🌹 سهم امروز نهج البلاغه خطبه ۱۳۷ تا ۱۳۴
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه137 : درباره طلحه و زبير .
1⃣ شناسايی طلحه و زبير
🔻 به خدا سوگند ! آنان « طلحه و زبير و پيروانشان » نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بايستند و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند . آن ها حقّی را می طلبند که خود ترک کرده اند و انتقام خونی را می خواهند که خود ريخته اند . اگر من در ريختن اين خون شريکشان بودم ، آن ها نيز از آن سهمی دارند و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته اند ، بايد از خود انتقام بگيرند . اوّلين مرحله عدالت آن است که خود را محکوم کنند . همانا آگاهی و حقيقت بينی با من همراه است ، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بود . همانا ناکثين (اصحاب جَمَل) گروهی سرکش و ستمگرند ، خشم و کينه و زهر عقرب و شبهاتی چون شب ظلمانی در دل هايشان وجود دارد . در حالی که حقيقت پديدار و باطل ريشه کن شده و زبانش از حرکت بر ضدّ حق فرو مانده است . به خدا سوگند ! حوضی برايشان پُر از آب نمايم که تنها خود بتوانم آبش را بيرون کشم به گونه ای که از آب آن سيراب برنگردند و پس از آن از هيچ گودالی آب ننوشند . ( يعنی نقشه ای برای آنان طرح کنم که راه فرار نداشته باشند . )
2⃣ وصف بيعت بی همانند
🔻 « و قسمتی از اين خطبه است » ، شما مردم ! برای بيعت کردن به سوی من روی آورديد ، همانند مادران تازه زاييده که به طرف بچّه های خود می شتابند . و پياپی فرياد کشيديد ، بيعت ! بيعت ! من دستان خويش را بستم ، امّا شما به اصرار آن را گشوديد ، من از دست دراز کردن سرباز زدم و شما دستم را کشيديد .
3⃣ شِكوِه از طلحه و زبير
🔻 خدايا ! طلحه و زبير پيوند مرا گسستند ، بر من ستم کرده و بيعت مرا شکستند و مردم را برای جنگ با من شوراندند . خدايا ! آن چه را بستند تو بگشا و آنچه را محکم رشته اند پايدار مفرما و آرزوهايی که برای آن تلاش می کنند بر باد ده . من پيش از جنگ از آن ها خواستم تا بازگردند و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را می کشيدم لکن آن ها به نعمت پشت پا زدند و بر سينه عافيت دست رد گذاردند .
@mahman11