شوخی که به واقعیت تبدیل شد!
رفقایش از سر مزاح روی کاغذی نوشتند:
«شهید اسلام طلبهٔ مجاهد مهرداد خواجوئی» و کاغذ را گذاشتند روی سینه او غافل از اینکه ارادهی خداوند بر شهادت او رقم خورده بود.
#شهید_خواجوئی
#شهادت_خرداد۱۳۶۷
#لشکر۴۱_ثارالله_کرمان
#روحش_شاد_باصلوات
@mahman11
رد پای رفتنشان
تا ابد بر شانههای زمانه باقیست...
شبتون شهدایی ❤️🩹
#شهیدانه
#شهیدگمنام
#اللهم_ارزقنا_کربلا 🤲
#امام_حسین #امام_زمان #کربلا
@mahman11
﷽🌹 #سلام_امام_زمانم 🌹﷽
🌼 ای چاره ساز، مشکل ما را تو چاره کن
💔 برحال خراب عاشقانت، نظاره کن
🌼 پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
💚 حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج 🤲🌹
#صبحتون_مهدوی🌼 🍃
🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🍃
صبحتون امام زمانی
@mahman11
۹۹.mp3
زمان:
حجم:
8.22M
[تلاوت صفحه نود و نهم قرآن کریم به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
@mahman11
🌱مثل هميشه حلال مشكلات شده بود.
🍁🍁
🖋|از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم؟ ســراغ کے بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمڪ کند. من اصلا نميدانم چه كنم! 🔹در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دســت کرد توي جيب و يڪ دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
📝|آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشكلات شده بود
🍁🍁
🌷#شهید_ابراهیم_هادی
🕊⃟ @mahman11
محمد..!♥️
زندگی ڪُن براے مهدیﷻ
درس بخوان براے مهدیﷻ
ورزش ڪُن براے مهدیﷻ
محمد..!♥️
من تُ رو از خدا براے خودم نخواستم تُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج)..
🌷#شهید_حمیدر_ضا_اسداللهی🌷
@mahman11