✨ابراهیم می گفت: برای رفع گرفتاری ها با دقت
تسبیحات حضرت زهرا (س)بگوئید‼️
#رفیق شهیدمابراهیمهادی
#صبحتون_شهدایی_
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهدا همیشه نگاهی
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آخرین لحظات یک شهید در دفاع مقدس
[ 🎥 فیلمی که به احتمال بسیار زیاد تاکنون به این شکل کامل ندیده ایم! ]
🔷️ در این فیلم صحنه ای از یک رزمنده است که بر اثر انفجار خمپاره پاهایش قطع شده و خدا را صدا میزند.
◇ این یار صدیق حضرت سیدالشهدا (ع) در آخرین لحظات عمرش برای ما پیامی دارد.
صدای او از کربلا می آید! خوب گوش کنیم.
او به کاروان عاشورا پیوست تا ما ادامه دهنده راهش باشیم.
لبیک یا حسین، لبیک یا زینب
🔸️ شهید آوینی: «ای شهید، ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون بکش»
#دفاع_مقدس
#شهدا
@mahman11
📌 نانی را که شهید باکری بر اهل خانه حرام کرد
🔷️ همسر شهید مهدی باکری می گوید: ایشان در ارتباط با بیتالمال خیلی حساس و سختگیر بودند
◇ ما در زمانی که در اهواز بودیم مسئولیت اداره خانه به من محول شده بود، یک روز قرار بود بچههای لشکر به عنوان مهمان به خانه ما بیاید.
◇ بعضی وقت ها جلسات تحلیل جنگ را منزل برگزار میکردند
◇ من از آنجا که فرصت نکرده بودم نان تهیه کنم به مهدی گفتم که وقتی عصر میآیید نان هم تهیه کنید
🔸️ مهدی که هم طبق معمول عصرها دیر به خانه میآمدند -بنابه شرایط کاری- از آنجا که نانواییها بسته بودند نتوانسته بود نان تهیه کند زنگ زدند که از لشکر نان بیاورند
◇ البته از امکانات لشکر هیچ وقت استفاده نمیکردند ولی چون مجبور بودیم این کار را کردند.
🔻 نان را که آوردند مهدی پنج، شش تا برداشت و آورد بالا با تأکید گفت که تو حق نداری از این نان استفاده کنی چون که اینها را مردم برای رزمندگان اسلام ارسال کردهاند.
◇ مهدی تاکید داشت که چون تو رزمنده نیستی پس حق خوردن از این نانها را نداری، من هم مجبور شدم از خرده نانهایی که قبلاً در سفر مانده بود استفاده کنم.
◇ البته این مراعات ایشان را میرساند نسبت به بیتالمال والا خدای ناکرده سوء برداشت نشود.
#شهید_مهدی_باکری
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 بسیجی شهید امیر حاج امینی
🔹 ولادت ۱۳۴۰/۱۰/۵
🔸 محل شهادت منطقه عملیاتی شلمچه
🗓️ تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۲/۱۰
💠مسئولیت: بیسیم چی گردان نصر لشکر ۲۷ رسول الله تهران
محل دفن گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کس می خواهد از سیم خار دار دشمن بگذرد اول باید از سیم خاردار نفسش گذشته باشد
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 روایت شهید حاجقاسم سلیمانی از وصیت امیرالمومنین به امام حسن مجتبی(ع)
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یک شیشه عطر گریهی امالبنین شدی، دستور انتشار تو از کربلا رسید
🔹 شعرخوانی دیشب آقای میرزایی درباره حاج قاسم سلیمانی در حضور رهبر انقلاب
@mahman11
ای خوشا آنکس
که شبها تا سحر
بیدار ماند
در دلِ شب
افتتاح و
جوشن و
ابوحمزه خواند ....
#شهید_محمد_حسینی
#بحق_شهدا_الهی_العفو
@mahman11
📌 #ساکنین_بهشت
🔹 پسرش تو گردان امام محمد باقر لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود.قاری قرآن تو مراسمات و صبحگاه هفت تپه.
◇ چندباری مجروح هم شد ، موج گرفتگی و اصابت ترکش به پای راست و کمر. بار آخر که داشت میرفت جبهه ، حاج ابراهیم بغلش کرد و عکاس هم این عاشقانه را برای همیشه ثبت کرد.
◇ ۴ خرداد ۱۳۶۷ هم علی بشهادت رسید. حاج ابراهیم هم چند وقت بعد رفت پیش پسرش. شادی روحشان صلوات.
#پدر_پسری
#شهید_علی_حبیبی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رهبر انقلاب: رسانه بیش از موشک و پهپاد بر دشمن اثر میگذارد.
🔹 رهبر انقلاب شب گذشته در دیدار شاعران: شعر رسانه است. امروز در دنیا چالشها و درگیریها، چالشهای رسانهای است.
◇ رسانهها، بیش از موشک و پهپاد و هواپیما در عقب راندن دشمن تاثیر میگذارند و دلها و ذهنها را تحت تاثیر قرار میدهند.
◇ هر کس رسانه قویتر داشته باشد در اهدافی که دارد موفقتر خواهد بود.
