#رمان_محمد_مهدی 181
💠 پدافندهای هوایی هر دو طرف هم مشغول فعالیت شدید ، هم لشکر #سفیانی حملات هوایی خودش رو شدت بخشیده بود و هم لشکر اسلام
جنگ در زمین و آسمان با شدیدترین حالت خودش در حال پیگیری بود ، هر لحظه به تعداد نیروهای سفیانی اضافه می شد
کاملا مشخص بود که مدتهاست دنبال این جنگ بودند و نیروهای زیادی رو برای این کار تربیت کرده بودند
👈 هم در پدافند هوایی و هم حملات هوایی دست برتر با سپاه اسلام بود ، به دلیل برتری متخصصین ایرانی در ساخت تجهیزات عالی و بی نقص در این عرصه
دشمن به خیال خودش از تجهیزات رادارگریز استفاده می کرد اما متخصصین ایرانی دستگاه هایی ساخته بودند که به راحتی اونها رو تشخیص و رهگیری و منهدم می کرد
✳️ حاج قاسم ، فرمانده سپاه اسلام در دفاع از حرم امیرالمومنین (ع) ، متوجه میشه مسئول تیربار به شهادت میرسه
سریع بی سیم میزنه و از #محمد_مهدی میخواد که بیاد پشت تیربار
واقعا جرأت میخواست، نشستن پشت تیربار یعنی جایی که عملا در چشم دشمن هست ، چون از برق گلوله های خارج شده از نوک لوله شلیک کننده ، مشخص میشد مکانش کجاست
البته که روی ارابه محرک بود و مدام جای خودشون رو تغییر می دادند تا دشمن نتونه به راحتی بزنه
💠 همانطور که در سپاه اسلام ، افرادی مثل ساسان و دیگر رزمنده ها در نقش تک تیرانداز بودند ، در سپاه #سفیانی هم تک تیراندازهای زبده ای بودند که دنبال زدن تیربارها بودند
🌀 ساسان خیلی خوب تونسته بود چندتا از نیروهای دشمن که مدام مشغول تیراندازی بودند رو بزنه
کارش عالی بود
بدون هیچ ترسی کارش رو انجام می داد
✳️ #محمد_مهدی رفت پشت تیربار و با تمام شهامت و جرأت به سمت دشمن تیراندازی می کرد، از هیچی نمی ترسید، اون مدتها بود دنبال شهادت می گشت ، الان براش فرصت فراهم شده ، اون هم در جنگ هایی که داره منتهی به ظهور میشه
چی از این بهتر؟
مدام ذکر خدا رو می گفت و اجازه نمی داد که فکر دیگه ای اون رو سست کنه
فریادهای یا صاحب الزمان رزمنده های اسلام کل صحنه نبرد رو گرفته بود و هرکسی فرصتی به دست می آورد با صدای بلند حضرت رو صدا می زد تا روحیه بگیره
👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که #محمد_مهدی به زمین افتاد...
ادامه دارد..
@mahman11
«شهـدا چشم شان را بہ روے دنیا بستند تا معراجشان #آسمان شود و پرواز ڪنند ...»
" مواظب #چشمهایمان باشیم "
@mahman11
این امتیاز اوست
ڪہ بی مرز عاشـق است
دور از وطن حوالی غربت شهید شد
اسارت : ۱۳۹۴/۱۰/۰۱
شهادت : ۱۳۹۵/۱۱/۱۵
رجعت : ۱۳۹۶/۰۳/۱۲
#پاسـدار_مدافع_حــرم
#شهید_فریدون_احمدی
@mahman11
انتظار یعنی
با « شهیدان »
راه وصال یار را پیدا کنیم ...
آماده عملیاتی در رأس البیشه بودیم
مصادف بود با تولد صدام؛
و عدنان خیرالله (وزیر جنگ صدام) گفته بود:
«به چادر زنان بغداد قسم! تا ۴۸ ساعت آینده
فاو را از ایرانی ها پس می گیریم».
آنشب علیآقا سخنرانی حماسی ایراد کرد
و در ضمن سخنرانی گفت:
« عدنان خیرالله میخواهد
برای صدام خوش رقصی کند اما شما
برای آبروی امام زمان (عج) میجنگید»
با آن سخنرانی شور و شوق عجیبی
بچهها را فرا گرفت و خط کارخانه نمک،
کُنج جاده فاو بصره شکسته شد.
اسم عملیات هم شد:
عملیات صاحب الزمان(عج)
راوی: علیرضا رضایی مفرد؛ هم رزم
کتاب دلیل؛ روایت نابغه اطلاعات عملیات
سردار شهید علی چیت سازیان،
نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر
#شهید_سردار_علی_چیت_سازیان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mahman11
🌹 دست نوشته ای منتشر نشده از سردار دل ها برای یکی از دوستانش
♦️به راستی هنوز مانده است تا ابعاد پنهان شخصیت حاج قاسم مکشوف شود
@mahman11
آن شراب طهور که شنیدهای بهشتیان را می خورانند، میکده اش ڪربلاست وَ خراباتیانش این مستانند که اینچنین بی سر و دست و پا افتادهاند...
#شهیدآوینی🕊
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥💚نوجوانان ایرانی برای اعزام به جبهه اشک میریختند
🔹علت گریه و التماس این نوجوان رو میدونید؟
♦️فرماندهاش با اعزامش مخالفه و میگه چون برادرت اسیر بعثیهاست، نمیتونم بذارم بری جبهه.
عاقبت با گریهوزاری تونست فرماندهان و خانواده رو متقاعد کنه اما به شرطی که فقط برای یه دوره سهماهه به جبهه اعزام بشه و نه بیشتر!
به هر ترتیب به جبهه رفت و توی عملیات بدر به شهادت رسید.
🌷شهید محمدرضا مکاریمقدم
➕هدیه به روان پاکش صلوات
@mahman11
#خاطرات_شهید
●بیهوا گفتم: ناصر، بهم قول میدی رفتی بهشت شفاعت من را هم بکنی؟ یک لحظه سکوت کرد. چشم از چشمم بر نمیداشت. گفت: اونی که باید شفاعت بکنه تویی نه من. ته ماجرا اینه که من میرم یه تیر میخورم و خلاص. بعدش بهم میگن شهید ولی تو باید حالا حالاها بمونی بدون من بالا سر سمیه ، تو مسولیت یکی دیگه دستته اکرم. بزرگ کردن سمیه رو دست کم گرفتی.
●آن قدر جدی این جملههای آخر را گفت که باورم شد تر و خشک کردن سمیه از جبهه رفتن او هم مهمتر است. داشتم به حرفاهاش فکر میکردم که چهار زانو نشست روبهروم. دستهام رو گرفت و سرش رو انداخت پایین. «جون ناصر، اگه نیومدم، دنبال جنازهام نگرد.»
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎جانشین فرماندهٔ گردان حمزه لشگر ۲۷محمدرسولالله(ص)
#سردارشهید_ناصر_کاملی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۲/۱۰/۲ شهرری ، تهران
●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۴ طلائیه ، عملیات خیبر
@mahman11