eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی گفت یه بار ازش پرسیدم خسته نشدی؟ نمیخوای با خانواده بری استراحت کنی؟ حاج قاسم گفت: ما داریم وظیفمونو انجام میدیم، آدم که از انجام وظیفه خسته نمیشه! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
مادر‌زیر‌بار‌سختی‌ها‌و‌مشکلات‌ ودشواری‌ها،قدخم‌نمی‌کنیم.. ما‌راست‌قامتان‌جاودانه‌تاریخ‌‌خواهیم‌ماند؛ تنھا‌موقعی‌‌سرپا‌نیستیم‌‌که‌یا‌کشته‌شویم، ویا‌زخم‌بخوریم‌و‌به‌خاک‌بیفتیم والا‌هیچ‌قدرتی،‌پشت‌مارانمی‌تواند‌بشکند! استادشھیدسیدمحمّدحسین‌بھشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سراپا گوش همه عاشق ستاره درخشان و فرمانده تیپ قمر بنی‌هاشم سردار شهید محمدعلی شاهمرادی دلاوری که در قلبهای رزمندگان و همه مسئولین رسوخ کرد و محوریت بود ...دریک صبحگاه گرم روی زمین انرژی اتمی. خدایش رحمت کند. خدایا شهدا شفیع‌مان باشند. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱 🎥گوش کنید؛ 🌹وصیت شهید مهدی رهبر رضاخانلو؛ 🔰فکر کنید من و من هایی که کشته شدیم در چه راهی کشته شدیم برای چی کشته شدیم؟ @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌹تصویری دیدنی از مستند با گفتاری بسیار شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : وقتی از او پرسیدیم كه چه آرزویی داری ، پیش از آنكه فكر كند گفت : « رهایی قدس » ، و بعد اضافه كرد : « هر چه امام بفرماید. او نایب امام زمان است و ما مطیع او هستیم. » و این‌ همه اطاعت به‌ راستی حیرت‌انگیز است. بسیجی دل باخته‌ی حق و اهل ولایت است و به خود حتی‌ اجازه نمی‌دهد بجز آنچه ولی امر می‌خواهد آرزویی داشته باشد. بسیجی‌ها دل باخته‌ی حقند و ما دل باخته‌ی بسیجی‌ها هستیم. آری ، خداوند انسان را برای خود خلق فرموده است و اگر راه عشق را با كرب و بلا قرین ساخته ، از آن است كه جز اهل‌الله در این راه قدم نگذارد... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایید ای شهیدان خدایی؟ وصیت شهید باکری شنیدنی حتما ببینید😞 @mahman11
💔 فرمود: "مرگ مهم نیست..! تو مرگ را خواهی داشت. ببین برای چه می‌میری؟..." ✍🏻گاهی فاصله ما برای شهید نشدن همین است که مرگ را جدی گرفته ایم نه دلیل آن را... مرگ را همه بلدند اگر در پای خدمت به خلق بمیری، هنر است اگر خونت پای ماندن وطن بریزد، جاودانه خواهی شد یا شهدایی که با خونشان، اسلام ماندگار شده و ظهور نزدیک شود همین است... تفاوت ماندن ما، مردن ما و مقام شهدا @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(۴ اردیبهشت ۱۳۳۳ در تهران - ۷ تیر ۱۳۶۰ در تهران)، نماینده نخستین دوره مجلس شورای اسلامی بود که در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی کشته و در قم به خاک سپرده شد. نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی حوزه انتخاباتی مشهد 💠اطلاعات شخصی : ۴ اردیبهشت ١٣٣٣ تهران : ۷ تیر ۱۳۶۰ (٢٧ سال) تهران : ایرانی : دانشگاه فردوسی مشهد : سیاستمدار : روحانی و داروساز : دیالمه، دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی تا درجه دکترا می‌باشد. او پس از گذراندن دوره دبستان و متوسطه، پس از کسب دیپلم طبیعی تحصیلات حوزوی‌اش را آغاز کرد. او از جمله علوم منطق، فلسفه و عرفان را نزد مرتضی