eitaa logo
مَه گُل
668 دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.4هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹همه ی موجودات میگن ولی تفاوتشون در اینه که با چه ارتعاشی میگن 🔹یکی با ارتعاش ناامیدی میگه 🔹یکی با ارتعاش طمع میگه 🔹یکی با ارتعاش امید و یقین میگه 🔹یکی با ارتعاش خشم میگه 🔹یکی با عشق میگه 🔹مهم گفتن نیست مهم اینه که با چه ارتعاشی صداش می کنیم چون جوابی که دریافت می کنیم مطابق با همون ارتعاشیه که فرستادیم. 🌹خدا را باید با عشق و امید و یقین صدا بزنیم 💫✨ 💫✨ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق خدا هستم 💗خُداوندی  کِه داشتِنِ او جُبرانِ هَمهِ 💓نداشتِه هایِ مَن است، 🌸🍃می سِتایَمَش چون لایِق سِتایِش اَست... ❤️روزمان را با نام او وصلوات برمحمدوآل محمد شروع میکنیم ❣بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❣ ❤️الهی به امید تو❤️ 🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد ✨و َآلِ مُحَمَّد 🌸و َعَجِّل فَرَجَهُم ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨📣توجه توجه📣🚨 😍 ♥️💫 نوبتی هم باشه نوبت 😌 🔸وقتشه که دیگه یواش یواش برای سالگرد 🏴 🏴 دست به کار بشیم 💪 وقتشه هرکدوممون 🤝 یه کار بزرگ برای حاج قاسم انجام بدیم 😍 باید کاری کنیم که تموم مردم دنیـ🌍ــا از باخبر بشن😌✌️ ♥️قراره این پویش شما دانش آموزان دهه هشتادی و دهه نودی باشید 😍😊 میپرسی چه جوری🤔؟ :😍 یه نقاشی 🖼 به دلخواه خودتون از عموقاسم مون ترسیم میکنید و با دقت یه عکس خـــوب از نقاشی تون برامون ارسال میکنید🧐🤓 🧕👱‍♂ 👩‍🎓👨‍🎓 میتونید یه کلیپ 🎞که حداکثر "۹۰ ثانیه"⏱ باشه توی یکی از این موضوعات اثرتون رو برامون ارسال کنید👇📲 📝برای‌شهید‌سلیمانی و ارسال اون به صورت متن، پادکست یا ویدیو...🎬 📸عڪسهاے‌حاج‌قاسم یا 💚در مورد ایشان و باتدوین عڪس📸 ها در کنار هم یک ڪلیپ🎞 تهیه و برامون بفرستید📲 🗣یک‌بخش‌از‌وصیتنامه‌حاج‌قاسم در قالب یک کلیپ🎞 به همراه موسیقی 🎶و تدوین... 🎤یا‌سرود درباره سردار در قالب یه کلیپ 🎞بصورت انفرادی👤 یا همخوانی 😉👌 ⌛️ : 🗓 ⚠️📲 : آثارتون رو میتونید به آیدی 🆔ادمین استانتون در کانال نوجوان پلاس به آدرس زیر ارسال کنید تا به دست ما برسه...👇👇👇👇 https://shad.ir/nojavan_enghelabi/BJBABGJICFBHAIB 🏅راستی به نفرات برتــ🤩ــر 🤯😱 درپایان پویش جوایزی🎁 اهداخواهد شد😍 ‹💠⃟🇮🇷› بسیج دانش آموزی ‹💠⃟🇮🇷› ‌🆔 @parvareshi5
همبرگر گیاهی 🍔 ▫️کنسرو لوبیا دو عدد ▫️روغن زیتون 1 ق غ ▫️پیاز 1 دوم پیاز متوسط ▫️سیر 1 حبه ▫️پودر سوخاری 80 گرم ▫️نمک 1 دوم ق چ ▫️پاپریکا 1 ق چ ▫️زیره سبز 1 ق چ ▫️دارچین 1 دوم ق چ ▫️فلفل قرمز 1 عدد 🔸سس همبرگر ▫️سس لوبیا ▫️سس کچاب 2 ق غ ▫️نان برگر ▫️سس مایونز ▫️کاهو 💢 ابتدا کنسر لوبیا رو داخل ابکش میریزم که سس لوبیا گرفته بشه و داخل تابه پیاز و سیر رو سرخ میکنیم و با لوبیا و پودر سوخاری،نمک،پاپریکا،زیره سبز دارچین،فلفل قرمز،گشنیز خرد شده مخلوط میکنیم و به شکل دلخواه درست میکنیم و داخل یخچال قرار میدیم که خودشو بگیره و بعد داخل روغن سرخ میکنیم برای سس همبرگر سسی که اول از لوبیا جدا کردیم رو با سس کچاپ مخلوط میکنیم و کمی تفت میدیم همبرگر رو با سس مایونز و کاهو و استیک لوبیا که درست کردیم و سس قرمز میل میکنیم ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی وقتا خدا دست بعضیا رو یه جوری برات رو می کنه که فقط می خوای داد بزنی بگی خدایا دمت گرم 💫✨ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡زندگے خانه‌ای است 🍂با هزاران پنجره 🧡دلت را به‌سوی هر 🍂کدام بگشایی 🧡زندگی سهم تو را از 🍂همان‌جا می‌دهد 🧡پنجره عشق را بگشا 🍂که وجودت را از آن سرشار کنی بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانِ تحولِ یه دختر در شب شهادت حضرتِ زهرا سلام الله علیها 🏴🏴🏴🏴🏴 توی مترو تهران مداحی گذاشتن ببین این دختر بعد از شنیدنش چه حالی بهش دست داده و چه حرفایی میزنه😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چاپلی کباب «کتلت مرغ» 🍘 مواد لازم: ۵۰۰ گرم سینه مرغ چرخ شده ۱ عدد پیاز ۲ عدد گوجه فرنگی ۱ عدد تخم مرغ ۲ قاشق غذاخوری نعنا ۱ قاشق غذاخوری گشنیز ۱ ق چ فلفل سیاه و قرمز ۱ ق م پودر گشنیز و زیره ۲ ق غ آرد ذرت ۱ ق غ نمک 💢 ابتدا پیاز و گوجه فرنگی ها را نگینی ریز خرد میکنیم و به سینه مرغ اضافه کرده یک عدد تخم مرغ را با چنگال هم زده و نعنا و گشنیز و پودر فلفل و گشنیز و زیره را اضافه کرده به سینه مرغ اضافه میکنیم آرد ذرت و نمک را افزوده و خوب مخلوط میکنیم روغن را داغ میکنیم و مایه کتلت را با دست فرم داده و در روغن سرخ میکنیم. ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫شب با تمام پیچیدگی اش ❄️چه ساده ، 💫آرامش می بخشد ؛ ❄️کاش ما هم 💫مثل شب باشیم ... ❄️پیچیده ولی 💫آرام بخش دلها....!! شبتون در پناه خدا❄️💫 ‎‌‌‌‌‌‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🧡زندگے خانه‌ای است 🍂با هزاران پنجره 🧡دلت را به‌سوی هر 🍂کدام بگشایی 🧡زندگی سهم تو را از 🍂همان‌جا می‌دهد 🧡پنجره عشق را بگشا 🍂که وجودت را از آن سرشار کنی سلام صبح‌تون زیبا 🧡 ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دسر محلبی رولی 🍮 ‌ مواد لازم:👇 1 بسته بیسکویت کاکائویی شیر 1 لیتر 1 لیوان آب + 2 قاشق غذاخوری شکر 1 لیوان آرد 100 گرم کره 2 ق چ وانیل ‌ 💢 قبل از هر چیز بیسکویت ها را داخل مخلوط کن بریزید و پودر کنید و آنها را به گونه ای در سینی پهن کنید که سینی را بپوشاند. روی حرارت ،همه مدار را داخل قابلمه اضافه کرده و هم بزنید. وانیل را اضافه کرده. از روی حرارت بردارید و به مدت ۵ دقیقه با همزن بزنید.روی لایه بیسکوییتی بریزید و در یخچال بذارید تا خنک شود.بعد از چند ساعت از یخچال خارج کنید و به آرامی بلند کرده و رول کرده ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️در این شب زیبـای زمستانی ✨آرزو می کنم ❄️همه خوبی های دنیـا ✨مـال شما باشه ❄️دلتون شـاد باشه ✨غمی تـوی دلتـون نشینه ❄️خنده از لب قشنگتون پاک نشه ✨و دنیا به کامتون باشه ❄️و اوقاتتون هـمیشه ✨بـر مـدار خـوشبختی بچرخه ❄️شبتون زیبـا و در پناه خـدا ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
