eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.1هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
272 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
پدر شهید می‌گوید: آقا مهدی با مدرک دیپلم به سپاه رفت و پس از استخدام درسش را ادامه داد و کارشناسی‌اش را در رشته حقوق گرفت. دیپلم فنی مکانیک داشت و وقتی به سپاه رفت در کار مکانیک خودروها بود. خیلی این کار با علاقه‌مندی‌اش جور درنمی‌آمد. از همانجا آنقدر پیگیری کرد تا او را برای کارهای رزمی فرستادند. از طریق نیروی زمینی سپاه به بخش تکاوری رفت و دوره‌ها را با موفقیت گذراند و در این فاصله چندین و چند بار لوح و جایزه گرفت. دو بار در سطح لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) به عنوان پاسدار نمونه انتخاب شد. به کارش خیلی علاقه‌مند بود. وقتی خاطرات دوران جبهه‌ام را برای بچه‌ها تعریف می‌کردم یا از حرکات نظامی‌ام می‌گفتم، آقا مهدی بیشتر از همه لذت می‌برد. گاهی از من درباره فعالیت‌هایم می‌پرسید و وقتی توضیح می‌دادم خیلی ذوق می‌کرد. زندگی آقا مهدی از همان اول با دو برادر دیگرش تفاوت داشت. از همان ابتدا که اخلاق و رفتارهایش را می‌دیدم، می‌فهمیدم رزم در وجودش است. فعالیت بدنی بالایی داشت و از دو برادر دیگرش خیلی قوی‌تر بود. ایشان تمام صفحات دفترچه‌ بیمه‌اش سفید بود و در سلامتی کامل بود. از همان اول به کم‌خوری، کم‌حرفی و کم‌خوابی عادت داشت. در خواب بسیار هوشیار بود و هوش بالایی داشت. سلامتی بدنی‌اش به خاطر عادت‌های غذایی‌اش بود. از گوشت خیلی خوشش نمی‌آمد و خیلی کم مصرف می‌کرد ولی حبوبات و گیاهان و صیفی‌جات را خیلی دوست داشت. به همین دلیل حالت سبکبالی داشت و از همان بچگی خیلی تیز و چابک بود. گاهی اوقات که پسرهایم با هم کشتی می‌گرفتند، زور مهدی به دو برادر دیگرش می‌چربید. در تکاوری خیلی بدنش قوی‌تر و محکم‌تر شد. به خاطر همین آمادگی جسمانی‌اش همیشه در کارش آمادگی لازم را داشت و به راحتی کارهایش را انجام می‌داد. مهدی شوخ‌طبع بود، مخصوصاً با رفقایش. به‌قدری به کارش علاقه داشت که بیشتر وقتش را در لشکر سپری می‌کرد و کمتر در خانه دیده می‌شد. نهج‌البلاغه را خیلی مطالعه می‌کرد. پسرم مهدی نمی‌گذاشت کسی متوجه کارهایش شود. سعی می‌کرد خیلی پنهانی کارهایش را انجام دهد. مثلاً در را می‌بست و نمازش را در خلوت خودش می‌خواند. یا در خلوتش مشغول خواندن کتاب مداحی اهل‌بیت (ع) می‌شد. مخالف شدید ریا بود و دوست داشت کارهای عبادی و دینی‌اش را خیلی عمیق در خفا انجام دهد. حتی به هیئت‌های محل زندگی‌مان نمی‌رفت. ما ساکن اکباتان هستیم و مهدی به هیئت‌های میدان خراسان و میدان امام حسین (ع) که مراسمشان را سنتی برگزار می‌کردند و غریب بودند، می‌رفت و مشارکت فعالی داشت. کمک‌های زیادی به این هیئت‌ها می‌کرد و متولیانشان پس از شهادت به ما از آقا مهدی گفتند. پس از شهادت بعضی هیئت‌ها عکس مهدی را زده بودند و وقتی دوستانش متوجه شدند، گفتند مهدی در غرب تهران زندگی می‌کرد، چرا عکسش را در شرق تهران زده‌اند. متولیان هیئت نیز می‌گفتند آقامهدی در مراسم‌های مختلف به هیئت ما می‌آمد و کمک‌های زیادی هم می‌کرد. من تمام این‌ها را بعد از شهادتش متوجه شدم.