مطهری فراگرفت. در سال ۱۳۵۲ در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد اما به دلیل شرکت در مبارزات انقلابی علیه حکومت پهلوی، به خاطر فشارهای مسئولین دانشگاه در رشتهٔ داروسازی ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ درجه دکترا از این دانشگاه شد. دیالمه در دوران جوانی‌اش و جریان فعالیت‌هایش ارتباط مستمری با افرادی چون مطهری، بهشتی، بازرگان داشت. او مجبور به زندگی مخفی در طی سال‌های ۱۳۵۲ الی ۵۶ جهت فعالیت‌های مبارزاتی با حکومت پهلوی بود. او از همان ابتدای ورود به دانشگاه، اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی و جذب افراد مذهبی کرد. جلسات دعای کمیل توسط او برای اولین بار در سطح دانشگاه برگزار گردید و پس از مدتی در سطحی گسترده‌تر در حرم علی بن موسی الرضا ادامه یافت. تشکیل و مدیریت گروه‌های چند نفره جهت نشر افکار اسلامی شیعی همراه با آموزشهای عقیدتی و سیاسی از کارهای تشکیلاتی دیگر او بود. او در این اثنا چندین بار توسط ساواک دستگیر شد. در طی سال‌های ۵۵–۵۴ او ساماندهی حرکت‌های دانشجویی و مردمی را علیه رژیم عهده‌دار بود و به انسجام گروه‌های مختلف دانشجویی در زمینه مبارزاتی می‌پرداخت. او در همان سال پیروزی انقلاب به تشکیل مجمع احیاء تفکرات شیعی دست زد. او از اعضای شورای هفت نفره اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان خراسان بود. همچنین بهمراه افرادی چون هاشمی نژاد، کامیاب، واعظ طبسی شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی را در خراسان تشکیل دادند. از فعالیت‌های او در اوایل انقلاب شرکت در جلسات مناظره و بحث با نمایندگان گروه‌های مختلف در دانشگاه و شهر بود. او از جمله افرادی بود که شدیداً با افکار گروه‌هایی چون مجاهدین خلق مخالفت می‌کرد.شدت مخالفت وی با مجاهدین خلق به حدی بود که عده ای چماق به دست با نام دیالمه در مشهد با مبلغان مجاهدین خلق درگیر می شدند. او همچنین از منتقدان نظرات و خطی مشی سیاسی-مذهبی بنی صدر بود. او مدت‌ها قبل از ریاست جمهوری بنی صدر نسبت به او نظر مساعدی نداشت و هیچگاه از او حمایت نکرد. او گروهی تشکیل داد تا مدارک و اسناد بر ضد بنی صدر و فعالیت‌های او را گردآوری کنند. او از جمله افرادی بود که در مجلس با ارائه مدارک جهت اثبات عدم کفایت سیاسی بنی صدر موجب عزل او شد. سخنرانی‌های گوناگون در شهرهای تهران، قم و مشهد که پس از نمایندگی مجلس گسترش یافت. تاکنون حدود ۴۰۰ ساعت از سخنرانی‌های او گردآوری شده‌است. او در دوره اول مجلس شورای اسلامی از طرف مردم مشهد کاندیدا شد که مورد حمایت روحانیون قم واقع شد و به عنوان نماینده مردم مشهد انتخاب گردید. در شروع مجلس نیز عضو هیئت رئیسه سنی مجلس بود. پس از آن به عنوان ریاست کمیسیون شوراها در مجلس به ایفای مسئولیت پرداخت🌹 @mahman11