ســـــــــلام روز زیباتون بخیر روز خود را معطر  می کنیم به عطر دل نشین صلوات 🌹 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 🌹 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ امیدوارم به برکت این ذکر شریف روز خوبی پیش رو داشته باشید بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
خورشت کدو سبز 🍛 💢 کدو سبز ها روبک خط درمیان پوست گرفتم و سرخ کردم و کنار گذاشتم روی مرغها رو نمک و زرد چوبه زدم و حسابی سرخشون کردم حالا داخل همون روغن یک عدد پیاز بزرگ رو نگینی ریز رو ریخته و سرخ کردم بعد از سرخ شدن پیاز دو حبه سیر به همراه نصف قاشق زرد چوبه و نصف قاشق چای خوری گرد غوره و یک لیوان پوره گوجه فرنگی ویک لیوان اب اضافه کردم و روی شعله متوسط گاز گذاشتم تا جوش بیاد، مرغ و کدوها ی سرخ شده رو داخل تابه چیدم گوجه های قاچ شده وفلفل سبز رو اضافه کردم مواد سس رو روش ریختم و با شعله ملایم به مدت یک ساعت گذاشتم تا خورشت بپزه و جا بیفته برای ته دیگ هم دو عدد سیب زمینی رو رنده درشت کردم حسابی شستم تا نشاسته سیب زمینی بره بعد با دست فشردم تا آب اضافه سیب زمینی گرفته بشه بعد داخل کاسه ریختم و دو قاشق زعفران دم کرده و کمی نمک زدم بعد کف قابلمه مورد نظرم رو روغن ریخته و مواد سیب زمینی رو ریختم وبا پشت قاشق صاف کردم و برنج ابکش شده رو روش ریختم وبا شعله خیلی ملایم گذاشتم تا برنجم دم کشید به همین سادگی و خوشمزگی. ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان امنیتی شاخه زیتون 🌿 برای من خیلی مهم نیست؛ اما شاید برای زینب خیلی مهم بوده. این را وقتی می‌فهمم که زینب و پدر و مادر و مادربزرگش را دیدم که دوان دوان می‌آمدند به سمتمان. بارهایم را تحویل داده بودم و مقابل گیت هستم که می‌رسند. زینب صدایم می‌زند و می‌گوید صبر کنم. ایستادم و رسیدند. تعجب کرده‌ام از این که خانواده زینب برای بدرقه ام آمده اند. زینب درآغوشم می‌گیرد: -خیلی مواظب خودت باش. دلم برات تنگ میشه. لبخند می‌زنم که نفهمد بغض کرده‌ام: -منم همینطور. پدرش جلو می‌آید: -خیلی مواظب خودتون باشین اریحا خانم. اگرم کاری از دست ما برمی‌اومد حتما بگید انجام بدیم. هنوز تشکر نکرده‌ام که مادربزرگ زینب محکم در آغوش می‌فشاردم. دلیل اینهمه محبت را نمی‌فهمم. غرق بوسه ام می‌کند و بعد هم نوبت عزیز است که مادرانه در آغوشم بگیرد و ببوسدم و به طور ممتد سفارش هایش را تکرار کند. دوست دارم بلند گریه کنم و بگویم اصلا دلم نمی‌خواهد بروم. دوست ندارم از این همه محبت جدا شوم... مادر اما عقب ایستاده. خودم می‌روم که بغلش کنم. برعکس بقیه، نه گریه می‌کند و نه خیلی ناراحت است. از گیت ها که رد می‌شوم، بغضم می‌ترکد. حس می‌کنم این آخرین نفس هایی ست که در هوای ایران می‌کشم و آخرین قدم هایی ست که بر خاک ایران برمی‌دارم. حال کودکی را دارم که دلش نمی‌خواهد از مادرش جدا شود. کاش دیروز که رفتم گلستان شهدا، عمیق تر نفس کشیده بودم. دوباره یاد زهره بنیانیان می‌افتم. حتما او هم همین حال را داشته موقع رفتن به آلمان، شاید هم بدتر. یک رفتن با اجبار و بدون