❤️رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_ارباب_
@mahman11
#سلام_امام_زمانم 💕
صدها گله پيش يار بردن عشق است
با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است
ای قلب تپنده ی جهان يا مهدی(عج)
يکبار تو را ديدن و مردن عشق است❤️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mahman11
🌹زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست؛
شاید آن خنده که امروز،
دریغش کردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هر کجا خندیدیم،
زندگی هم آنجاست
زندگی شوق رسیدن به خداست
خنده کن بی پروا
خنده هایت زیباست...
#صبحتون_شهدایی_
@mahman11
❤️ نامه ای دردناک بعد از شلیک گلوله سمینوف
درهشتمین روز کمین گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو ابروی رستم علی و پیشاپیش رو شکافت..
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین با پشت سر آرام نشست روی زمین ..
سریع عکس گرفتم به سه ثانیه نکشید که شهید شد..
🌹 فرمانده نامه را و باز کرد.
از طرف همسرش بوده..
رستم علی جان امروز پدر شدی عزیزم.
نمیدونی چقدر قشنگه..
بابا ابوالقاسم اسم پرست رو گذاشته مهدی.
عین خودته کشیده و سبزه..
کی میایی عزیزم ؟
از جهاد اومده بودن پی ات.
میخوان اخراجت کنن خنده ام گرفته بود.
مگه بهشان نگفتی که جبهه ام ؟
گفتند بخاطر غیبت اخراج شدی مهم نیست..
وقتی اومدی دوباره سر زمینی کار میکنی.
این ذره حقوق کفاف زندگی مون رو نمیده..
همون بهتر که اخراجت کردن..
عزیزم بر گرد دلم برات تنگ شده 😭
#شهید_رستمعلی_اقاباباپور_
@mahman11
🌹فرازی از وصیتنامه شهید مدافع امنیت مهدی مکرمی:
«خدا کند پُستمان، پَستمان نکند! خدا کند که پاک بشوم، پاک هم بمانم و پاک شهید شوم؛
میدانم خیلی از شهادت حرف میزنم، شهادت لیاقت میخواهد ولی میدانم خداوندی که سورههایش با رحمان و رحیم شروع میشود اگر بخواهد گناهان ما را نمیبیند و میبخشد و شهید میکند به حق پیامبران و امامان مخصوصا پنج تن آل عبا(ع).»
@mahman11
با اینکه فرمانده بود و در شرایط جنگی جنوب کشور میتوانست در اهواز منزل بگیرد و جایی مستقر شود، اما در منطقه کنار نیروهایش به چادر میرفت و در همانجا میخورد و میخوابید و کار میکرد.
#شهید_منصور_ستاری_
@mahman11
علی حسن احمدی رزمنده دلاور کرمانشاهی
در عملیات عاشورا زمانیکه متوجه میشود
نیروهای خودی در کمین و محاصرهی دشمن
قرار گـرفته اند ؛ پـای خود را با سیم تلفن به
پایهی دوشکا میبندد تا بایستد و بجنگد ، تا
یا کشته شود یا آتش دشمـن را خاموش کند.
از او عکسی در این لحظه زمانی که او تنها
۲۱ سال داشت و بـه تازگی ازدواج کرده بود
در تاریخ دفاع مقدس ثبت شده است.
مهر ۱۳۶۳ ؛ ایلام
منطقه عمومی
جنگ_به روایت تصویر
رزمنده علیحسن احمدی
تیپ نبیاکرم
@mahman11