 اسمش بود. توی خانه و بعدها دوستانش صدایش می کردند. "" نام آور گمنامی که بسیاری از ابعاد وجودی اش ناشناخته ماند.   به اذن الله، این جا از او می نویسیم...  🌷شهید دیالمه کماکان الگوی جوانان🌷 🌺حجت الاسلام پناهیان🌺 بنده کماکان الگوی جدیدی برای یک دانشجوی دین‌شناس و عالم‌ دینی شناس، پیدا نکرده‌ام، و همان الگویی را که بارها اعلام کرده‌ام در اینجا نیز برای شما معرفی می‌کنم؛ یعنی . ایشان می‌توانست عالم خوب را از عالم بد تشخیص دهد و بین علمایی که مشهور بودند علمای خوب انقلابی را تفکیک می‌کرد و قدرت و فهم این کار را داشت، لذا خیلی محکم اعتراض می‌کرد که چرا به فلان عالم، آیت‌الله می‌گویید؟! او معلوماتش در حد یک آیت‌الله نیست. یک دانشجو بود و هنوز مدرک تحصیلی‌اش را هم نگرفته بود. امروز دانشجویانی که در چنین شرایطی هستند بعضاً هنوز خودشان را مسئول نمی‌دانند که مستقل باشند و روی پای خودشان بایستند و برای خودشان تصمیم بگیرند، چه رسد به اینکه برای جامعۀ خودشان تصمیم بگیرند. اما ، دانشجویی بود که منِ طلبه به او افتخار می‌کنم و دوست دارم به او تأسی کنم. هنوز شیفتۀ سخنان او هستم و می‌گویم: خدایا! وقتی به یک جوان این‌قدر فهم و بصیرت می‌دهی، چه غوغایی می‌کند! مدعی این هم نبود که طلبه یا عالم دینی است، بلکه با مطالعه و فهم خودش به اینجا رسیده بود. ولی نوارهای سخنرانی‌های او بعد از سی‌ سال، هنوز قابل استفاده است. به تعبیری می‌توان گفت او یک دانشجوی علوم اسلامی در حوزۀ دانشگاهیان بود، هرچند آن‌موقع هنوز چنین حوزه‌ای در دانشگاه‌ها تأسیس نشده بود.امیدوارم شما در این فضا، نیروها و دانشجویان دانشمندی باشید که دست‌تان از معارف دینی پُر باشد و بتوانید با این معارف دینی، قدرت جامعۀ دینی خودتان را استحکام ببخشید و سلامت خودتان را تضمین کنید.🌹 محل خدمت: جوان ترین نماینده دوره اول مجلس و عضو حزب جمهوری اسلامی🌹 🥀تاریخ و محل شهادت🌷: 7/4/1360 در انفجار تالار اجتماعات حزب جمهوری🥀😔 در چهارم اردیبهشت سال 1333 در تهران و خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود  . پس از گذراندن دوره دبستان، دروس متوسطه را در دبیرستان هدف فراگرفت. در سال1352 وارد دانشگاه مشهد شد. شش سال بعد با درجه دکترای داروسازی فارغ التحصیل شد  . او در دوران دبیرستان، سه سال از مکتب مدرسان حوزه علمیه قم استفاده کرد. عرفان، فلسفه و منطق رانزد استاد شهید مطهری خواند و با نظرات دکتر شریعتی در زمینه های مختلف آشنا شد و با نقد منطقی نظریات وی، نقش مهمی را برای آگاهی نسل جوان بر عهده گرفت. او به فراگیری علوم جدیددر رشته پزشکی در دانشگاه مشهد ادامه داد  . زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی را نیز به طورکامل آموخت  و پس از اخذ دکترا در سال 1358، از دانشگاه مشهد، به تهران آمد و فعالیتهایش را آغازکرد .شهید دیالمه فعالیت اعتقادی و مبارزاتی خود را از دوران دانشگاه آغاز کرد. از جمله; در سال اول تحصیلی اقدام به تاسیس کتابخانه اسلامی در خوابگاه دانشگاه مشهد نمود و از طریق این کتابخانه افراد مؤمن را شناسایی کرد، تا بتواند آینده افکار اسلامی شیعی را که سالها زحمت کشیده و با خون دل آموخته بود، به آنان منتقل کند  . تشکیل جلسات سخنرانی تحت عنوان صراط مستقیم  با هدف احیاء تفکرات شیعی از دیگر کارهای او بود که به وسیله آن طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کرد وافکار انحرافی و التقاطی را خنثی ساخت. شهید دیالمه به خاطر الهی بودن کارهایش، همواره توفیق می یافت و تفکراتش از مرز دانشگاه می گذشت و در سطح شهر گسترش می یافت، به همین جهت و به بهانه شرکت در مبارزات مسلحانه، بارها توسط ساواک زندانی شد  . او پس از تاسیس مجمع احیاء تفکرات شیعی  به همراه یار