eitaa logo
مَه گُل
668 دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.4هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدل شیک بستن روسری🌸🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @storong
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ☀️ آن وقت منِ حقير، من بي ظرفيت، تا يه ذرّه درجه علمي ام، مراتب تحصيلي ام بالا مي ره يا پايم رو به دانشگاه مي ذارم، ديگه خدا رو بنده نيستم! فكر مي كنم كه دعا كردن مال مردم عوام و ناتوانه! حالا الگوي من بايد كي باشه؟  اون زني كه چنان خودش رو درگير مسائل روزمره و موفقيت ها و پيشرفت هايش كرده كه ديگه وقت براي عبادت و راز و نياز با پروردگارش نداره؟ يا زني كه هر چه قدر مراتب معرفت و دانشش بيشتر بالا مي ره، بر درجات بندگيش هم اضافه مي شه، مؤدب تر مي شه و در مقام رضا قرار مي گيره؟  در مورد همين صفت ادب «خانم» مي شه يه روز كامل حرف زد و خسته نشد؛ تازه باز هم حرف براي گفتن باقي مي مونه. ادبشون با مردم و اطرافيان، فرزندان و شوهر، پدر، ادبشون نسبت به درگاه حق تعالي! چي مي گيم ما؟!  به خدا ما بدبختيم كه چنين الگويي رو در پيش رو داريم، ولي باز هم به دنبال الگو مي گرديم!وقتي حرف فاطمه تمام شد، من سرم پايين بود؛ با انگشترم بازي مي كردم. راحت تر بودم. وقتي هم كه خواستم حرف بزنم، ترجيح دادم در همين حالت باقي بمانم. همان طور كه انگشترم را در انگشت مي چرخاندم، گفتم:  ـ البته اين كه ما بفهميم حضرت زهرا به عنوان يه زن به چنين كمالات روحي رسيدن و به چنين صفات متعالي دست پيدا كردن، برامون جالب و عبرت انگيزه. به خصوص اين كه توجه كنيم ايشون اين صفات رو در هجده سالگي كسب كرده بودن. يعني يكي دو سال كوچك تر از ما بودن مايي كه هنوز هم در افكار بچه گانه خود به سر مي بريم و سرِ مسائل جزئي ممكنه با خانواده مون قهر كنيم يا از دنيا و همه چيز بدمون بياد و همه چيز رو سياه ببينيم. در چنين حالتي ديدن چنين نقطه اوجي براي شخص من كه تكان دهنده بود. اما چيزي كه براي من سؤال شده ، اينه كه رسيدن به چنين جايي به مسائل خانوادگي حضرت فاطمه ضربه نمي زد؟ ايشان رو از خانواده شون بازنمي داشت؟! چون كه به هر حال اين ها جنبه هاي عملي تر زندگيه و اگه قرار باشه ما از ايشون الگو بگيريم، بايد در همه جنبه ها باشه! بايد بتونيم عمل كنيم! ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ ☀️ همان طور كه سرم پايين بود، صداي فاطمه را شنيدم كه جواب داد:ـ درسته! مريم مسئله مهمي رو مطرح كرد؛ هم الگو بايد جامع باشه و هم تبعيت بايد كامل باشه. استاد ما هم مي گفتن: «اين كافي نيست كه بدونيم فاطمه زهرا در چه اوجي و با چه عظمتي در اين عالم بوده و در عالم معنا و ملكوت خواهد بود.»  ايشون تأكيد مي كردن: «البته دانستنش براي ما معرفته و اگه معرفت روشني گير كسي بياد آن هم جز در سايه عمل به دست نمي آد و خيلي قيمت داره.» منتها هميشه تأكيدشون روي اين بود كه: «بايد هر حرف و كلمه و هر اشاره اي در زندگي اين بزرگوار (فاطمه) براي ما سرمشق باشه.   به محبت دورادور و احساس محبت اكتفا نكنيم. اين احساس رو در زندگي پياده كنيم. دنباله محبت، بايد اطاعت و متابعت باشه.» اما درباره سؤالي كه مريم پرسيد، بد نيست بدونيم كه حضرت زهرا شخصي بودن كه هرگز كاري ايشون رو از كارهاي ديگه بازنمي داشت؛ يعني اين طور نبود   كه عبادت هايش او را از اداره منزل و شوهرداري و تربيت فرزند بازداره. در همسرداري هم بهترين بود! از تميزي و ساده پوشي و آرايش و عطر زدن براي شوهر گرفته، تا كارهاي منزل و آرد كردن و نان پختن تا قناعت به زندگي ساده و گفتگو و خوشرويي با همسر و ايثار و فدا كردن مال و جان براي شوهر و بالاخره تحمل تمامي سختي ها و مشقت ها و فقرها در كنار حضرت علي و شريك بودن با او در تمامي شادي ها و رنج ها، همه را به بهترين وجه انجام مي داد  استادم مطلب جالبي رو نقل مي كردن: «اميرالمؤمنين زماني درباره فاطمه زهرا فرمود: يك بار اين زن در طول زناشويي مرا به خشم نياورد. يك بار از دستور من سرپيچي نكرد. فاطمه زهرا با آن عظمت و جلالش در محيط خانه يك همسر است، يك زن است همان طور كه اسلام مي گويد...» ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - سر سفره ائمه - استاد عالی.mp3
2.99M
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 سر سفره ائمه🍀🍀🍀 🎤حجت الاسلام عالی ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️✨الهی در این🙏 🌷⭐️شب زیبای پاییزی ♥️✨زندگی دوستانم را سبز 🌷⭐️تنور دلشان را گرم ♥️✨فانوس دلشان را روشن 🌷⭐️لحظه هایشان را بدون غم ♥️✨و چرخ روزگار را 🌷⭐️به کامشان بچرخان ♥️✨ شبتون خوش در پناه خدا 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️الهی به امید تو، بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃سلام به دوستان گرامی مه‌گلی روزتون پر از اتفاقات قشنگ 🌸احوال خوب نعمت است 🍧واحوال بد تلنگر 🌸کاش یادمان بماند 🍧هردو مهمانند وگذرا 🌸لحظه هارا به مهر خدا 🍧نفس بکش 🌸وراضی باش به رضای حق 🍧زندگیتون سرشار 🌸از لطف بی کران حضرت حق 🍧امیدوارم حال دلتون نيكو باشه ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
✨﷽✨ ✨ ✅‍۱۰چیز۱۰چیزدیگررامےخورد نیکی بدی را تکبرعلم را توبه گناه را دروغ رزق را عدل ظلم را غم عمررا صدقه بلارا خشم عقل را پشیمانی سخاوت را غیبت حسن عمل را ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه کوچیک ترین چیزا بزرگ ترین دلخوشیای زندگی ان...🎈🙃 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
✍️ 💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ می‌خواید باهاش تماس بگیرید؟» شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت می‌کشیدم اقرار کنم اکنون عازم و در راه پیوستن به است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا می‌خواستن همه رو بکشن...» 💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمی‌خواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!» جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگی‌ام شک کرده بود و مصطفی می‌خواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلاف‌شون کردیم!» 💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!» یادم مانده بود از است، باورم نمی‌شد برای دفاع از مقدسات وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به برسه!» 💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرین‌زبانی ادامه داد :«خیال کردن می‌تونن با این کارا بین ما و شما اختلاف بندازن! از وقتی می‌بینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما ، وحشی‌تر شدن!» اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش می‌چشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!» 💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش می‌کردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندان‌هایم را به هم فشار می‌دادم تا ناله‌ام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!» چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی می‌لرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانه‌ام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگی‌ام کشیدم. 💠 خون پیشانی‌ام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونه‌ام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمک‌تون می‌کنم!» در برابر محبت بی‌ریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بی‌کسی‌ام را حس می‌کرد که بی‌پرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟» و من امشب از مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر می‌ترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم. 💠 چانه‌ام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش می‌چرخید و آتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمی‌شد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی‌اش از خون پُرشده و می‌خواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو می‌رسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس می‌کردم دارم می‌میرم، فقط به شما فکر می‌کردم! شب پیشش رو از رو گلوتون برداشته بودم و می‌ترسیدم همسرتون...» 💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :« رو شکر می‌کنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده‌اید!» هجوم گریه گلویم را پُر کرده و به‌جای هر جوابی نگاهش می‌کردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد. 💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش می‌خواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»... ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه زیبا به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی با صدای دختر گل مه گلی مون یاسمینا نجفی ۷ساله از لارستان ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
‼️بازیافت کاغذهای حاوی اسماء متبرکه 🔷س: راه شرعی محو کاغذهای باطله که دارای اسماء متبرکه است، چیست؟ آیا سوزاندن آنها اشکال دارد؟ ✅ج: دفن در خاک یا تبدیل به خمیر، اشکال ندارد ولی از سوزاندن آنها خودداری شود. ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کِل چیست؟ 🤔 حرکتیست سرخ پوست گونه و رعب آور از طرف گنده لات زنان حاضر در مجلس که بصورت ناهماهنگ نواخته می شود 😂😂 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 هر کس دنیا را از زاویه دید خود قضاوت میکند... گاهی بهتر است جای خودرا برای بهتر دیدن عوض کنید هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. همه ی ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟ اما مرگ بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست …» بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، از درون بمیرید. 🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ملاک های اشتباه♦️ شغل پدر 🔮خدا نکند که در جامعه نسبت به شغل کسی نگاه مناسبی وجود نداشته باشد که در این صورت باید در انتخاب همسر برای پسرش و یا شوهر دادن دخترش، دچار مشکل خواهد شد. 💜 شغل پدر برای برخی از افراد، به قدری اهمیت دارد که این دختر و پسر در هر درجه ای از خوبی هم که باشد، دیگر به سراغش نمی روند. این مسئله با کدام یک از معیارهای دینی سازگار است؟ مگر ملاک خوب و بد بودن انسانها شغل آنهاست؟ خدای مهربان در قرآن کریم یک ملاک برای سنجش انسانها قرار داده و بس؛ آنجا که فرمود: هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.(سوره حجرات، آیه ١٣) 🔮درباره شغل پدر به همین اندازه حساس باشید که نان حلال بر سر سفره خانواده بگذارد. یک تار موی آن رفتگر و کارگری که با عرق جبین به دنبال لقمه حلال است، به هزاران انسانی که دغدغه نان حلال ندارند، می ارزد؛ در هر رتبه و جایگاهی که می‌خواهند باشند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌹🍃دوستان گرامی؛ آماده بشیم برای نماز اول وقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 دوست بی‌جایگزین 📗 هر چقدرم تکنولوژی پیشرفت کنه نیاز ما به کتاب کم نمیشه که هیچ، زیادم میشه! 📲 اصلا تکنولوژی هم خودشو با کتاب شارژ می‌کنه! 📚 📚 ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1