فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 طلبه ی شهیدی که روز شهادت امام هادی(ع) متولد و در راه دفاع از حرم سامرا در شهر امام هادی (ع) به شهادت رسید
🔹 «طلبهی شهید محمد هادی ذوالفقاری»
۱۳ بهمن ۱۳۶۷ مصادف با شهادت امام هادی (ع) بدنیا اومد ، اسمشو گذاشتن «محمدهادی».
◇ بچه میدون خراسان بود از بیکاری بیزار بود و خیلی کاری و فعال بود.
◇ دوران نوجوانی در یک فلافلی کار میکرد
برای همین اسم کتابش شد «پسرک فلافل فروش».
◇ عاشق و دلداده ی مولا علی (ع) بود
سال ۱۳۹۰ برای تحصیل درس طلبگی مقیم
نجف شد و تا سال ۱۳۹۳ مشغول جهاد و
فعالیت های رسانه ای و فرهنگی در گروه
حشد الشعبی عراق بود.
◇ با شروع بحران داعش موسسه ی اسلام اصیل نجف به پایگاه حشدالشعبی برای جذب نیرو تبدیل شد.
◇ هادی آن موقع میخواست به سوریه
اعزام شود أما با اعزام او مخالفت کردند.
◇ سید به او گفته بود: تو مهمان مردم عراق هستی و امکان اعزام به سوریه را نداری.
◇ او به جهت فعالیت های هنری
در زمینه ی عکس و فیلم از سید خواست
به عنوان تصویر بردار با گروه حشدالشعبی اعزام شود.
◇ سید با این شرط که هادی فقط حماسهی رزمندگان را ثبت کند موافقت کرد.
◇ محمد هادی بود و به امام هادی(ع) علاقه زیادی داشت. تا این که ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ در راه دفاع ازحرم سامرا در شهر امام هادی (ع) به شهادت رسید و طبق وصیتش در وادی السلام نجف خاکسپاری شد.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
#شهید_مدافع_حرم_سامرا
#کتاب_پسرک_فلافل_فروش
@mahman11
"رمان #اسطورهام_باش_مادر💞
#قسمت_هیجدهم
مهدی گفت: اینجوری خودت رو توجیه میکنی؟ که اشتباهی عاشق شدی؟ این بود که میگفتی اگه دلیل کارهات رو بشنوم، میبخشمت؟ شنیدم! امانمیبخشمت.
مهدی بلند شد و به سمت اتاقی رفت که در این خانه داشت. کاش رها اینجا بود. کاش صدرا بود. دلش کمی درد داشت. چه بیهوده رها شده بود. دلیلش آنقدر مسخره بود که خودش هم این همه سال، گفتنش را به تاخیر انداخته بود!
معصومه با خود فکر کرد تمام زندگی اش را باخته است. دنبال یک روز خوشبختی گشت و هیچ نیافت. خدایی که میگویند فریادرس است، کجاست؟ خدایی که درمان است کجاست؟ چرا فقط خدای جبار بااوست؟ چرا فقط خدای منتقم با اوست؟ خسته بود از خودش و تمام اشتباهاتی که کرده بود. آنقدر گذشته پر از اشتباهی داشت که تنها دلش میخواست تمام آنها را از زندگی اش پاک کند. کاش میشد. عذاب گناهان و اشتباهاتش او را رها نمیکرد. و چقدر درد دارد که بدانی تنها خودت مقصری!
زینب سادات پخش موسیقی را درون تلفن همراهش باز کرد و صدایی آشنا از کودکی هایش در خانه پیچید.
صدای قصه گوی آمین پناهی حتی ایلیا را از اتاقش بیرون کشید و زهرا خانم میل بافتنی اش را زمین گذاشت. دقایقی بعد صدای در بلند شد و رها با ظرف شیرینی وارد خانه شد.صدای آمین را که شنید لبخند زد و به جمع آنها پیوست و
داستان شهادت سیدمهدی را از زبان قصه گوی زیبا سخن شنیدند.
