🌹 #یکی_از_آن_سه_برادر
.
▪️ سید جلال سادات نیا_متولد ۱۳۴۲ قائم شهر.هفده سالگی بعنوان #بسیجی رفت جبهه و در عملیات های فتح المبین ؛ رمضان ؛ محرم حضور با سمت #فرمانده دسته ، آر پی جی زن و معاون گروهان حضور داشت و در اثر موج انفجار از ناحیه دست راست و سر مجروح شد .
.
و بالاخره در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در منطقه موسیان #بشهادت رسید.تا پایان #جنگ هم دو برادر دیگر سید جلال به نام های سید ظهور و سید محمود هم بشهادت رسیدند.#شادی روح شهیدان سادات نیا #صلوات.
.
@mahman11
🌹#خلبان #ایرانی که به تنهایی با ۶ فروند #هواپیمای #عراقی جنگيد ...
.
🔹۱۲ فروند از هواپیماهای عراقی صبح ۲ اسفند ماه ۱۳۵۹ برای جبران عملیاتهای خلبانان ایران به پایگاه هوایی تبریز حمله کردند که ۶ فروند در آسمان به مانور پرداخته و ۶ فروند دیگر به پایگاه تبریز حمله کردند.در حین عملیات و هدفگیری آنان به پایگاه، هواپیمای خلبان ذبیحی در هنگام پرواز بر روی باند فرودگاه بود که مورد اصابت ترکش راکت یک فروند هواپیمای میگ عراقی قرار گرفت و کابین هواپیمای شکاری اش شکست و او از ناحیه سر زخمی شد.
.
🔹ذبیحی با مشاهده چنین وضعی به هواپیمای بعدی که میبایست با او هم پرواز باشد اطلاع داد که متوقف شود ولی خود به تنهایی به پرواز ادامه داد و با انجام عملیات تاکتیکی هر ۶ فروند هواپیمای دشمن را به آسمان دریاچه ارومیه هدایت و با آنها که به بمبهای ناپال مجهز بودند، نبرد کرد و خلبانان آنها را وادار به تخلیه بمبها بر روی دریاچه و سپس با هدفگیری آنها دو فروند را در دریاچه ساقط کرد و چهار فروند دیگر به ناچار فرار کردند.
.
🔹خودش هم به دلیل کم شدن بنزین در فرودگاه ارومیه به زمین نشست و پس از ارتباط تلفنی با پایگاه تبریز و اطمینان از وضع پایگاه با بنزین گیری مجدد به پایگاه تبریز برگشت.به خاطر رشادتهایی که انجام داد مورد تشویق قرار گرفت و به ۲ درجه افتخاری ارتقاء یافت ولی از گرفتن آن امتناع کرد.
.
#شادی #روح #خلبان #شهید پرویز ذبیحی اترگله #صلوات...🇮🇷
.
#خاطره
@mahman11
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 هر سه تا بچه ش تو لشکر ویژه ۲۵ کربلا بودند...سال ۶۴ پسرش علی شهید شد .ده ماه بعد تو شب عملیات کربلای چهار پسر دومش عسگری شهید شد ، برادرش مهدی رفت جنازه ی عسگری رو بیاره اونم شهید شد و مادر در یک شب دو شهید تقدیم انقلاب کرد و شد مادر سه شهید...
.
🔹#یادش_بخیر ، همین چند ماه پیش بود خدمت #مادر و #خواهر سه شهید #رحیمی #فریدونکنار رسیدیم...اما در همین مدت کوتاه هر دو عزیز راوی در این #کلیپ به شهیدانشان پیوستند.#شادی روحشان #صلوات.🌷
.
#فریدونکنار
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@mahman11
🌹 جثهی کوچیکی داشت.
بهش میگفتن چریک کوچولو...
عبدالعلی یک بار تو مهران ترکش به سر و
دست و پاش اصابت کرد و مجروح شد.
نهایتا در ۱۹ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج شلمچه بشهادت رسید و ۹ سال بعد ( ۱۳۷۴) پیکرش به آغوش خانواده بازگشت.
.
🌷 #شادی روح #شهید عبدالعلی
حسنی ( از #گلوگاه) #صلوات ...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@mahman11
🌹 #یکی_از_آن_سه_برادر
.
▪️ سید جلال سادات نیا_متولد ۱۳۴۲ قائم شهر.هفده سالگی بعنوان #بسیجی رفت جبهه و در عملیات های فتح المبین ؛ رمضان ؛ محرم حضور با سمت #فرمانده دسته ، آر پی جی زن و معاون گروهان حضور داشت و در اثر موج انفجار از ناحیه دست راست و سر مجروح شد .
.
و بالاخره در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در منطقه موسیان #بشهادت رسید.تا پایان #جنگ هم دو برادر دیگر سید جلال به نام های سید ظهور و سید محمود هم بشهادت رسیدند.#شادی روح شهیدان سادات نیا #صلوات.
.
@mahman11
🌷 شهادت شهید چراغی به روایت همت
شهید محمدابراهیم همت، فرمانده سپاه ۱۱ قدر، شرح آخرین دیدارش با رضا چراغی را اینگونه بیان کرده است: «آن شب پیش ما ماند و دو، سه ساعتی خوابید. اذان صبح روز ۲۵ فروردینماه که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی را که در ساکش داشت، از آن درآورد و پوشید. با تعجب پرسیدم «آقا رضا هیچوقت شلوار نو نمیپوشیدی، چی شده؟» با لبهای خندان به من گفت «با اجازه شما میخواهم بروم خط مقدم. الآن اونجا بچههای لشکر خیلی تحتفشار هستند.»
در همین اثنا از طریق بیسیم مرکز پیام، خبر رسید که لشکر ۱ مکانیزه سپاه چهارم بعثیها، پاتک سختی را روی خط دفاعی ما انجام داده. رضا رفت جلو. چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر ۲۷ در خط مقدم دارد با خمپاره شصت کماندوهای بعثی را میزند. گوشی بیسیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی. مدام میگفتم «رضا، رضا، همت، رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آنطرف خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا! و من فهمیدم رضا شهید شده.»»
#شادی روح پاک همه شهیدان و شهید رضا چراغی صلوات🌸🌿
@mahman11
#بخشی از وصیتنامه شهید
در بخشی از وصیتنامه شهید تورجیزاده آمده است: «امشب که قلم بر کاغذ میرانم، انشالله هدفی جز رضای دوست و انجام وظیفه ندارم؛ در راه وظایفی که بر عهدهام گذاشته شده از ایثار جان هیچ دریغی ندارم. زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغبتر شدهام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من میدانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم. اگر گناه و معصیت کورم کرده، بینای رحمتم. با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگها راه است.
هم رزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفتهام:
بسیجیها، سپاهیها این لباسی که بر تن کردهاید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید. نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید، در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکیها به دور بود.
عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بر بگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.
اگر جنازهای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید : یا زهرا (علیها السلام). خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم. خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین (علیه السلام) هستند قرار بده».
#شادی روح پاک همه شهیدان و شهید محمدرضا تورجی زاده صلوات🌷
@mahman11