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منتظران آخرالزمانی پیش خدا محبوبترند 🎙 ❤️✨ ارواحنا فداه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊💐🌷💐🕊🥀 بیست و هفتم خرداد ماه ، سالروز تاسیس به فرمان و یاد و خاطره و ، را گرامی می داریم
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺روحیه ی جهادی یعنی چی ⁉️ 🔺چرا ما باید اردوی جهادی بریم ⁉️ 🌿 🌾🌱
به درخواست جوانان انقلابی تشکیل شد که شوق خدمت به مناطق محروم، آن‌ها را به دیدار با امام کشانده بود و با درخواستی که آن‌ها مطرح کردند، حضرت امام دستور تشکیل جهادسازندگی را در ۲۷ خردادماه ۱۳۵۸ صادر کردند. شوق این جوانان که اغلب دانشجو و از قشر‌های تحصیل‌کرده بودند، با شعور همراه بود و این شور و شعور باعث شد جهاد سازندگی به سرعت تبدیل به یکی از بازوان پرتوان انقلاب شود. اندکی بعد وقتی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد، جهاد سازندگی هم در بُعد عمرانی و سازندگی در مناطق محروم وهم در بُعد کمک به جبهه‌های جنگ فعالیت بسیاری انجام داد. آن روز‌ها یک پای عموم جهادگران درروستا‌های محروم بود وهرزمان که احساس نیازمی‌شد،به جبهه‌های جنگ می‌رفتند و می‌شدند. روحیه جهادی که بین بچه‌های جهادسازندگی وجود داشت،آن‌ها را ازبعضی صفات مثل عافیت‌طلبی،پشت میزنشینی،تنبلی یاصفاتی ازاین دست جدا کرده بود.این بچه‌ها هرجا احساس نیازمی‌شد وارد عمل می‌شدند.گذشته ازآنکه حضور دردل یک منطقه محروم، سختی‌هایش ازحضور درجبهه‌ها کمتر۳ نبود، بچه‌های جهاد هر زمان فرصتی به دست می‌آوردند درجبهه حضور پیدا می‌کردند. آن زمان نه تنها یک جهادگر که رزمنده‌ها و خیلی ازبچه‌های انقلابی به سودوزیان مادی فکر نمی‌کردند. هدف،خدمت بود و هرکس هم زمینه‌ای را برای خدمت انتخاب می‌کرد. درخود جهادازفنی‌کار گرفته تامهندس راه، پزشک،متخصص،تکنسین،دانشجو و...هر کس هر توانایی داشت به صورت داوطلبانه آمده بود تا درقالب جهادسازندگی خدمتی انجام دهد وباری ازدوش انقلاب ومردم بردارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡 🍃✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...🤚☘ 🌱✨سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين سر از گریبان اندوه برمی‌آورند و عزتمند خواهند شد. بیا ! ای عزت شیعه... 📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان ❤️✨ ارواحنا فداه
مهدی‌جان! بالاتر از آرزوی دیدار آرزوی یاری است ....
به ایستگاه صلواتی خوش آمدید! پیروزی رزمندگان اسلام «صلوات » ✍ عکاس نوشت : در عملیات والفجرهشت بعداز اینکه بچه‌ها دلیرانه اروند را طی کردند و به خط دشمن زدند،شهر فاو را تصرف کردند، که موقعیتی بسیار مهم داشت و صدام تا مدت‌ها امکان دسترسی به آب های آزاد را نداشت. این‌هم یک عکس از ایستگاه‌صلواتی در فاو که جای شما خـالی بساط چایی و هنـدوانه به‌راه بود. و من هـم به قصد روحیه‌ بخشی یک کاریکاتور سریع از چهره‌صدام کشیدم و هم‌این عکس‌را در دریچه‌ دوربینم ثبت‌کردم. " سیدمسعود شجاعی طباطبایی"
یک لحظــه تفـــ‌ـکر ◽️به یكی از جانبازانی كه روشندل بود گفتم: دوست نداشتی یك بار دیگر دنیا را ببینی؟! حداقل انتظار داشتم بگوید: ◽️چرا یک‌ بار دیگر می‌خواستم دنیا را ببینم، اما او پاسخ داد: نه!! ◽️پرسیدم: چطور؟! گفت: در مورد چیزی كه به خدا دادم و معامله كردم نمی‌خواهم فكر بكنم.! ◽️بدنم می‌لرزید، فهمیدم كه عجب آدم‌هایی در این دنیا زندگی می‌كنند ، ما كجا، اینها کجا؟؟ ... سید‌ شهیدان اهل قلم شهیدسید مرتضی‌ آوینی
جای ماهی کجاست؟ در دریا پس چرا زیر خاک‌ها بودند؟ ماهی و خاک ! قصه تلخی است کاش در آب‌ها رها بودند ...