هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
ﻣﺼﺎﺭﻑ ﺟﻌﺒﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻣﺼﺮﻑ ﭘﻨﯿﺮ: - ﺧﻮﺩ ﭘﻨﯿﺮ - ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺦ - ﭘﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮﻧﺞ - ﺟﺎ ﻗﺮﺻﯽ - ﺟﺎ ﺍﺩﻭﯾﻪ ﺍﯼ - ﺟﺎ ﻣﺪﺍﺩﯼ - ﮐﺎﺳﻪ ﺣﻤﺎﻡ - ﺗﻔﺎﻟﻪ ﮔﯿﺮ ﻇﺮﻓﺸﻮﯾﯽ - ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯾﺎﻓﺖ - ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺑﺎﺯﯾﺎﻓﺖ!!! 😭😂 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
به روایت حانیه. ...................................................... _هوم؟ یاسمین: هوم و..... بی ادب بگو جونم. _ یاسی حوصله داریا. صبح زود زنگ زدی آدمو بیدار کردی توقع جونم هم داری؟ یاسمین : از کی تا حالا ساعت 11/5 صبحه زوده؟ زود حاضرشو بیایم دنبالت بریم بیرون. _ کجا؟ یاسمین : پنج دقیقه دیگه حاضریا. بای وای . اگه الان با این مانتو برم که مسخرم میکنن بچه ها. اگرم نرم که..... بیخیال بزار مسخره کنن بهتر از تیکه های این آدمای هوس بازه . تصمیم داشتم به جای اینکه خودمو برای همه عرضه کنم بزارم همه حسرت دیدن زیبایی هام رو داشته باشن. فقط باید بعدا میرفتم چند دست دیگه مانتو و شال میگرفتم. سریع دست و صورتمو شستم و همون مانتو و روسریم رو پوشیدم و رفتم دم در. دقیقا همزمان با باز کردن در ماشین نجمه جلوی در ترمز کرد. نجمه: این چیه؟ _ چی؟ نجمه: عاشق شدی؟ _ تو دهات شما ادم عاشق میشه باحجاب میشه؟ یاسمین : فکر کنم عاشق بچه بسیجیه شده که باحجاب شده. _ ببند بابا. حالا از کجا میدونی بسیجی بوده ؟ شقایق :خب حالا حرف نزن بیا بالا. یاسمین جلو و شقایق عقب نشسته بود. طبق معمول همشون شالاشون کلا افتاده بود و البته کلی هم آرایش داشتن. دقیقا تیپ قبلی خودم. نشستم پیش شقایق و نجمه راه افتاد. شقایق: خب حالا بتعریف. _ چیرو؟ شقایق: قضیه با حجاب شدنتو دیگه. _ به این نتیجه رسیدم که با حجاب امنیتم بیشتره. دیگه کمتر بهم تیکه میندازن ، بعدشم چرا من باید زیبایی هام رو حراج کنم برای همه ؟ یاسمین: اینا حرفای امیرعلیه نه؟ _اره. راهنمایی های اونه. و واقعا هم به نظرم درسته. تا حالا اینجوری به حجاب دقت نکرده بودم تازه در کنار این ، ندیدی اون پسره هم فکر میکرد ما از خدامونه که بهمون تیکه بندازن . نجمه : حرف مردم برات مهمه؟ _ نه ولی نجمه تنها برداشتی که میشه از ظاهر ماها کرد تشنه توجه بودنه . بعدش هم اصلا اگه اون آقا و دوستاش واقعا گشت بودن ، حالا مامان بابای من هیچی ، جواب مامان و بابای خودتونو چیجوری میخواستید بدید؟ تو که خاله های حساس من و مامان خودتو که میشناسی. شقایق :بیخیال فعلا نجمه: موافقم . نجمه: خب رسیدیم بپرید پایین. واای عاشق پارک آب و آتش بودم. وقتی پیاده شدیم یکم که به اطرافم دقت کردم احساس کردم نگاه های بقیه نسبت به من رنگ احترام گرفتن و دیگه از اون نگاه های پر شهوت و چشمک ها خبری نبود. یه حس خاصی داشتم همون احساس ارزشی که امیرعلی ازش حرف میزد.... نجمه: بچه ها بیاید بریم بشینیم رو اون صندلیا _ بریم . . یاسمین: تانی تو برو پشت شقایق وایسا. _ اه . یه ساعته دارید عکس میگیرید پاشین بریم بابا. خسته شدم. شقایق : ضدحال. چته تو؟ تازه دوساعت هم نیست که اومدیم. _ خسته شدم بابا . هی عکس عکس عکس. یاسمین: راست میگه بیاید بریم . داشتم میرفتم به سمت ماشین که صدای زنگ گوشی متوقفم کرد. دیدن اسم فاطمه روی گوشی؛ نمیدونم چرا ؛ ولی لبخند رو مهمون لب هام کرد. _ جونم؟ فاطمه: سلام خانوم. خوبی؟؟؟ _ مرسی تو خوبی؟ فاطمه: فدات شم. به خوبیت. حانیه من دارم میرم کلاس ، تو هم میای باهم بریم شاید دوست داشته باشی؟ _کلاس چی؟ فاطمه: ببین حلقه صالحین بسیجه. کلاس خوبیه. _نه بابا. بیخیال. حالا بعدا یه روز باهم قرار میزاریم میریم پارکی جایی. فاطمه : باشه عزیزم. فعلا.... _ بای _یاعلی.... درقلب من انگار کسی جای تورا یافت اما افسوس که این عاشق دل خسته نهانش کرده
😍😍 ⁉️⁉️به تســــاوی های بالا دقت کنید، آیا میتوانید بگویید چه عددی باید به جای علامت سؤال قرار بگیرد؟! 🤔 ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 دوستانی که مایلند در مسابقه این هفته مه‌گلی شرکت نمایند پاسخ را تا فردا شب به آیدی زیر ارسال نمایند👇👇 @mariamm313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 خدایا دستمان را بگیر تا یادمان باشد که باید دستی را بگیریم .... 🌹 خدایا نگاه مهربانت را ما دریغ مکن تا یادمان باشد که باید به تمامی نگاهی باشیم از سر مهر و عشق به انسانها .. ⭐️ شبتون پر از عطر خدا ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
❤️🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🌸سلام صبحتون عالی 🍃روزتون پر از بهترین‌ها ❤️خوشبختی همسایه دیوار به دیوار 🌸خونه‌هاتون 🍃دل مهربونتون شاد ❤️کارهاتون بر وفق مراد 🌸تنتون سالم 🍃و عاقبتتون بخیر ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🍀🍀🍀 ان شالله خوب و خوش و سلامت باشین وپر از انگیزه برای رسیدن به هدف👌🌹 به نام او... ۶ _سلام آغاااااااا من چکار کنم نمی تونم حتی همون پنج دقیقه رو هم وقت بذارم! تا میام شروع کنم تموم کارهای عالم میریزه سرم و دوباره هیچی به هیچی😭 باورتون میشه حتی همون پنج دقیقه!!! سلام آره باورم میشه😊 دقیقا هم همینجوریه که میگی! یعنی تا تصمیم میگیری عصبانی نشی یه اتفاقی می افته که همون لحظه بساط عصبانیت جرقه میزنه 😡 یا تا تصمیم میگیریم یه صفحه کتاب بخونیم کلی کار میرزه سرمون😩 یا تا تصمیم می گیریم منظم باشیم همه چی دست به دست هم میده بدتر از همیشه باشه😣 _معلومه آغاااا درد کشیده اید خوب با این وضعيت حالا چکار باید کرد🤔🧐 ببینید راه حلش اینه خودمون رو گول بزنیم🙃 _جاااااااااان آغااااااا چکار کنیم گول بزنیم!!!