راه بهـشت را...
فقط...
مردان خدا می دانند...
#شهید_محسن_حججی❤️
#حاج_قاسم❤️
یاد شهدا با صلوات 🌹
🍀🌸🍀
تا بال وپر عشق به جانم دادند
در وادے عاشقان مڪانم دادند
گفتم ڪه ڪجاست ڪعبه ے اهل ولا
در گاه حسین را نشانم دادند...
شهید مدافع حرم 🌹
#شهید_محسن_حججی❤️
✨✨✨
#روایت_شهدا
با محسن بحثم شد...
گفتم: هی نگو شهید بشم، شهید بشم.
باید مؤثر باشی.
آدم باید تو زندگیش تاثیر داشته باشه.
یه سرباز مُرده به چه درد می خوره؟!»
خندید و گفت:
شهید بشم انشاءالله مؤثر هم میشم!
#شهید_محسن_حججی ♥️
✨✨✨
جنگـ، جنگ است چه سخت باشد، چه
نرم !
عدهاۍ را با جسمشان مۍکُشند
و دیگرانۍ را با فرهنگشان ..
از جنگ نرم غافل نشوید.
مدافع حرم🌷
#شهید_محسن_حججی❤️
شهیدانه🌹
. برگشتمبہحاجسعیدگفتم:
. آخہمنچطور
. اینبدنارباًارباروشناسایـےڪنم؟
. رفتمسمتآنداعشے،یڪمتررفتعقب
. واسلحہاشراڪشیدطرفم.
. سرشدادزدم:شمامگہمسلموننیستید؟
. بہڪاوراشارهڪردمڪہ
. مگراومسلماننبود؟
. پسسرشڪو؟
. چرااینبلاراسرشآوردید؟
. حاجسعید
. تند،تندحرفهایمراترجمہمےڪرد
. آنداعشےخودشراتبرئہڪردڪہ
. اینڪارما نبوده
. وبایدازڪسانےڪہاورابردهاند #القائم
. بپرسید.فهمیدممےخواهدخودشرا
. ازاینمخمصہنجاتدهد.
. دوبارهفریادزدمڪہڪجاےاسلاممےگوید
.اسیرتانرااینطورشڪنجہڪنید؟
. نمایندهداعشگفت:
. تقصیر خودش بوده!
. پرسیدمبہچہجرمے؟
. بریدهبریده،جوابمےداد
. وحاجسعیدترجمہمےڪرد:
. ازبسحرصمونرودرآورد
. نہاطلاعاتےبہماداد،
. نہاظهارپشیمونےڪرد،نہالتماسڪرد!
. تقصیرخودشبود...!
✨•|[ مےشوداسیرشدو
بایڪنگاهدشمنراازپاےدرآورد،
ازاینچشمانچیزےجزغرورنمےبارد ]|•✨
📚#برشےازڪتابسربلند
#شہید_محسن_حججے♥️
شهادت فقط اجر کسانی است که جهاد میکنند.
محسن حججی، تابستانهایی را که ما اوقات فراغت و بیکاری مینامیمش، فصل جهاد میدانست و در روستاهای محروم برای روستاییان تلاش میکرد
#شهید_محسن_حججی
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
💌 #شھـــــیدانه
🕌زیـارت با ادب
👞عـادت نـداشـت کـفـشـش را بگذارد توی پلاستیک و دسـت بگـیرد، فـقـط کـفـش داری! حـتـی در زمان های شلوغی که باید تـوی صـف می ایـستـاد. می گفت:
اگه جایی بری مـهمـونـی، با کـفـشات می ری؟! تـو خـونه؟! ادب حُـکم می کنه بذاری دم در.
📚برشی از کتاب سربلند صفحه ی ۸۵
#شهید_محسن_حججی🌷
مادر #شهید_محسن_حججی
از وقتی فهمیدم باردارم،شیش دانگ حواسم را جمع کردم.دیگر مواظب بودم کجا بروم،کجانروم. چه لقمه ای بخورم، چه لقمه ای را نخورم. چه حرفی رابزنم،وچه حرفی رانزنم.
