eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹ارادت به حضرت زهرا (سلام الله) و سادات ✍️داشت سوار تویوتا می شد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی می خواهم بیایم گردان یا زهرا (سلام الله). گفت: شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر می شود گردان مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟ تا فهمید سیدم پیاده شد، خودش برگه ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت. یک روز هم رفتم مرخصی بگیرم. نمی داد. نقطه ضعفش را می دانستم. گفتم: شکایتت را به مادرم می کنم. از سنگر که آمدم بیرون، پا برهنه و با چشمان اشک آلود آمده بود دنبالم. با یک برگه مرخصی سفید امضاء. گفت: هر چقدر خواستی بنویس؛ اما حرفت را پس بگیر. 🎙راوی: سید احمد نواب @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام قبل از آغاز عملیات با سرودی بسیار زیبا و شنیدنی به زبان شیرین لری 🎙 دایه دایه وقت جنگه وقت دوستی با تفنگه.... @mahman11
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷 به کوچه خودمان رسیدیم...چشمم به درخانه مان افتاد,خانه ای که روزگاری پرازخنده وشادی وامنیت بود برایم ,اما انزمان که امنیت داشتیم قدرش رانمیفهمیدیم ومدام ازسرخوش مینالیدیم واکنون که امنیتمان لگدکوب استران داعشی شده بود ,میفهمیدم که چه چیزی را از دست داده ام... درخانه ما بازبود..مشخص بود که غارت شده وکسی هم ساکنش نیست...بوی مرگ از خانه به مشامم میرسید. نگاه کردم لیلا شانه هایش به شدت میلرزید ودانستم که چرا......اخر خداااا چرااااا؟به چه گناهی؟؟؟ ابوعمر درخانه رابازکرده بود وچون دید ما محو خانه خودمان هستیم ,به زور مارا چپاند داخل خانه... خاله هاجر روی حیاط بود تاچشمش به ما وابوعمر افتاد گفت:اینها دیگر کیستند؟؟ازصبح غیبت زده که بروی مهمان بیاوری؟ ابوعمر خنده ای کردوگفت :میهمان نیستند,کنیز خریدم برایت ,دیگر نمیخواهد دست به سیاه وسفید بزنی وفردا هم باخیال راحت بابچه ها برو به خانواده برادرت در روستا سربزن وچندماهی هم انجا بمان ونگران این نباش که من تنها هستم ,این کنیزان بامن هستند,ودرحین گفتن این حرفها روبنده را از صورت ما کنارزد... خاله هاجر داشت لبخند میزد ازاینهمه مهرشوهرش که نسبت به او روا داشته... تاچشمش به من افتاد خنده روی لبانش خشکید وبه سمتم حمله کرد...با هروسیله ای که به دستش میرسید بر بدن من بینوا میزد,موهایم رامیکند باانگشتانش پوست سروصورتم را میخراشید وفحش وناسزا بود که نثار من وپدرومادرم میکرد.... اخربه چه گناهی😭😭 ادامه دارد.... @mahman11
🥀کلام شهدا جهان، مــعرکه‌یِ امتحان است برادر؛ و بهترینِ ما کســـی است که از بهترینِ آنچه دارد در راه خدا بگـــذرد .. ✍🏻 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁بســــــــــم الله الرحــمن الرحیـــــــم🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️. سلامے از ذره بہ خورشید... سلامے از عطش بہ باران... سلامے از تاریڪے بہ نور... سلامے از انتهاے بے ڪسے بہ فرمانرواے عالم... سلامے از نهایت دلواپسے بہ بیڪران آرامش... سلامے بہ حجت خدا، بہ غریب ترین یاور، بہ تنهاترین پدر... ✋سلام یگانہ منجے عالم. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـا از الست ؛ طایفه‌ای سینه خسته‌ ایم ما بچه‌های مادر پهلو شکسته‌ ایم ... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 خاطره ای از حجت الاسلام شهاب مرادی از ملاقات با مادر چهار شهید نجاریان در امیرکلا مازندران ... @mahman11