وقتی تمام شد،رها گفت:تو خسته نمیشی ازش؟
زینب سادات خنده بی صدایی کرد و دستش را مقابل دهانش گرفت:نه!
قصه هاش رو دوست دارم.کاش زنده بود و باز هم قصه میگفت!
رها پرسید: قصه زندگی خودش رو خوندی؟
زینب سادات گفت: نه!مگه قصه زندگیش هست؟
رها گفت:آمین خیلی ناگهانی وارد زندگی ما شد و خیلی ناگهانی تر از زندگیمون رفت.با مادرت خیلی دوست بودن.منم کمابیش در جریان
هستم.یک روز که آیه رفته بود به مادر پدر آمین سر بزنه،مادرش دفترچه
خاطرات آمین رو داد به آیه. منم خوندم. فکر کنم هنوز تو وسایل مادرت باشه!
زینب سادات از میان وسایل مادرش دفترچه ای پیدا کرده بود که آن را درون جعبه ای از خاطرات نگهداری میکرد. جعبه ای یادگاری های سیدمهدی و آیه و ارمیا و حاج علی را در خود داشت.
دفتر را باز کرد و صحفه اول را خواند:
امروز با خدا آشتی کردم. حاج یونس خدا رو به من نشون داد. حاج یونسی که با تمام خوبی هاش، از خدایی میگه که همه رو دوست داره و مراقب همه ما هست.
خدایی که هستی! خدایی که میبینی! سلام! من برگشتم! من اومدم! راه
میدی منو؟ بعد از مدتها نماز خواندن، خیلی به دلم نشست. یک آرامش خاصی دارم از این آشتی.
صفحه را ورق زد و خواند:
نگاهم پی کسی میره که میدونم لایقش نیستم. دلم برای کسی سر خورده که منو نمیبینه! من براش، نامرئی هستم. حاج یونس کجا و من کجا؟ به فکر هیچ کسی نمیرسه که دل کسی مثل من، پی نگاه حاج یونس بره!
خدا! نگاهم کن! سخت محتاج نگاهت هستم.
صفحه را دوباره ورق زد:
آئین فهمیده یک چیزیم شده. داداش دوقلوی من مگه میشه نفهمه؟ مگه میشه ندونه؟ هر چیزی که آمین حس کنه، آئین هم حس میکنه. فقط نمیدونه کی نگاه خواهرش رو سر سجاده بارونی کرده.
خدا!
عاشق شدن، رسوا شدن داره؟
زینب سادات صفحه بعد را خواند:
اشتباه عاشق شدم؟ حاج یونس و اون نجابت چشماش، عاشق شدن نداره؟ حاج یونس و لبخند محجوبش، عاشق شدن نداره؟ حاج یونس و صدای حزین قرآن خوندنش، عاشق شدن نداره؟ حاج یونس و کمک های یواشکیش، عاشق شدن نداره؟ مگه همه چیز به ظاهره؟ زیبایی حاج یونس تو ایمانش نیست؟ چهره مهربونش که پر از نور ایمان، دوست داشتنی نیست؟ اصلا مگه حاج یونس نیست و خداش؟ خدای حاج یونس! خدای من میشی؟
زینب سادات به صفحه بعد رفت:
🌷نویسنده:سنیه_منصوری
ادامه دارد....
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔دامن کشان رفتی دلم زیر و شد.
چشم حرامی با حرم روبرو شد..
بیا برگرد خیمه ای کسو کارم..
منو تنها نگذاز علمدارم علمدارم..
#شهید_اصغر_پاشاپور_
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
#سلام_امام_زمانم
•| شاید آن روز که سهراب نوشت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد.
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت.
•| باید این طور نوشت:
چه شقایق باشد، چه گل پیچک و یاس، جای یک گل خالیست،
تا نیاید مهدی، زندگی دشوار است...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نماهنگ دردناک منتظران مهدی..!
