eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدا، مرگ را به سخره گرفته‌اند تا ما به حقارت دنیا بخندیم .... سال ۱۳۶۳ در زمان عمليات بدر ؛ ما جزو رزمندگان گردان حضرت‌رسولﷺ از لشكر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بوديم. بچه‌های كادر گردان، از جمله شهيدان امير جوادی و فرمانده گردان، سیدمصطفی حاج سيدجوادی، آماده عزيمت به منطقه برای شناسايی شدند. آن ها هنگام اعزام، سخت همديگر را در آغوش گرفتند. هر دو جزو بچه‌های خنده‌رو، مهربان و صميمی لشکر بودند. هنگام خداحافظی در اصل مرگ را به سخره گرفته بودند !! امير جوادی با خنده گفت: « سيد اگر شهيد شدی كه می‌شوی، ما را در آن دنيا شفاعت كن. » سيدمصطفی هم به امير همين را گفت و امير هم خندید تا رد گم كرده باشد! آن دو نفر خيلی زود به شهادت رسيدند. راوی: سيدابراهيم موسوی منبع: کتاب ماندگاران ،۱۳۹۰ حسن شكيب‌زاده / نشر شاهد
خاکهای نرم کوشک ۳۱.m4a
6.4M
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹 ❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹 🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹 قسمت : سی و یکم 🌹 🌙 @mahman11🌙
پشتِ زمان شده ز هجر تـو ڪمان ما هم شدیم پیر تو یا صاحب‌الزمان 🤲✨🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخوان دعای فرج را🤲 دعا اثر دارد🌹✨💫 🎬پیشنهاد دانلود👌 هم نوا با 🕊 💚🌱
هݩ‌ـوز مجردۍ؟!😳 🌹🍀 بدوووو بیا تو ایڹ ڪاݩال و... از کل کشور داریم😍☺️🤩 داره نصف دینت کامل میشه😁💍 https://eitaa.com/joinchat/1958084684Ca1a3c4a2e7 ڪانال معرفے مورد ازدواج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ...🤚 ▫️سلام بر تو آنگاه که زلال حمد الهی را در بستر تشنه ی نماز جاری میسازی! و سلام بر تو و گریه های تو در کُنج غربت، که هر روز برای گناهان امّتی که فراموشت کرده اند استغفار می کنی! 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان 🤲🌱 💚
هر صبـح ، سمـتِ چشمـان شمـا یک پنـجره باشـد کافیـست...
شهیدی که آرزو داشت روز عاشورا عاشورایی شود🕊️ *سردار شهید محمد تکلو*🌹 *🌹همرزم← نامش محمد بود، محمد تکلو🍃 معاون گردان ۱۵۴ حضرت علی اکبر (ع) لشکر انصارالحسین (ع) همدان✨ در ۱۷ سالگی به جبهه رفت🕊️ در ۱۹ سالگی ازدواج کرد 💐 ۲۱ سال بیشتر نداشت که در ۲۱ شهریور ۱۳۶۵ در جزیره مجنون پرواز کرد🕊️ او نيمی از قرآن را حفظ بود🌷و می‌گفت: «برای من که در ميدان جنگ هستم و هر لحظه امکان دارد مجروح شوم يا اسير و يا شهيد✨ بهترين مونس من در روی تخت بيمارستان یا در اسارت و يا در خانه‌ی قبر، قرآن است🌷انس و تلاوت قرآن انسان را از آلوده شدن به گناه🔥حفظ می کند.»✨ آرزویی داشت که همیشه به زبان می آورد🍃 می‌گفت: «می‌خوام روز عاشورای امام حسین علیه السلام عاشورایی بشم.»🏴 عاشورا از راه رسید🏴 روز عاشورا، جعبه‌های مهمات را جابه‌جا می‌کرد، که صدای انفجار بلند شد!💥 وقتی گرد و غبار خوابید نگاه کردم دیدم سرش از تنش جدا شده بود🥀 او در روز عاشورای حسینی عاشورایی شد🏴 و به آرزویش رسید*🕊️🕋 عاشقان را سَر شوریده به پیکر عجب است دادنِ سَر نه عجب، داشتنِ سر عجب است
4_5771773744687089454.mp3
1M
🎶 بشنـــــوید صوت مسحور ڪنندۂ وای از پیچیدگی نفس انسان ! شیطان را از در می‌رانی ، از پنجره باز می‌آید
بے‌ݪبخند نمےدیدیش به دیگران هم مےگفت از صبح ڪه بیدار میشید به همه لبخند بزنید دلشون رو شاد ڪنید براتون حسنه مےنویسند.. ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ از این به بعد به بچه‌ها سلام کنید ممکنه اینطوری جواب بدن 😂 👤 Zahra Rezaei | زهرا رضایی
هدایت شده از کانال شهدایی ⟨⟨نسل عاشورا⟩⟩
🟢شهید مدافع‌حرم 💝همسر شهید نقل می‌کند: عروسی‌مون توی تالاری بیرون از شهر بود. علیرضا به اقوامش سپرد که وقتی دنبال ماشین عروس اومدین، فقط بیرون شهر بوق بزنید و نمیخواهم صدای بوق ماشین، مردم رو اذیت کند. شاید یکی به سختی بچه‌اش رو خوابونده باشه یا اینکه آدمِ سالخورده یا بیماری تو خونه‌ای باشه. 💝خونه‌ی خودمون مجتمع آپارتمانی سپاه بود. علیرضا گفت بریم منزل پدرم و همونجا مهمون‌ها رو ببینیم. چون نمیخواهم کسی تا مجتمع دنبالمون‌ بیاد. آخه سَروصدای مهمون‌ها همسایه‌ها رو بیدار میکنه! بعد از اینکه با مهمونا خداحافظی کردیم، فقط دوتا از خواهرام همراه‌مون آمدند؛ خیلی بی‌سروصدا وارد منزل شدند و چندتا عکس گرفتند و رفتند. 💝از اون شبی که زندگی مشترک ما در اون ساختمان شروع شد، خیلی حواسمون جمع بود که صدای تلویزیون زیاد نباشه! توی راه‌پله‌ها به آرومی قدم برداریم و ...! به این شکل علیرضا سعی می‌کرد که حق‌ّالنّاسی بر گردنش نماند.