نزدیکش، دکتر قاسم صادقی  ، مبارزات خود را علیه منافقین سازمان دهی کرد  . شهید دیالمه از بینش سیاسی عمیقی برخوردار بود. او از اولین کسانی بود که انحراف از خط اسلام را در بنی صدر و روزنامه وابسته به او مشاهده کرد و به قصد افشاگری با جمعی ازدوستان خود در مجمع احیاء تفکرات شیعی مشهد به تهران آمد و در محل روزنامه به اصطلاح انقلاب اسلامی تحصن کرد. فعالیتهای شهید در مشهد، محبوبیتی خاص به او بخشید و موجب شد تا چندتن از علمای طراز اول مشهد از جمله، آقا میرزا حسن علی مروارید، مرحوم میرزا مهدی نوقانی و مرحوم میرزا جوادآقا تهرانی  به هنگام انتخابات مجلس شورای اسلامی، از او خواستند از شهر مشهدکاندیدا شود. شهید دیالمه با رای اکثریت مردم به مجلس شورای اسلامی راه یافت @mahman11
ریشه اصلی همه اختلافات...... از نظر🌷🌷 @mahman11
اخلاقیات و ساده زیستی شهید دکتر عبدالحمید دیالمه : وقتی دیگران ندارند درست نیست ما جنس گرون بخریم مادرش رفته بود بازار و خیار گرون قیمت خریده بود وحید گفت: درست نیست وقتی مردم ندارند ما خیار گرون بخوریم یه خیار برداشت و چهار قسمت کرد به هر نفر یک تکه داد و گفت: اینطوری بخورید… … می رفت زندان اوین و به بچه های گروه فرقان آموزش دینی می داد بعدها خیلی از اون بچه ها رفتند جبهه و شهید شدند… 💠خاطره ای از زندگی شهید دکتر « وحید » دیالمه💠 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان«ماه آفتاب سوخته» ماه از آن بالا به حسین می نگریست و ماهی دیگر در روی زمین چشم به حرکات دلبرش داشت. حسین غریبانه در کوچه های مدینه قدم بر می داشت، ابتدا به سمت حرم جدش رسول الله رفت و بعد از ساعتی درد و دل با پدربزرگش ،راهی بقیع شد تا با قبر مادر و برادرش نیز وداع کند، تاریکی شب، حزن این دیدار آخر را بیشتر می نمود. سپیده سحر از پشت کوه های مدینه بیرون زد و حسین بعد از خداحافظی از عزیزانش و خواندن نماز صبح به خانه برگشت. داخل اتاقش شد، در این هنگام زنی که نقاب بر چهره داشت و قد خمیده اش خبر از سالخوردگی او میداد، درب اتاق حسین علیه السلام را زد. صدای ملکوتی ثارالله بلند شد: کیستی؟ بفرمایید داخل.. زن بغض گلویش را فرو داد و فرمود: منم ام السلمه فرزندم... حسین با شتاب از جا برخواست، چون ام السلمه را بسیار دوست می داشت و او امین همیشگی حسین بود. ام السلمه داخل شد، نقاب رویش را بالا زد و حسین متوجه صورت خیس از اشک او شد. ام السلمه روی حصیر کنار دیوار نشست و حسین هم روبه رویش قرار گرفت. ام السلمه اشک چشمانش را با گوشهٔ روسری اش گرفت و گفت: شنیده ام عزم سفر داری، میدانم که انتهای سفر تو به کربلا می رسد چرا که از جدت رسول الله شنیدم که فرمود: فرزندم حسین در سرزمین عراق و درجایی به نام کربلا کشته می شود. امام سر مبارکشان را تکان داد و فرمود: مادرجان، به خدا سوگند من این را نیک می دانم و به ناچار کشته خواهم شد و هیچ راه گریزی ندارم و تقدیر من است آنچه را که خدا برایم نوشته به خدا سوگند می دانم در چه روزی کشته میشوم، می دانم کجا کشته می شوم و چه کسی مرا می کشد و کجا به خاک سپرده میشوم، می دانم کدام یک از اهل بیت و شیعیانم همراه من کشته میشوند و اگر بخواهی قبرم را نیز به تو نشان می دهم! خداوند دوست دارد مرا کشته ببیند.. در این هنگام ام السلمه شیشه ای دربسته از زیر چادرش بیرون آورد و فرمود: این خاک را حضرت رسول به من سپرده و فرموده که خاک کربلاست. حسین علیه السلام فرمود: بله چنین است، مادرجان! این شیشه را نگه دار و هر روز که میگذرد به آن بنگر، هر وقت خاک این شیشه تبدیل به خون شد، بدان آن روز مرا کشته اند و سر از بدنم جدا نموده اند. صدای ناله و شیون ام السلمه بلند شد، حسین بسته ای رابه سمتش داد و فرمود: آرام بگیر مادرجان، این بسته وصیت نامه من و نشان امامت است، پس از کشته شدن من، هرکس نزد تو آمد این بسته را از تو خواست، بدان که او امام بعد ازمن است. مادرجان! امروز آخرین روز حضور من در مدینه است، بعد از غروب آفتاب از اینجا به سمت مکه میرویم. ام السلمه از جای برخاست تا برود با زنان و کودکان حسین علیه السلام خداحافظی کند و بسته را در آغوش گرفت و زیر لب زمزمه می کرد: در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن، من به خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود.. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ اين عكس ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره، گرفته شده است. استخبارات عراق، خبرنگاران را به بازديد صحنه درگيري با ايران برده است. عكاسي به نام پاولوسكي، عكسي از جسد يك بسيجي جوان مي‌اندازد كه جاودانه مي‌شود. پسرك آرام خوابيده، مثل هر پسر جواني كه پس از ساعت‌ها تلاش، به خواب سنگيني فرورفته باشد. رنگ چهره‌اش نشان مي‌دهد چند روزيست كه همين جا آرميده. قيافه زيبا و معصومش نشاني از وحشت و درد ندارد. حالت دست‌هايش شبيه كسيست كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرين‌ترين قسمت از بهترين خواب‌هاي عالم را تجربه مي‌كند. جورابش نو است. او تنها كسي نيست كه لباس تميز و عطر، براي عمليات كنار مي‌گذاشت. كفش به پا ندارد. كوله پشتي‌اش خاليست. فانوسقه‌اش باز شده. پسر رشيدمان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته، برده‌اند و او بيدار نشده است. ويك دنيا گل وحشي بدن نازنين‌اش را در برگرفته‌اند. بخواب پسرم، بخواب عزيز دلم! اينجا دور از تو، در وطن، باز بهار آمده. اما ما نه حال و هواي تو را داريم ديگر، نه باور و آرامشت را. اينجا ديگر كسي نيست كه گل‌هاي وحشي، هوس بغل كردنش را بكنند. از خواب كه بيدار شوي، مي‌بيني ما غالباً مرده‌ايم و داريم مي‌پ ما را کسی نخواست.. فدای سرت نخواست! تا با تو ایم، منت همدم نمی‌کشیم.. @mahman11
📌 طلبه جوانی که حافظ قران بود و راه آسمان را گرفت 🔷️ شهيد غلامرضا مرتضوي در سال ۱۳۴۹ در شهر قدس به دنيا آمد . ◇ قاری و حافظ قران بود و در دوران مدرسه چندين بار رتبه هایی در مسابقات قرآن دريافت نمود. سال اول دبيرستان با دستکاری شناسنامه برای اولين بار به جبهه رفت. ◇ مدتی بعد برای تحصيل علوم دينی به قم رفت و همان جا ماندگار شد گويا گمشده اش را در حجره 21 مدرسه قديريه قم پيدا كرده بود . ◇ مجدد به همراه جمعی از روحانيون ثبت نام و راهی مناطق عملیاتی شدند. 🔻 در شب شهادت حضرت زهرا(س) مصادف با سيزدهم دی ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه انديمشك به شهادت رسید. @mahman11