🎵گریه امام مهدی (عج)
🎶 نام تو آرامه جانم
#آخرالزمان #ظهور | #مهدویت
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی دلتون امام زمانی بشه❣
🎙#استاد_فرحزاد
🌷 #امام_حسن_عسکری(علیه السلام):
🔵 کسی که این دو صفت رو داشته باشه، دلش پر میکشه به سمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)...
@mahman11
#شهدا 🌷
💌 ڪــلام شهـــید
🌹شهـــید چمران:
دل تنها نردبانی است که آدمی را به آسمان میرساند. و تنها وسیلهایست که خدا را در مییابد.
#شهید_چمران
#صبحتون_شهدایی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌷روایت جالب حاجحسین یکتا از سردار شهید محمدابراهیم همت.
#شهیدمحمدابراهیم_همت🌿
@mahman11
🌹با لباسِ جهاد ؛
هر کاری عبادت است
و چه زیبا روزهایتان
وقفِ خدا بود ...
.
#دفاع_مقدس
#مردان_بیادعا
#رزمندگان_لشکر_۲۵_کربلا
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در وصف #حاج_قاسم سلیمانی
موسیقی، متن و تشبیه ها و تصویرسازی از سردار فوق العاده زیباست
#فرمانده_شهیدم
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ هدیه سردار سلیمانی
به فرماندهان و دوستان، #انگشتر بود.
🔹 انگشترهایی از حاج قاسم و چهره هایی که همه شاد و خرسند و لبخند رضایت از دریافت انگشتر در سیمایشان کاملاً هویداست.
◇ و همانند حنایی که قبل از عملیات رزمندگان دفاع مقدس در دست میزدند، انگشترها را در دست میکنند و گویا برات شهادتشان امضا شده است ...
◇ امروز دیگر این انگشتر برایشان مفهوم دیگری دارد زیرا این انگشتری را از دست کسی گرفته اند که ″دست و انگشتر″ او تنها نشان سالم از پیکر غرق به خون و اربا اربایش بود .
◇ فیلمی زیبا از خاتم(انگشتر) بخشی حاج قاسم
#حاج_قاسم
@mahman11
#لبخندهای_خاکی
#عملیات_کربلای_پنج
شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت!
حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که
در اونجا جریان داشت....
بچهها تو جبهه در وصف آن یکجمله
میگفتند که بسیار شنیدنی بود:
یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه
إلّا به جراحت یا شهادت 😂
@mahman11
🔴یحیی سریع: با استعانت از خداوند متعال، یک کشتی آمریکایی را با پهپاد و موشک در خلیج عدن هدف قرار دادیم و چند موشک با دقت به کشتی موردنظر اصابت کردند
♦️سخنگوی نیروهای مسلح یمن: نیروهای مسلح یمن تمامی ناوها و ناوهای جنگی آمریکایی و انگلیسی شرکت کننده در تجاوز به کشورمان را اهداف متخاصم در بانک هدف نیروهای خود می دانند.
♦️نیروهای مسلح یمن تأیید میکنند که پاسخ به حملات آمریکا و انگلیس ناگزیر است و هرگونه حمله جدید بدون پاسخ و مجازات نخواهد ماند.
@mahman11
🚀موشک های شلیک شده از خرمشهر = رفتن سوریه مقر داعش
🚀موشک های شلیک شده از کرمانشاه = رفتن اربیل عراق
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚀 سوگند خوردیم که آرام نخواهیم نشست.
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥🚀
آیتالله خامنهای: بنده در سخنرانی همان چند سال پیش گفتم
«آقاجان، دوران بزندررو گذشته؛ بزنید، میخورید».
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 « ایران شوخی نمی کند...»
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌لحظه اصابت موشک سپاه علیرغم فعالیت شدید پدافند آمریکا
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌همزمان از سمت بصره هم راکت شلیک شد.
داداشم اسماعیل قاآنی🙃
@mahman11