#ماه_در_آب
#قمر_بنی_هاشم
🌙آفتاب طالع شده بود که چشم گشودم. عباس من، مهتاب عزیز زندگی ام، چشم به جهان گشوده بود. در آغوش پدرش بود و در کنار آفتاب_ برادرش حسین_ نسیم بوسه های حسین بر دست هایش می وزید و بوسه های پیاپی پدر به دست دیگرش گرمی می بخشید.
🌙 عباس من یک روز پس از حسین آمده بود؛ چهارم شعبان، به رسم ماه که پس از خورشید می آید!
🌙گل کوچک من دست به دست می گشت؛ از آغوش پدر به آغوش حسن، از بوسه ی حسین، به بوسه ی زینب و سرانجام باز پدر بود که او را بر دست می گرفت؛ گاه دست هایش را می بوسید و گاه پیشانی اش را.
🌙روز بعد که توان ایستادن یافتم در آغوشش گرفتم و به طواف حسینش بردم.
🌙هفت بار پروانه ی برادرش کردم تا برای همیشه کعبه ی خود را بشناسد؛ تا همیشه یادش باشد که بی حسین به خدا نمی رسد، بی حسین حقیقت و زیبایی را درک نمی کند...
🔸🔸🔸🔸
🍃ادامه این متن زیبا و اثر بی بدیل را که درباره زندگی و شخصیت #حضرت_عباس(ع) و توسط نویسنده و استاد ارجمند، آقای #دکتر_محمد_رضا_سنگری نوشته شده می توانید در کتاب #ماه_در_آب بخوانید.
#مناسبتی
_________؛
#زیتون
@mahjoob_mostafa