eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.4هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ آدرسِ شهادت 🔻 قلّه است و قلّه بدون دامنه معنا ندارد. هر قلّه‌ای یک دامنه‌ای دارد؛ بسیاری از ماها آرزوی رسیدن به آن قلّه را داریم؛ [خب،] باید از دامنه عبور کنیم، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم و از آن مسیر برویم تا به قله برسیم؛ و الا رسیدن به قلّه بدون عبور از دامنه ممکن نیست. ⁉️ این دامنه و این مسیر چیست؟ است، است، است، است، است، است، است، است، تلاش برای است، تلاش برای استقرار است؛ این‌هاست که مسیر را معیّن می‌کند و اگر شما از این مسیر رفتید، ممکن است به قله برسید. 💬 بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای زنجان| ۱۴۰۰/۷/۲۴ 📚 برگرفته از کتاب 📖 ص ۸۴ 👤
● حاج قاسم سلیمانی: امکان چنین چیزی هست با بتوان را به فلسطینیان برگرداند؟ اینجا راهی جز وجود ندارد؛ راهی جز وجود ندارد؛ راهی جز وجود ندارد؛ اینجا باید ! 🥀 ❤️ @mahman11
📌تصویری ساده با مفهومی از ایثار و فداکاری برای امروز ما 🔸در دل سرما و زیر گرمای سوزان آفتاب روز، رزمندگان دفاع مقدس پس از عملیات شناسایی، با کلاه و پوتین روی زمین خوابیده‌اند. 🔹تنها یک پتو برای ۱۵ نفر بود و آنهم به عنوان تکیه‌گاه برای لحظاتی که ممکن است برای انتقال مجروحان شناسایی به عنوان برانکارد استفاده شود. ▪️این تصویر ساده اما عمیق، نمادی از ایثار و فداکاری است که امروز در زندگی روزمره‌مان کمتر از آن یاد می‌کنیم. ▫️اما آیا در دنیای امروز هم همین روحیه فداکاری، تلاش و ادامه مسیر برای رسیدن به اهداف جمعی و بزرگ را داریم؟ □شاید وقت آن رسیده که در روزهای سخت، *به یاد کسانی باشیم که برای ما جان دادند* و با فداکاری‌هایشان، راه را برای راحتی امروز ما هموار کردند. ●یادمان نرود که هر کار و فعالیتی برای خدمت به مردم ایران اسلامی پیش می‌آید، به نوعی به ایستادگی و پشتکار نیاز دارد. 🔻با دیدن این تصویر ناب ، بیایید در دنیای امروز هم، در راه امنیت و آسایش مردم از هیچ تلاشی دریغ نکنیم. @mahman11
904.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بُرش‌هایی از زندگی شهید مدافع‌وطن رضا قربانی 🌼 |توی پایگاه محلِ خدمتش، چند عکس شهید رو روی دیوار نصب کرده بود؛ اما یه جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش می‌گفت: این جای عکس منه... منتظر شهادت بود و بهش هم رسید... 🌼 |هميشه از پدر و مادر قدردانی مي­‌كرد و عذرخواه بود كه نتونسته محبّت اونا رو جبران كنه... 🌼 |یه بار پول عیدش رو جمع کرد و برا یکی از دوستاش توی دانشگاهِ لاهیجان که پدری کارگر داشت، لباس خرید... 🌼 |یه روز شهید اسماعیل خانزاده از شهدای مدافع حرم بهم گفت: دو بار حاجتی داشتم، و از محمودآباد به زیارت مزار شهید قربانی توی چالوس رفتم. هر دو بار بعد از دردِدل با شهید حاجتم رو گرفتم... 🌼 |شب قبل چند مرحله ماموریت گشت داشتیم. برا همین آقا رضا خسته بود و بعد از نماز صبح داشت استراحت می‌کرد. ماموریت جدید صبح هم نوبت همکارش بود. اما رضا دید که همرزمش، درحال استراحته... برا همین با اینکه خسته بود، تصمیم گرفت دوستش رو بیدار نکنه و خودش بره ماموریت... رضا رفت و ساعاتی بعد خبر شهادتش رسید 🌼 |و حالا کلیپ رو باز کن و سیمای مخلصانه‌ شهید رو ببین و صحبت‌های دلنشینش رو بشنو... @mahman11