سوختن کمال عشق است اما آنها که سوختن پروانه در آتش شمع را کمال عشق می‌دانند کجایند که سوختن انسان در آتش عشق را به نظاره بنشینند؟ (شهید آوینی)
غرق شدم ...! غرق شدی ...! غرق شد ...! من ، در روزمرّگی تو ، در بی کرانه ی شــ🌷ـــهادت مادرت در دریای خون دل 💔 📎برگرد ! و نجات غریقمان باش ای🌷
🔰 | 🌟اصغر وصالی شرایط را می‌سنجید که الان با این وضعیت باید چطور رفتار کند. مشخصه دوم اصغر با توجه به جدیتی که داشت، انعطاف پذیری بود. او خود محور نبود. هر شب با نیروهایش جلسه داشت و کارهای روزانه‌یشان را بررسی می‌کردند. هر کس هم انتقادی داشت می‌گفت. موفقیت‌هایشان را در جلسه مطرح می‌کردند تا از آن برای عملیات‌های بعدی استفاده کنند. نظرات نیروها برای اصغر وصالی بسیار اهمیت داشت. به همین خاطر همیشه نظرخواهی می‌کرد. در سیستم نظامی خیلی کمتر دیده شده است که فرمانده از نیروهایش نظر بخواهد، اما اصغر این خصوصیت را داشت. 🌷شهید اصغر وصالی🌷
📞 از حاج‌ احمد به تمام نیروها : برای آنچه که اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر هزینه‌اش تنها ایستادن باشد...
🔰 کلام شهید؛ در این برهه مسئولیت سنگینی بر دوش ماست و اگر نتوانیم از پسش برآئیم شرمنده و خجل باید بسوی خداوند و نبی اش و ولی اش برویم چرا که مقصریم. کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا و به قول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی داریم که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاءالله که یار و یاور امام زمانمان خواهیم بود. 🌷 ولادت: ۱۳۶۹/۸/۱۵، شهرستان نور شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۷، خانطومان سوریه 🕊
🔰 🔅شرق و غرب از شما جلو نزنند 🔸سلام مرا به همکلاسی‌هایم برسانید و بگویید حسین نگذاشت امامش تنها بماند و شما نیز نگذارید امام عزیزمان تنها بماند.. 🔺و نگذارید شرق و غرب در زمینه‌های علمی و فرهنگی از شما جلو بیفتند.
💌 🔵شهید مدافع‌حرم ♨️از «سید طلا» تا «ننــــه» 🎙راوے: همسر شهید همه همرزمان سید محمد در سوریه🇸🇾 به او «سید طلا» می‌گفتند😇 چون هم اخلاقش واقعا طلا بود و هم دو تا دندانِ✌️🦷 با روکشِ طلایی‌رنگ داشت🎖 در عین آرامــــش و کم‌حرفی، بسیــــار شـــوخ‌طبــــع بــــود😃 و اگر کسی از او کمکی می‌خواست، محال بود دست رد به سینه‌اش بزند💞 آن‌گونه که فهمیده‌ام، گاهی که به رزمنده‌ها غذا نمی‌رسیده🍗 سیدمحمد همه آنهایی را که غــــذا نخورده بودند🤒 دور هــــم جمــــع می‌کــــرده و فوراً غذایی تدارک می‌دیده است🥫 به‌خاطر دستپخت خوب🧑‍🍳 و مدیریتش در این قبیل کارها🧮 دوستانی که با او صمیمی‌تر بوده‌اند، به‌شوخی‌به‌او«ننه»هم‌می‌گفته‌اند🧑‍🎄😁