📌 روایت شهید همت از زمین زدن گردن کلفت های بعثی توسط بسیجیان دانش آموز 🔷️ شهید حاج‌ابراهیم همت: در عملیات رمضان همین بسیجی‌های کم سن‌ و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه. ◇ بعد شبِ حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند ! ◇ صبح که می‌روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازه‌ی کماندوهایِ گردن کلفتِ بعثی است که روی زمین ریخته... ◇ این ها را چه کسی زده؟ همین بسیجی کوچک..! ● عکس/ پاییز ۱۳۶۲ ، قلاجه ● عملیات والفجر چهار @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم بسیار زیبا از شهید محمد اسلامی نسب که کمک از اهل بیت(ع) و ائمه اطهار به خصوص حضرت مادر، خانوم حضرت فاطمه زهرا(س) میگوید... 🔹 رهبر انقلاب در زمان مشاهده این فیلم در حالیکه اشک می‌ریختند فرمودند: ◇ بگو!... بگو!... چرا سکوت کردی! داشتی از ملاقات با آن بزرگوار می‌گفتی... بگو که با او رابطه داشتی... چرا حرف نمیزنی!... ◇ در پایان فیلم نیز فرمودند: من مطمئن هستم که این شهید عزیز در عالم بیداری با حضرت زهرا (س) ملاقات و مراوده داشته و می‌خواست چگونگی این دیدار را توضیح دهد اما نمیدانم چرا منصرف شد ... @mahman11
همیشه می‌گفت: بعد از توکل به خداوند ؛ توسل به حضرات معصومین خصوصاً حضرت زهرا (س) حلّال مشکلات است ... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: ۱۵ آذر ۱۳۵۱ ، ایران : ۲۲ آبان ۱۳۹۵ : گلزار شهدای زاهدان زاهدان : ایرانی : خبرنگار ۲۱ سال خبرنگار. تهیه‌کننده. کارگردان. مدیر : خبرنگار مدافع حرم 🍀زندگی‌نامه🍀 در سال ۱۳۷۴ به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداو سیما آغاز کرد. وی در سال ۱۳۸۳ مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی گردید. پس از خبر گیلان بعنوان مدیر روابط عمومی کارخانه فولاد مبارکه اصفهان منصوب شدند و پس از یک سال و نیم فعالیت در سال ۱۳۹۰ به دفتر نمایندگی رهبری در سوریه بعنوان مدیر امور فرهنگی، منتقل شد. سپس در سال ۱۳۹۲ به عنوان خبرنگار رسمی شبکه خبر به فعالیت خود در سوریه ادامه داد و در ابتدای آبان ماه ۱۳۹۵ به عنوان مدیر خبرگزاری صدا و سیما در سوریه منصوب شد. سرانجام، در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۹۵ در منطقه منیان شهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره در حین تهیه گزارش خبری کشته شد. : وی دارای سه فرزند است؛ دو پسر و یک دختر تیراندازی شورشیان به سمت خودروی خزایی در ۱۱ آوریل ۲۰۱۳ شورشیان سوری با کمین در جاده فرودگاه بین‌المللی دمشق و شلیک به خودروی خبرنگار شبکه خبر در سوریه، وی را از ناحیه شکم زخمی کردند. : وی در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۶ در حلب در حین تهیه گزارش خبری توسط نیرو های تروریستی داعش کشته شد. @mahman11
🥀فرازی از 🌷🌷🌷🌷🌷 شهادت می دهم که خدایی جز خدایی یکتا وجود ندارد و شهادت می دهم که محمد (ص) پیامبر او و علی (ع) ولی اوست . اکنون که در شرف عزیمت به سوریه هستم از باب وظیفه چند کلامی را بعنوان یارگاری و توصیه خدمت خانواده و دوستان عرض می نمایم. از برادران و خواهرانم خواستارم در همه حال به یاد خدا باشند و دستورات او را همیشه اجرا نمایند و رضایت خود را در رضایت خداوند ببینند و به همکاران عزیزم علاوه بر این مطلب توصیه می کنم قدر خدمت در صداو سیما را بدانند و لحظه ای در راه خدمت این مردم عزیز و یاری نایب امام زمان (عج) مقام معظم رهبری دریغ ننماید. در پایان از همسرم حلالیت می طلبم و امیدوارم بر کوتاهی هایم مرا ببخشد و بدین وسیله اینجانب محسن خزایی فرزند غلامحسین متولد ۱۳۵۱/۹/۱۵ شهرستان اصفهان اعلام می نمایم اگر برای حسن حادثه ای اتفاق افتاد بعد از من همسرم قیم و سرپرست دو فرزندم محمد هادی و محمد مهدی می باشد و از او می خواهم فرزندانم را در راه اهل بیت (ع) و اسلام تربیت نماید و بدینوسیله همه دارائیهای خودم را به همسرم مریم رخشانی زابل فرزند شریف متولد مشهد ش ش ۲۶ می بخشم و از خانواده ام نیز خواهشمندم که همسرم و فرزندانم را هرگز تنها نگزارند انشالله. و جمله آخر از مادرم – مادرخانم و پدر و پدرخانم و بهتر بگویم از پدر و مادرانم حلالیت می طلبم و امیدوارم دعای خیر آنان همیشه بدرقه راهم باشد و من الله توفیق ۸۴/۱۲/۹ ساعت ۱۳/۵۰ روز سه شنبه اینجانب محسن خزایی – فرزند غلامحسین در کمال صحت و سلامت این مطالب را نوشته ام و از بازماندگانم انتظار عمل به آنها دارم.🥀💔😔😭 🕊 @mahman11