می دانستم همه ی اینها تاثیر داردروی بچه.همان ایام،سه بار قران راختم کردم. مرتب هم می رفتم روضه سیدالشهدا علیه السلام. دلم می خواست ازهمان اول عشق به قران وامام حسین علیه السلام برود توی گوشت وخونِ این بچه .دلم می خواست وقتی این بچه بزرگ شد،خدا اورا یکی ازبهترین بندگانش قرار دهد.
روزها وهفته ها وماه ها می گذشت ومن لحظه شماری میکردم که این بچه،این کاکل زری،این تاج سر،به دنیابیاید.
خیلی با اوانس گرفته بودم.حس می کردم که سالهاست مادرش هستم. جانم به جانش بسته است.
بیست ویک تیر سال ۷۰بود که بالاخره بچه به دنیا آمد.چه لحظه ای بودآن لحظه.هنوز یادم نمیرود.داشتنداذان ظهر می گفتند.صدای گریه ی بچه وصدای الله اکبر،درهم آمیخته بود......
***
مرددبودیم اسم بچه را چه بگذاریم.هرکسیاز اقوام وآشنایان نظری می دادوچیزی می گفت.اما به نتیجه ای نمی رسیدیم.
یک لحظه سرم را انداختم پایینورفتم توی فکر .با خودم گفتم:«محسن.اسمش را می گذارم محسن.به یاد محسنِ سقط شده ی حضرت زهرا علیها السلام وبه یاد محسنِ شهیدِحضرت زهرا علیها السلام!»
💌#شھیدانہ
🦋بعضی از روزهای #جمعه تلفن همراهش خاموش📴 بود.
وقتی دلیلش رو میپرسیدممیگفت:
ارتباطم را با #دنیا کمتر میکنم تا
کمی زمانم را برای #امام_زمانم اختصاص بدم...
اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم؟!
👤نقلاز همسر شھید
🌹#شهید_محسن_حججی
الگو برداری از شهداء
🔻گوشه ای از خصوصیات اخلاقی شهید #محسن_حججی به نقل از همسر شهید
آقامحسن برای خدا کار میکرد، از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود، همیشه در اردوهای جهادی شرکت میکرد. یکی از اعضای فعال موسسه شهید حاج احمد کاظمی بود و کلا فعالیتهای جهادیاش را از همینجا شروع کرد و حالا که نگاه میکنم، میبینم حتی مسیر زندگیاش را هم از همین موسسه پیدا کرد و ادامه داد.
محسن همیشه در پایگاه بسیج فعال بود، این اواخر در فضای مجازی از نظر فرهنگی بسیار فعال بود.
میگفت مقام معظم رهبری وقتی که فرمودهاند: «جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است»، تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کردهاند و ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا دغدغهاش کار فرهنگی بود.
محسن خیلی زیاد کتاب میخواند، هروقت هم جایی به مشکل میخورد و گیر میکرد، میگفت حتما کتاب کم خواندهام که اینجوری شده.
یک بار همین اواخر که سوریه بود و زنگ زد گفتم محسن جان من اینجا کلاس معرفت نفس میروم ، به من گفتهاند که اگر از هر شهیدی بعد از شهادت بپرسند که شما برای چه آمدی و شهید شدی و او بگوید که آمدم از حرم دفاع کنم، این قبول نیست. گفتم محسن تو را به خدا نیتت را فقط برای خدا بکن. فقط و فقط برای خدا بجنگ. بگو خدایا من آمدهام از حرمین دفاع کنم برای رضایت تو… محسن این را که شنید گفت: زهرا ، چقدر دلم را آرامتر کردی…حالا با خیال راحت اینجا هستم.
امسال به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم ، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن میخواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را درآورد، الا این یکی .گفت من این یکی را با خودم میبرم، من از اینها بهخاطر حضرت زهرا(س) کینه دارم، من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم.
بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بیسرش منتشر شده،دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئتنم که داعشیها انگشتر او را از دستش درآوردهاند چون اسم حضرت زهرا(س) رویش حک شده بود.
#شهید_محسن_حججی🌹
#پیامکی_از_بهشت
💠 جنگ، جنگ است
چه سخت باشد و چه نرم...
عده ای رابا جسمشان می کُشند و عده ای را با فرهنگشان...
هشت سال زدند و زدند و زدند...
خواستند ریشه اسلام را بزنند، بیشتر رشد کرد.
چندین سال است از شاخ و برگ ها شروع کرده اند، کمر بسته اند کل درخت را بسوزانند.
از جنگ نرم غافل نشوید...
🌷جنگ نرم مرد می خواهد محکم و استوار...
شاید گلوله و ترکشی نباشد اما...
طوری ذهنت را هدف گرفته اند که حواست نباشد خوردی.
اگر فشنگت بزنند می شوی الگو،
مایه افتخار اما اگر نیرنگت بزنند چه...؟!
🌷خواهرم ، برادرم !
خیلی حواست به سنگرت باشد.
چادرت، ایمانت و غیرتت...
درست همه و همه را هدف گرفته اند... همه را...
دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدی تر گرفته است...
مبادا تو به بازی بگیری که باخته ای...
فرهنگ تو، ایمان تو، عقیده تو، همه و همه برای توست و دشمن فقط به فکر گرفتن آن از توست...
ایمانت را ازت بگیرند چه چیز دیگری داری ...؟!
خیلی حواست باشد.
دشمن تو جلوی خدای خودش ایستاد چه برسد به تو...
جنگ نرم، جنگ نرم، جنگ نرم
را جدی بگیرید...!
#شهید_محسن_حججی
وصیت نامه #شهید_محسن_حججی:
خودتان را برای ظهور امام زمان (عج) و جنگ با کفار بخصوص «اسرائیل» آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است..!
@mahman11
💌#شھیدانہ
🦋بعضی از روزهای #جمعه تلفن همراهش خاموش📴 بود.
وقتی دلیلش رو میپرسیدممیگفت:
ارتباطم را با #دنیا کمتر میکنم تا
کمی زمانم را برای #امام_زمانم اختصاص بدم...
اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم؟!
👤نقلاز همسر شھید
🌹#شهید_محسن_حججی
@mahman11
#شهید_محسن_حججی بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یڪ بسته ڪتاب هدیه داد ڪه یڪی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها ڪتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد.
✨ابراهیم الگوی محسن بود. شهید محسن حججی خالصانه و بدون_سر_و_صدا برای خدا زحمت ڪشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
📚 برگرفته از ڪتاب حجت خدا. داستان هایی از زندگی #شهید_محسن_حججی اثر گروه #شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
👈 سر جهیزیه خریدن با محسن خیلی ماجرا داشتیم.
👈 مدام با پدر و مادرم کَل کَل(جر و بحث) داشت كه چرا اینقدر پول خرج میکنید و ما اصلا به این لوازم نیاز نداریم.
گیر داده بود که مُبل نمیخواهیم.
نگران بود:
﴿شاید یکی که نداره ببینه و دلش بخواد!﴾
🍃 #شهید_محسن_حججی
📚 کتاب سربلند
@mahman11
#شهید_محسن_حججی:
💌اگر فشنگت بزنند میشوی الگو، مایه افتخار،
اما اگر نیرنگت بزنند چه...؟
خواهرم، برادرم؛ خیلی حواست به سنگرت باشد چادرت، غیرتت ، ایمانت، درست همه را هدف گرفتهاند...
#شبتون_شهدایی
@mahman11
توقنادیڪارمیکردم،یکباراومدپیشم
وگفت:مجید،جاییسراغنداری برم
کــارکنـم؟
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیش
ڪارمیکنمدنبالشاگردمیگردهمیایی؟
نپرسیدچقدرحقوقمیده!!نپرسید
روزیچقدربایدڪارکنه!!نپرسید
بیمهمیکنهیانه!! فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرم
نمــازمرو بخـــونم؟!🌱
✨ #شهید_محسن_حججی
@mahman11
درسےازشهدا 💌
👌بنده ی خدا بودن
🍃همیشهبرایخدابندهباشید!
