eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.8هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
7.5هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️در طول زندگی مشترک خود با همسرش، بیش‌تر اوقات را در جبهه گذارند. قبل از عملیات کربلای ۵ به مرخصی آمد و به همسرش گفت: «مریم! خدا خواست که حداقل بار دیگر بیایم شما را ببینم. چون امام زمان (عج) را در خواب دیدم و گفت: برو خانه که آخرین دیدار تو خواهد بود. مریم من از تو راضی هستم امیدوارم که خدا هم از تو راضی باشد.» ‼️به عمویش می گفت : « مسجد و حسینیه  می سازی اما بدانکه ثوابش به اندازه یک روز حضور درجبهه نیست چون اسلام درخطر است  همه ما باید در جبهه حضور داشته باشیم.» ‼️اهل مسجد و نماز شب بود. بعضی وقت ها شب به بیرون سنگر می رفت بعدها فهمیدم  که در دل شب به نماز و راز و نیاز میایستد. به همه سلام میکرد اگر چه از  او کوچکتربودند حتی وقتی برادر کوچکش وارد اطاقش میشد به احترام او از جای  خود بر میخاست. 📎فرماندهٔ گردان علی‌ابن‌ابیطالب یگان دریایی 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●در یکی از شب‌های ماه محرم، راهی مهدیه تهران شد و به‌طور اتفاقی آن شب سخنرانی حاج شیخ حسین انصاریان بود؛ نشستن پای منبر این روحانی، امیرحسین را به‌طور عجیبی دگرگون کرد و او روز به روز به معبود خویش نزدیک‌تر می‌شد. ●بعد از دگرگونی، لباس‌های فوق‌العاده شیک و ادکلن‌های بسیار خوش‌بو و گران‌قیمت خود را کنار گذاشت و به مادرم گفت همه آن‌ها را به فقرا انفاق کند و امیرحسین فقط یک دست لباس معمولی بسیجی می‌پوشید به‌طوری‌که شب‌ها آن را می‌شست تا دوباره صبح بپوشد. ●وقتی بهش اعتراض می‌کردیم که چرا فقط همین یک دست لباس را می‌پوشی؟ در جواب میگفت : «خداوند مرا ببخشد؛ چقدر دل جوانان با دیدن لباس‌ها و رفاه من شکسته شد و اکنون باید آن کار‌هایم را جبران کنم». ✍به روایت خواهربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۷/۱/۴ شهرری ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۳ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اولین تصویر از پیکر مطهر شهید القدس رضا زارعی پس از شهادت در معراج الشهدا 🔹در حمله بامداد روز جمعه رژیم صهیونیستی به ساختمانی در بندر بانیاس سوریه سرهنگ رضا زارعی اعزامی از هرمزگان و از پاسداران منطقه یکم نیروی دریایی سپاه پاسداران به شهادت رسید. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عاقبت نوکری صهیونیست‌ها و تلاش برای تجزیه ایران و عراق 🔹مسعود بارزانی در آخرین مصاحبه خود گفت که ایران و متحدانش در چند سال گذشته ۱۴۳ حمله هوایی (شامل هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های بالستیک) علیه اربیل انجام داده‌اند. @mahman11
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وداع تلخ مادر فلسطینی با کودکانش 🔹یک مادر فلسطینی که پس از ۱۱ سال انتظار صاحب فرزندانی دوقلو شده بود در جریان حملات شب گذشته ارتش رژیم صهیونیستی شاهد شهادت همسر و دو فرزندش بود و این چنین با کودکانش وداع می‌کند. @mahman11
🌹شهدا شمع محفل بشریتند 🔸۱۳ اسفندسالروز شهادت شهید والا مقام علی کردان را گرامی می داریم... نام پدر: مقیم تاریخ و محل تولد: ۱۳۳۴/۴/۱۰ روستای ولویه علیا تاریخ و محل شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۳ شلمچه تحصیلات:ابتدایی عضویت: بسیجی وضعیت تاهل: متاهل دارای فرزند مزارشهید: گلزار شهدای روستای ولویه علیا 🌹قسمتی از وصیت نامه شهید: ...ازاینکه خداوندسرمایه بزرگی به من عطا کرد که آن ایمان به جهادوشهادت است و این افتخاربزرگ نصیب من شدتایک خدمت ناچیزی به انقلاب اسلامی بنمایم. 🌷شادی روحش صلوات... روابط عمومی ستادیادواره شهدای بخش چهاردانگه... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قابل توجه مسئولین به خصوص راه یافتگان به مجلس؛ 🔰مدیونید اگر بعد از اینکه پشت صندلی های سبز ساختمان بهارستان نشستید، گرهی از مشکلات امثال این پیرمرد و این صاحبان اصلی انقلاب را باز نکنید...! 🔹زمان:جمعه یازده اسفند 🔹مکان:تربیت حیدریه/روستای کامه علیا @mahman11
🌹نیمه شبی از خواب برخواستم و نماز شب خواندم. صبح شهید رفیعی به من گفت: «اگر می‌خواهی با ما باشی، از خدا شهادت نخواسته باش زیر ما فعلاً کار داریم و تا جولان می‌خواهیم برویم، ما را که می‌بینی، کافی است، یک چشمک به خدا بزنیم.» 🌷مدتی بعد در عملیات خیبر حدود ده کیلومتر با الغدیر فاصله داشتیم. شهید رفیعی قدم‌های بلندی برمی‌داشت. خودم را به او رساندم و گفتم: «یعنی ممکن است اسیر شویم؟» نگاهی به من کرد و لبخندی زد که تیری به سرش اصابت کرد و با گفتن «یا حسین» به زمین افتاد. تیر به کلاه خورد، طرف دیگرش مثل یک غنچه باز شده بود. 🌷کنارش دراز کشیدم و صورت به صورتش چسباندم. با او حرف می‌زدم، خون داغ سرش حباب می‌شد و به صورتم می‌پاشید. حس کردم کالک عملیات را همراه دارد. آن را درآوردم. آرم سپاه را از روی سینه‌اش کندم. همه مدارک خود و او را چند متر آن طرف‌تر با نارنجک منفجر کردم. پی.ام.پی عراقی نزدیک شد و مرا اسیر کرد اما او چشمک را زده بود. 🌹خاطره ای به یاد شهید گرانقدر، ابوالفضل رفیعی سیج @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مینالم از تو دنیا .. مینالم از جدایی.. از اون دلی که پاک.. عشقی که زیر خاک.. از درد بی وفایی.. درمون نداره دوری.. جز صبر و صبوری.. @mahman11