😳😳😳 آره دقیقا خودمون رو گول بزنیم! یعنی چی؟ یعنی سیستم مغزی ما طوریه که وقتی میخواد یه کار جدیدی رو شروع کنه در مقابلش گارد میگیره اما وقتی خودمون رو گول میزنیم می‌پذیره اون کار رو بی دردسر انجام بده ✌️ چه جوری!!!!!!!؟ مثلا عصبانی شدیم بگیم من فقط دو دقیقه صبر میکنم‌، فقط دو دقیقه بیشترم نه، اصلا دفعه ی دیگه هم همین دو دقیقه رو صبر نمی کنم فقط همین دفعه👌 بعد مغز چون می بینه این کار خیلی سخت نیست این حرف رو قبول میکنه و ما توی مرحله ی اول و قدم اول بُردیم👏👏👏 برای دفعه ی بعد هم همین طور یعنی جدی به خودتون بگید ایندفعه دفعه ی آخر یا فقط همین امروز این یه صفحه رو میخونم یا تنها امروز کمد رو مرتب میکنم و.... این تکرار همراه با عمل و گول زدن خودمون بعد از یه مدت از ما چی میسازه!؟ من نمیگم شما انجامش بدین تا تجربه اش کنید و تاثیر گذاری فوق العاده رو ببینید😊 حالا جالبه جدای از بحث نظم ذهنی ما بارها از این گول زدن مغزی استفاده کردیمااا!!!!😴 مثلا یه گناه کردیم بعد خودمون رو گول زدیم که دوباره این کار رو نمیکنیم... بعد دوباره توی موقعیتش قرار می‌گیریم با همین شیوه گول زدن ذهنی میگیم ایندفعه بار آخر و متاسفانه انجامش میدیم ... و دوباره...❌ خوب چه خوبه این قابلیت خیلی قوی مغزی رو برای کارهای خوب و هدف هامون استفاده کنیم😇 برای رسیدن به هدفت فقط همین پنج دقیقه و فقط همین امروز بیشتر هم نه! چند روز پیش به یکی از دوستان گفتم: قراره هزار و چهارصد و یک چکار کنی؟ برنامت چیه😊 خیلی جدی گفت: ادامه ی کارهای هزار و چهارصد👌 گفتم: عه 😳 برنامه ی جدیدی چیزی نداری حیفه سال نو!!! لبخندی زد و گفت: برنامه ریزی رو که خیلی وقت انجام دادم، حتما که نباید منتظر سال جدید بود یه روز هم زودتر شروع کنیم یه روزه🙃 بعد ادامه داد راستی می‌دونستی حاج قاسم میگفت از سی سالگی تا شصت سالگیش رو یه بار برنامه ریزی کرده، بقیه اش فقط انجامش داده... فک کن برای سی سال بعدش برنامه ریزی کرده! هیچی دیگه ! حرفی برای گفتن نداشتم😌☺️ هدفمند زندگی کنیم👌 ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجاه و دوم حس می کنم کسی آتشم می زند. پدر من ارزش ندارد؟ چه حرف ویران کننده ای ! خراب شود هوسی که همه خوشی ها را ویران و قوه ی ادراک انسان را خالی می کند. نگاهش را بالا می آورد تا چشمانم. نمی توانم چشم ببندم یا احترام کنم و سرم را پایین بیندازم. - من می روم. ولی خب، دوست دارم تو حواست به دنیا باشه که خیلی زود دیر می شه. تمام می شه در حالی که تو‌ باور نمی کنی تمام شده. غصه گذشته آب رو که زود بخار می شه نخور. من الان نباید غصه تو و مسعود رو بخورم. متوجهی که. باید متوجه باشم. من و مسعود چرا درک نمی کنیم. او غصه جهانی را می خورد و من غصه دوری از او را و مسعود غصه سختی های آینده زندگی اش را. چقدر با هم فاصله داریم. اشکم نه به اختیار