ڪهاگراینچنینشدبدانیدعاقبتهمهےِشمابهخیرختممےشود
#شهید_محسن_حججی🌷
#شبتون_شهدایی
@mahman11
.
🌱همیشه برای خدا بنده باشید که اگر چنین شد، بدانید عاقبت همه شما ختم به خیر می شود.
.
#شهید_محسن_حججی🌷
@mahman11
.
🌱رفیقش میگه: یک بار اومد پیشم و گفت جایی سراغ نداری واسه کار؟
گفتم چرا همین آقایـــی که تو قنادیش کار میکنم دنبال شاگرده؛میـــای؟
نپرسید چقد پول میــــدن؟
نپرسید روزی چقد باید کار کنم؟
نپرسید بیـــمه داره یا نــــه؟
فقــط یه چیـــزی پرسید وگفت:
موقع اذان میزاره برم نمازم بخونم یا نه...
.
#شهيد_محسن_حججی #نماز
#نماز_اول_وقت
@mahman11
#سیره_شهدا🕊
#شهید_محسن_حججی🌷
🔹از بازار رد می شدیم. خانم بی حجابی را دید، سرش را پایین انداخت و گفت:
« خواهرم جلوی امام رضا(ع) حجابت رو رعایت کن! »
با آرنج زدم به پهلویش: « ما رو می گیرن تا حد مرگ میزنن! »
کوتاه بیا نبود، میگفت: « آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین(ع) نیست »
@mahman11
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
#شهید_محسن_حججی🌷
🤲همسرش می گوید: مجرد که بودم همیشه سر سجاده نماز از خدا می خواستم کسی را شریک زندگی ام بکند که حضرت زهرا سلام الله علیها تأییدش کرده باشد از ته دل این را از خدا می خواستم.
💐وقتی #محسن به خواستگاری ام آمد،بهم گفت:«من همیشه از خدا می خواستم که زن آینده ام اسمش زهرا باشه،به عشق حضرت زهرا سلام الله علیها» بهم می گفت:«از خدا می خواستم هم اسمش زهرا باشه و هم سید باشه و هم مورد تأیید خود بی بی باشه» وقتی فهمید من هم همین را از خدا می خواسته ام،گل از گلش شکفت، حضرت زهرا سلام الله علیها شد پیوند دهنده قلب هایمان
📙حجت خدا
@mahman11
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
به تغذیهاش خیلی اهمیت میداد،
میگفت:
«مومن باید بدن سالم داشته باشه!»
یکی از چیزهایی که ترک کرد نوشابه بود!
توی اردوهای جهادی یا هر جایی که نوشابه همراه غذا بود نوشابهاش رو به مزایده میذاشت و میفروخت...
معمولاً از ۵۰ تا شروع میشد یادمه یک بار یکی از رفقا ۵۰۰ تا خرید!!
البته هر کسی #صلوات بیشتری میفرستاد نوشابهاش مال اون بود😁
#شهید_محسن_حججی♥️🕊
@mahman11
یکبار که در خط بودیم گفتم:
محسن هر بلایی اینجا سرمون بیاد، بیاد
ولی خیلی ترسناکه که بخواهیم اسیر بشیم، بعدش شهید بشیم.
نگاهم کرد یک حدیث از پیامبر را برایم خواند:
مرگ برای مومن مثل بوییدن یک دسته گل خوشبو است.
خندید و گفت:
یعنی آنقدر راحت و آرام
بعد نگاهی به من کرد و گفت:
مطمئن باش اسارت همین است، راحت و آرام
راوی: همرزم شهید 💚
#شهید_محسن_حججی 🌱🕊
@mahman11
پیشواز تلفن همراه آقا محسن قطعه ای از سخنان شهید حاج احمد کاظمی بود که با این جمله شروع می شد:
ما اهل اینجا نیستیم...
راوی: همسر شهید 💚
#شهید_محسن_حججی 🕊🌱
@mahman11