📌 مناجات بسیار زیبا از طلبه شهیدی که حافظ قران بود 🔷️ غلامرضا مرتصوی طلبه جوان در نجوایی با خداوند در دستنوشته ای از ایشان درکنج حجره نشان می‌دهد که چه عمق رابطه ای بین ایشان و خداوند برقرار است که خود را این‌چنین در محضر حضرت یار می بیند: ^بسمه تعالی^ 🔹️آنچه پشت این برگه نوشته شده صحبتهای یک عاشق با معشوق در خلوتگاهی مقدس است عاشقی که در قدر معشوق خود را می داند اما باز هم به او خیانت می کنید اما معشوق ولی معشوق بزرگ است . ◇ به امید اینکه عشق عاشق معشوق را نیز دوستدار عاشق گرداند 🔶️ دل نوشته ای از شهید: ◇ به نام يگانه معبود بي همتايم . پروردگاري كه مثل او هرگز نبوده و نخواهد بود . هم او كه انسان ها را آفريده و به آنها راه خوب و بد را نشان داده . خدايا نمي دانم چگونه سخن آغاز كنم با حمد و ثناي تو اگر بخواهم حمد تو را به جاي نياورم كفران نعمت كرده ام و اگر بخواهم ابتداي سخنم با حمد و ثناي تو آغاز شود حتي اگر هزارها و بيشتر از اين دريا بود و آنها جوهر قلمم كه همانا هزارها برابر بيشتر از درخت هاي كنوني و همه آسمان ها و زمين ها دفترم باز اين دفتر ناتمام مي ماند چرا كه اگر من بخواهم يك شكر براي يك نعمت تو به جا آورم از بدو ظلمت تا محو جسماني آن بيشتر هم وقت لازم بود اما چه كنم ؟ ◇ ای محبوب من و ای معشوق من اگر چه عشق هزاران آدمی در دلم باشد آن عشقی كه بيشتر از همه مرا مي سوزاند عشق توست و خدايا نمي دانم در نظر تو چگونه مخلوقي هستم . ◇ ولی اين را مي دانم كه تو همان معشوق دوست داشتنی من هستی كه اگر مشاهده مي كني كه بر كس ديگری عشق می ورزم و از ياد تو غافل بعد از اين كه در راستای آميزشی زودگذر كام دلم را از آن معشوق چند لحظه‌ای می گيرم باز به خاطرم می آيد كه معشوقي ديگر دارم و به سوی تو مي شتابم و اين تو هستی كه باز مرا در آغوش می گيری و به من محبت می كنی . ◇ هزارها بار برايم ثابت شده وقتی از ياد تو غافل می شوم و تا به ديگری می آميزم اين لذت اگر برای چند لحظه مرا شاد می كند اما بعد از آن از او سير می شوم و باز به سوی تو می آيم ◇ تو همچنين وقتی در خلوت با تو به سر می برم هيچ چيز نمی‌تواند مانع لذت بردن من از معشوقم شود ◇ تو هم اونی كه نمی خواهم سر از سجده ات بردارم و دوست ندارم كسی در اين هنگام مزاحمم شود . ◇ آه كه چه قدر خوشحالم از اين كه عاشق موجودی شده ام كه زبانم حتی از بردن نام او هم قاصر است آن قدر تو را دوست دارم كه اگر مردم مرا ديوانه نمی پنداشتند در عدم رويئت آن قدر گريه مي كردم كه از چشمانم خون ببارد . ◇ اما در مقابلت ؟؟؟بد تركيب و خائن و هزاران صفت رذيله ديگر كه نمی خواهم كاغذم را كثيف كنم و ياد آنها كنم با آن ظاهر فريبنده اش مرا مي فريبد و مرا مشغول خود می گرداند . آه كه مي خواهم اشك بريزم به حال پريشانم و براي همه پستي و رذالت را معشوق خود رها كرده و ملعوني را عاشق مي گردم . ◇ خدايا تو خودت مرا ببخش و از كوتاهي هايم بگذر چرا كه تو هم او هستی كه همواره بامنی . ◇ ای زيباترين زيبايان ای بزرگترين بزرگان و ای .... ◇ خدايا نمی دانم آدميان چرا اين قدر كوته فكرند و كوته نظر . نمی دانم اينان ديگر چه معشوقي مي خواهند بهتر از تو ، از همه زيباتر ، از همه داراتر از همه باعظمت تر از همه ...تو را به كه بالاتر از آن چيزي نيست مرا با خودت و اولياءات مأنوس گردان . والسلام علي من التبع الهدي 🔸️ غروب يكشنبه غمگين مورخه ۹ دی ماه ۱۳۶۵- در حجره 21 مدرسه قديري @mahman11