کوچک‌ترین علاقه‌ای. یکباره حس می‌کنم زیر پایم خالی شده است؛ وقتی یادم می‌افتد در آلمان نمی‌توانم چادر بپوشم. همین هفته با عزیز از قم چند دست مانتوی گشاد و بلند عربی و روسری قواره بلند خریدیم. اما هیچ کدام از این ها نمی‌تواند جای چادر را بگیرد. مانتو هرچقدر گشاد باشد و روسری هرچقدر بلند، آرامش چادر را ندارد. آنهایی که چادر را امتحان کرده اند می‌دانند، بعد مدتی انس می‌گیری با چادرت؛ طوری که اگر نباشد انگار یک چیزی کم داری. من یک عمر با چادرم انس گرفته ام. عادت نکرده‌ام، انس گرفته ام. انس با عادت فرق دارد. انس که می‌گیری، با هربار بودنش برایت تازه است و لذت بخش. من با این چادر انس گرفته ام و نبودنش بدجور اذیتم می‌کند. چادر فقط یک لباس نیست، یک تفکر است. یک سبک زندگی ست. می‌روم داخل دستشویی ها و درش می‌آورم. یکی از همان مانتوهای بلند را پوشیده ام. دیگر اینجا که کسی نیست... می‌توانم بغضم را بشکنم، چادر را ببوسم و تا بزنم. تا شش ماه دیگر فقط باید صبر کنم. وقتی بدون چادر از دستشویی ها بیرون می‌آیم، حس می‌کنم خودم نیستم. چیزی کم دارم. آن چادر بخشی از هویت من را می‌سازد. هر پوششی، یک پیش نمایش از هویت و تفکر فرد است. حالا من بدون چادر، یک بخش مهم از هویتم را حذف کرده‌ام... چقدر معذبم بدون چادر! ادامه دارد ... ✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
رمان امنیتی شاخه زیتون 🌿 تک تک پله های هواپیما را با طمأنینه طی می‌کنم، انگار می‌خواهم آخرین قدم هایم روی خاک ایران را برای شش ماه آینده ذخیره کنم. عمیقتر نفس می‌کشم و تمام آنچه می‌بینم را به خاطر می‌سپارم... هواپیمایم که از زمین کنده می‌شود، حس می‌کنم قلبم را روی زمین جا گذاشته ام. چشم دوخته ام به زمین زیر پایم و منظره هایی که کم کم مینیاتوری می‌شوند. اشک آرام روی صورتم سر می‌خورد و از الان، به شش ماه آینده فکر می‌کنم و پروازی که من را به ایران برگرداند. مهماندار که خروج از حریم هوایی ایران را اعلام می‌کند، دلم درهم می‌پیچد. الان دیگر رسما از کشورم خارج شده ام؛ از آغوش مهربان مادرم. با خودم عهد می‌کنم در این شش ماه به اندازه شصت سال بیاموزم تا رفتنم برای کشورم سود داشته باشد. بازهم یاد زهره بنیانیان می‌افتم. او موقع خروج از ایران با خودش چه عهدی بسته بوده؟! نمیدانم. تسبیح سبزرنگی که عزیز برایم از مکه آورده را درمی‌آورم و می‌بویم. بوی ایران می‌دهد. تمام طول پرواز را با تسبیحی که دور از چشم شرطه‌های سعودی به دیوار کعبه متبرک شده است ذکر می‌گویم. تمام پنج ساعت را. اضطراب رهایم نمی‌کند؛ انقدر که متوجه زیبایی های مناظر و لذت پرواز نمی‌شوم. از بچگی عاشق هواپیما بودم؛ مخصوصا زمان تیک‌آف و لندینگ هواپیما. معمولا بچه ها می‌ترسیدند، اما من عاشقش بودم. حتی گاهی که زمان پرواز شرایط جوی نامساعد بود و هواپیما تکان های شدید می‌خورد، من برعکس همه لذت می‌بردم. شاید اگر پسر بودم خلبان می‌شدم. اما این پرواز، اولین پروازی ست که نه از تیک‌آفش لذت برده ام، نه توجهی به پذیرایی حین پرواز کرده‌ام، نه مناظر به اندازه دفعات قبل برایم لذت‌بخش است. حتی الان که لندینگ می‌کنیم هم خیلی ذوق ندارم و فقط تغییر فشار هوا گوشم را اذیت می‌کند. همیشه رفتن به آلمان را دوست داشتم؛ چون مساوی با دیدن ارمیا بود اما الان دلم می‌خواهد برگردم. آلمان خوب است برای مسافرت تفریحی حداکثر یک ماهه؛ نه برای ماندن کسی که دلش گره خورده به خاک کشورش. وارد سالن فرودگاه می‌شوم. وقتی به یاد می‌آورم که دیگر در خاک ایران نیستم، دلم از اضطراب ضعف می‌رود و الان است که غش کنم. کاش می‌شد همین الان مسیر را عوض کنم، سوار هواپیما شوم و برگردم ایران. کاش به همین راحتی‌ها بود! من اصلا مردم اینجا را نمی‌شناسم. فرهنگ و زبانشان برای من بیگانه است و من هم برای آنها بیگانه ام. هیچکدام از این مردم، زبان مادری من را نمی‌فهمند. در چنین محیطی حتی اگر آلمانی بلد باشی، احساس غربت می‌کنی و دلت یک آشنا می‌خواهد که مجبور نشوی به زبان دیگری حرفت را حالی‌اش کنی. چمدان به دست، سرگردان و متحیر ایستاده‌ام وسط سالن فرودگاه. حس می‌کنم همه برنامه ریزی‌ها یادم رفته است. همراهم زنگ می‌خورد. ارمیاست. با یادآوری اینکه قرار بود ارمیا بیاید دنبالم، کمی‌دلگرم می‌شوم. میان این همه گفت‌وگو به زبان بیگانه، از فارسی حرف زدنش ذوق می‌کنم. می‌شود با او به زبان خودم حرف بزنم! مجبور نیستم کلمات نامانوس آلمانی را کنار هم بچینم تا بفهمد. می‌پرسد: -کجایی؟ یه نشونه بده پیدات کنم. ادامه دارد ... ✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
مسابقه بزرگ کتابخوانی کتاب: یک ون شبهه   ناشر: اندیشکده راهبردی سعدا  نویسنده: سیدمحمد حسین راجی موضوع : پاسخ به شبهات درباره نظام اسلامی جهوری اسلامی اختیارات رهبری رفراندوم شخصیت زن حجاب اجباری و ازادی و .... برای تهیه کتب میتوانید به کتاب فروشی های استان مراجعه نمایید و یا جهت تهیه نسخه الکترونیکی کتاب می توانید به سایت www.mafarinesh.ir و یا کانال ایتا به ایدی : @ketabeston مراجعه کرده نسخه را دانلود کنید. نحوه شرکت در مسابقه آثار تولیدی خود را از کتاب یک ون شبهه که شامل: پادکست، معرفی کتاب یا برشی از کتاب را برای ما به ادرس www.mafarinesh.ir ارسال نمایید. پادکست: تولید محتوای صوتی از کتاب یک ون شبهه معرفی کتاب: تولید معرفی جذاب از کتاب یک ون شبهه در قالب ویدیو کلیپ برشی از کتاب: از خود یا دیگران فیلم بگیرید در حالی که بخشی از کتاب را می خوانند ضمنا به قید قرعه به4  نفر از مسئولین کانون ها یا فرماندهان پایگاههایی که بیش از 20 شرکت کننده در مسابقه داشته باشند سفر زیارتی مشهد مقدس اهدا خواهد شد. مهلت شرکت در مسابقه: علاقمندان جهت شرکت در مسابقه تا ۲۸ دی ماه سال جاری مهلت دارند تا با تهیه نسخه الکترونیکی کتاب آنرا مطالعه و در مسابقه شرکت نمایند. اعلام برنده ها 18بهمن ماه از طریق سایت مرکز آفرینش های بسیج به ادرس : www.mafarinesh.ir و یا در کانال ایتا به ایدی : @ketabeston به اطلاع خواهد رسید. جوایز : 200 جایزه 1 میلیون ریالی 50 جایزه 2 میلیون ریالی 10 جایزه 5 میلیون ریالی 3 جایزه 20 میلیون ریالی 4 کمک هزینه سفر مشهد مقدس به ارزش ۱۰ میلیون ریال