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 عملیات بیت المقدس، آزادسازی خرمشهر
🔹 فیلم تشریح عملیات توسط شهید حسن باقری، نابغه جنگ و مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران در جمع فرماندهان سپاه و ارتش
🩸شهیدغلامحسینافشردیمعروفبهحسنباقری
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روزی که نهیب حاج قاسم باعث عقب نشینی ترامپ شد
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺هوا فضا سپاه در سالی که گذشت...
@mahman11
جزء 15.mp3
4.15M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
💐 #جزء_۱۵#قرآن_کریم
🌷هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏱ «در۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
💌 به دوستان خود هدیه دهید.
💟هرروز ماه مبارک رمضان در کانال:
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با حـــسن باش کـه مــحتاج به غــیرش نشـوی
بر ســـر ســفره گــداییم و چـه شــاهی داریـم
💚 ســالروز ولادت کـریم اهل بیــت، اسوه کــــرم، جــــود و بخشش، امام حــــسن مــــجتبی(ع) مبارک باد...
#میلاد_امام_حسن_مجتبی (ع)
@mahman11
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#بیست_یکم🎬:
غروب دوازدهم ذی الحجه است، کاروان چهار روز است بی وقفه، شب و روز رانده است، اکنون به وادی عقیق رسیده اند و به حد کافی از مکه دور شده اند، دیگر خطر حمله یزیدیان، کاروان حسین را تهدید نمی کند و یزید باید نقشه دیگر و حیله ای دیگر به کار برد تا به حسین دست یابد.
همه خسته شده اند، پس دستور توقف و استراحت صادر میشود.
شترها را می نشانند و اهل بیت حسین از کجاوه پایین می آیند، قارب غلام رباب مشغول برپا کردن خیمهٔ بانویش است که دیده بان کاروان ندا میدهد: چند سوار به سمت ما می آیند، تعدادشان زیاد نیست اما انگار هدفشان ما هستیم.
رباب علی اصغر را در آغوش می فشارد و به سمتی میرود که جمعیت جمع شده اند و به رد آمدن آن سواران خیره شده اند.
کمی که میگذرد، سه سوار به کاروان میرسند، رباب دقت می کند و بعد نفس راحتی می کشد، بوسه ای از گونه علی اصغر میگیرد و می گوید: عبدالله بن جعفر، همسر عمه جانت زینب است با دو پسرش عون و محمد آمده است و بعد زیر لب می گوید: عبدالله بن جعفر که نماینده امام در مکه بود و قرار شد آنجا بماند و اخبار مکه را به سمع حسین برساند، پس برای چه آمده؟!
خیلی نمی گذرد که همه اهل کاروان میفهمند عبدالله نامه ای از والی مکه دارد که از حسین خواسته برگردد و قول داده که از یزید برای حسین امان نامه بگیرد.
رباب با شنیدن این حرف سری تکان میدهد و میگوید: والی مکه چه فکری با خود کرده که اینچنین پیشنهاد مضحکی به مولایم حسین میدهد؟ مگر نمی داند که حسین حجت خداست و همراه شدن حسین با کسی چون یزید خیالی خام نیست، مگر نمی داند امان نامهٔ همه دست خداست و یزید در این وادی راهی ندارد..
عبدالله بن جعفر، نامه والی مکه را به حسین تسلیم می کند و حسین میداند که این هم خدعه ایست از طرف یزید تا او را به بند کشد پس چنین جواب میدهد: «نامه تو به دستم رسید، اگر قصد داشتی به من نیکی کنی، خدای جزای نیک به تو دهد، تو به من امان دادی اما بهترین امان ها، امان خداست»
واینچنین است که باز نقشهٔ یزید نقش بر آب میشود، عبدالله قصد برگشتن می کند، اما عون و محمد دلشان پیش دایی شان حسین است و از پدر رخصت می گیرند که در کنار مادرشان زینب و مولایشان حسین بمانند.
عبدالله که عشق زینب را به حسین دیده و خوب میداند این عشق را با شیر خود به خورد فرزندانش داده و آنان هم عاشقانه سر بر مهر حسین نهاده اند،مخالفتی نمی کند.
خداحافظی زینب و فرزندانش با عبدالله تماشایی ست...عبدالله هم دل در گرو حسین دارد، اما چه کند که حسین امر کرده او در مکه بماند، پس سفارش زینب را به عون و محمد می کند و می گوید: مبادا بگذارید خم به ابروی مادرتان بیاید.
زینب که دختر حجت خداست و خواهر حجت خداست و عمه حجت خداست و خود حجتی ست بر حجت خدا، خوب می داند که این سفر به کجا ختم می شود پس از عبدالله تشکر می کند و گویی با زبان بی زبانی به او می گویید: ممنون از اینکه به فکر من بودی و نگذاشتی در قربانگاه ابتلای کربلا من بدون قربانی باشم و فرزندانت را در آن روز عظیم به قربانگاه دفاع از حجت خدا بفرستم...
عبدالله آخرین نگاه را به فرزندانش می کند و به سمت مکه می تازد.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا