eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
رختشویی روح را هم تمیز می‌کرد ... عملیات خیبر جزیره مجنون ۱۳۶۲ عکاس: محمود عبدالحسینی #پیرمردان #زندگی_در_جنگ
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ... یکی آب می آورد،یکی ظرف میشورد، یکی......
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ...
در جبهه نمایشگاه دایر بود ! زمانیکه در شهر خبری از نمایشگاه نبود ...
بُرو من می‌شورم ... پای کار بودن رفقا در شستن لباس‌ :) اردوگاه سد دز سال ۱۳۶۵
ماست پاکتی ؛ در گرمای تابستان جنوب وقتی دوغ می‌کردی واقعا می‌چسبید .... ۱۴_امام‌حسین
اینجا همه چیز صلواتی بود !! در جبهه اُجرت همه‌ خدمات و زحمات فرستادن بود که بیش از همه اختصاص به حضرت امام وسلامتی ایشان و در درجه بعد توفیق رزمندگان داشت.
🍒 گیلاس ، کمپوت پُرطرفدار ... در سال‌های دفاع مقدس ... در گرمـای طاقت فـرسای جبهه های جنوب ، کـمپوت میوه‌ جات طرفداران بسیاری داشت خصوصا ڪمپوت گیلاس ؛ به سبب بالا بودن طالبانِ ڪمپـوت گیــلاس و ڪم بـودن آن در محموله‌ های ارسالی ، معمولا در هنگام توزیع، به نفرات‌ آخر کمپوت سیب و گلابی می‌رسید. در چنین مواقعی و در فضایی خیلی دوستانه کِش رفتن کمپوت گیلاس از بچه های دیگر یا مبادله‌ٔ یک کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی بالا میگرفت‌و خلاصه‌ رزمنده‌ها بازار بورس کمپوت تشکیل می‌دادند و صفایی می‌کردند. گاهی نیروهای یک دسته یا گروهان، ڪمپوت های سیب و گلابی خـود را روی هـم می‌ گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گـیلاس همرزمان دیگر معاوضه می‌کردند و کمپوت‌های گیلاس را در ظرف‌های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند. در عکسی که می بینید ... رزمنده ای با ظاهر شیطنت آلود ، شش عدد کمپوت گیلاس در دست دارد که معلوم نیست در بازار بورس کمپوت، باچند کمپوت سیب و گلابی معاوضه کرده است.😅😅 یاد آن روزهای خوب بخیر ....
تنور عشق و مهرشان هميشه گرم بود .... ۲۵کربلا
بعضی اوقات آنقدر باران می‌آمد که سنگرها پُر از آب می‌شد..! برای جلوگیری از نفوذ باران روی سنگر پلاستیک می‌کشیدند جلوی نفوذ را می‌گرفت ولی نور را منعکس می‌کرد و همین کافی بود که هواپیماهای دشمن راحت سنگرها را ببینند و بمباران می‌کردند.. @mahman11
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ... یکی آب می آورد،یکی ظرف میشورد، یکی...... @mahman11
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ... یکی آب می آورد،یکی ظرف میشورد، یکی...... @mahman11
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ... یکی آب می آورد،یکی ظرف میشورد، یکی...... @mahman11
دلم پاییز ، صدای باران، بوی نارنگی و نشستن کنارِ شما می‌خواهد...! @mahman11