من است و نه به خواسته من؛ خودش درک دارد که سرازیر می شود. پدر بلند می شود و کنارم می نشیند. سرم را به سینه ستبرش می چسباند. صدای ضربان قلبش را می شنوم. چه پر قدرت می زند. آرام دستش را به صورتم می کشد. خجالت می کشم ، اما دوست دارم در آغوشش سال ها ی بمانم. حالا می فهمم چرا این سال ها لج کرده بودم، چون دلم می خواسته هر روز سر بر روی سینه پدر بگذارم و صدای ضربان محکم قلبش را بشنوم. من دلتنگ پدرم می شدم. هوای صلابت بارانی اش را می کردم.می خواستمش. حس می کنم محکم ترین تکیه گاهی است که همیشه ندارمش. او خودش هم می خواهد که دستان محبتش را بر سر خانواده اش داشته باشد، اما دلش نمی آید که خانواده مردی دیگر را آواره و گرسنه و ترسان ببیند. پدر که حتی طاقت دیدن رد سیلی روی صورت من را نداشت و نگاهم نکرد تا خوب شد، چه قدر زجر می کشد از دیدن صحنه ها. حسی عجیب به جانم می نشیند. سرم را فرو می برم در سینه اش. محکم تر در آغوشش می کشدم. گریه می کند. این را از صدای اشک هایش می شنوم. گریه می کنم و در پی پیراهنش نفس می کشم. عطر محبت پدری تمام دنیا را می دهد. -عزیزم، هر وقت که می رم تنها نگرانی ام تو هستی. اما دلم می خواهد دیگه نگران تو هم نباشم. نه تو، نه مسعود. تنها نگران همان جا جوان هایی باشم که کنارشان می جنگم. لیلا جان! ظرفیت تو فراتر از اینهاست.باید برای کمک به دیگران زندگی کنی خیلی حیفم می آد وقتی می بینم درون خودت موندی و بلند نمی شی. وقتی جوان ها را می بینم که غرق می شن ، در حالی که باید غریق نجات لاشند، دلم می گیره. نفس های عمیقی می کشد. انگار هوای دنیا برایش کم است. دلم می خواهد نوازشش کنم. تازه می فهمم آن قدر که پدرم را می خواهم، تمام دنیا را نمی خواهم. پدر صورتم را عقب می برد و پیشانیش را می بوسید. با پر مقنعه ام اشک هایم را پاک می کند. -قیمتی تر از اشک تو دنیا پیدا نمی شه. دل مهربون اشک داره و حیفه که خرج دنیات و غصه های کوچیک کنی. اگر غصه عالم رو بخوری، بزرگ می شی بابا. دنیا آدم های کوچک رو تو خودش غرق می کنه. تو بزرگ باش لیلاجان. آرام عقب می نشیند. علی سرش را روی زانوانش گذاشته. در دنیای ما بوده یا نه، نمی دانم؛ اما سرش را که بلند می کند چشمانش خیس است. شوخی پدر هم لبخند به لبش نمی آورد. فقط به صورت پدر را می زند. -خیالتون از لیلا راحت شد؟ این چند سال نبودن ها و دائم رفتن ها را قبول دارم؛ اما باید باشی. باید بالای سرما بمونی. شهادت باشه عاقبت دور و دیرت؛ عاقبت همه. نه الان که تعدامون کمه. و چنان با غصه بلند می شود که پدر جا می خورد.. تنها زمزمه ای می کند که: -علی جان!..علی آقا... می رود. تمام راه تا خانه را سکوت کرده ایم. آن قدر حرف دارم برای زدن که سکوت می کنم تا بتوانم اول و آخر آن ها را پیدا کنم. اما نمی دانم پدر برای چه ساکت است. مرا دم خانه پیاده می کند و خودش راهی مسجد می شود. ادامه دارد ...
. رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ گفتم نه، بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم😂 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
به روایت حانیه ......................................................... مانتو رو گرفت و رفت حساب کنه و منم مشغول وارسی بقیه مانتوها شدم. همشون خوشگل بودن ولی نه برای کسی که میخواد با حجاب باشه. نمیدونم ولی انگار این چند روزه معنای حجاب رو درک کرده بودم ، دیگه نه از تیکه ها خبری بود و نه از چشمک و کارای چرت و پرت مسخره. احساس میکردم منی که از حجاب متنفر بودم الان دوسش دارم ولی هنوز هم با خیلی از کارای دین مشکل داشتم. اصلا حجابم ربطی به دینم نداشت. امیرعلی : بریم ؟ _ اوهوم امیر علی : راستی مبارکت باشه. _ ممنون. امیر میشه چند تا سوال بپرسم ؟ امیرعلی: بیابریم حالا اینجا وایسادیم زشته تو راه بپرس. _ اوخ. راست میگی بریم. از مغازه که اومدیم بیرون بی مقدمه گفتم : چرا تو مثله بقیه نیستی؟ برگشت طرفم و با تعجب نگام کرد: یعنی چی مثل بقیه نیستم؟ _ خب چرا تو به دخترا تیکه نمیندازی ؟ چرا بهشون گیر نمیدی؟ چرا همش چشمت دنبال دخترای مردم نیست ؟ امیرعلی: باشه؟ _ نه ولی میخوام دلیل این نبودنش رو بدونم. امیرعلی: خب ببین ، دلایلش خیلی زیاده که مهمترین و سر منشا همش توصیه دینمه. حالا چرا چون دین من به من یاد داده که زن والاست و ارزشش خیلی بیشتر از اینه که هرروز زیر نگاهای شهوت آلود له بشه. از طرفی دینه من میگه هرچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند ؛ همونطور که من دوست ندارم که کسی به تو یا مامان نگاه چپ کنه خودمم حق ندارم حرمت ناموس دیگران رو بشکنم. _ ولی دیگران این حرمتی رو که میگی شکستن. _ دلیل نمیشه هرکس هرکاری کرد درست باشه یا من دنبال انتقام از اون باشم که. خواهر گل من هم میخواد لطف کنه از این به بعد بیشتر رعایت کنه که ارزش و احترام خودش حفظ بشه. به روی امیرعلی لبخند زدم اره قصدم همین بود . ارزشم بیشتر از این بود که بزارم دیگران هرجور دوست دارن باهام برخورد کنن و درموردم فکرکنن . اگه همه طرز فکر امیرعلی رو داشتن اوضاع خیلی بهتر بود و منم مجبور به حجاب داشتن نبودم. هرچند الان با این اوصاف از حجاب بدم نمیاد...... بین تو و چشمان من صد فاصله غوغا شده آقابیا که منتظر جای دگر پیدا شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🎈🎈👏👏با عرض تبریک و تهنیت به مناسبت فرا رسیدن ماه میهمانی خدا و تشکر از دوستان مه گلی که در مسابقه این هفته شرکت نمودند 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از Mohammadi
سلام پاسخ تست هوش : عدد ۷۹ فاطمه محمدی
هدایت شده از یاسین
سلام پاسخ : 79
هدایت شده از A
سلام بنظر من جواب بشه 79
هدایت شده از Sajjad
سلام.جواب تست هوش= عدد۷۹ سجاد محمودپور
هدایت شده از سجاد
سلام.جواب تست هوش= عدد۷۹ اکبر محمودپور
هدایت شده از صلوات بفرستید
سلام ۷۹
سلام جواب ۷۹
سلام ۷۹
هدایت شده از 🌹 Z.SH🌹
سلام.جواب تست هوش= عدد۷۹ (زهراشعله)
هدایت شده از 🌹 Z.SH🌹
سلام.جواب تست هوش= عدد۷۹ (زهراشعله)
هدایت شده از kobra
۷۹