eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
📩 ترک گناه 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: برای نزدیکی به خدا، اصل قضیه، ترک گناهان است. انجام مستحبات و نوافل و توسلات و دعا و بقیه امور، فرع است. اصل قضیه، این است که انسان از صدور گناه و خلاف از خود، مانع بشود. این، همان تقوا را میطلبد. گناه نمیگذارد که ما حال دعا و توجه پیدا کنیم. گناه نمیگذارد که ما به فکر بازنگری و بازسازی خودمان بیفتیم. کوشش بکنیم از گناه فاصله بگیریم. ۱۳۹۵/۰۲/۰۸ 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎼هیچ گاه سمت نوارهای ترانه و صدای حرام نرفت.اگر جایی هم صدای حرام پخش می شد به سرعت از آنجا دور می شد،می دانست گوش دادن به صدای حرام در معنویت انسان بسیار تاثیر دارد و حال نماز را از انسان می گیرد. وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا و آنان که شهادت به دروغ نمی‌دهند و چون بر (صدای)ناپسندی بگذرند به شتاب از آن دوری می‌جویند. 🌱فرقان/۷۲🌱
خواهر‌شھید: میثم در تاڪسی با زن بدحجابی مواجہ می‌شود کہ با بی ملاباتی فاصلہ خود را با میثم رعایت نمی ڪرده! او با خواهرش تماس میگیرد و پس از سلام می گوید: اخیراً بیمارے واگیردارے گرفتہ ڪہ حتی از فاصلہ کوتاه قابل سرایت است . . . زیرکی میثم جواب داد ، بدون درگیرے و ناراحتی زن بدحجاب از او فاصلہ میگیرد:))) ♥✨🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊☘😉 😂مـفقود الاثر میبـرم😂 ماندن را زیر آن آتش شدید جایز ندانست. خمپاره و تیر و توپ بود که می آمد. وقتی دید چند ماشین دیگر هم فرمان چرخانده و پشت به دشمن رو به میهن الفرار دور زد و پا را از روی پدال گاز برنداشت. پشت سر ماشین های دیگر به دژبانی رسید. دژبان رفت جلوی اولین ماشین و پرسید: «کجا ان شاءالله؟» راننده اولی گفت: «شهید میبرم!»راه باز شد و اولی فلنگو بست. ماشین دوم اومد گفت:«مجروح دارم داداش!» ماشین دوم هم گرد و خاک کرد و رفت. نوبت ماشین دوستمان شد که صحبت ها را شنیده و دنبال راه فراری بود و حسابی دستپاچه شده بود. دژبان پرسید: «شما کجا به امید خدا؟» راننده دنده چاق کرد و گفت: «من مفقود الاثر میبرم!» وگاز داد. لحظه ای بعد دژبان به خود اومد و در حالی که به ماشین سومی نگاه می کرد زد زیر خنده.😂 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚
ای شهید ! دست‌ هایت را که در دست خداوند است بالا بگیر و ما را دعا کن ...
دم بی تابتر و تشنه ترم می شوم غرق علمدار عمو..آب.. حرم.. بعدیاد تو می افتم که غریبی آقا توکجادعوتی افطار؟ چرا بی خبرم!
بسم الله که بگویی دستِ تو همان دست خدا می‌شود و با دست خدا که غذا بخوری سیر میشوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا