eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.6هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 سخت دلتنگ و غریبم... خمار جرعه ای "امن یجیبم" ... 🌜 خدایی بی قرارم... خدایا طاقت ماندن ندارم...😔 فراموش نڪنیم ڪہ ، از شرمندہ ایم😭 🍃شبتون شهدایی ❤️‍🩹 @mahman11
🌹| 📝|نثار روح صلواتی هدیه میکنیم @mahman11
رفتند تا ما بمانیم بعد از چه کرده ایم ای ما را : همیشه سعی کنید یک باشید. @mahman11
🕊🌷 برای رسیدن به پله ای که شهید بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت، حتی گذشتن از آبرو..! 🕊🌷 | | @mahman11
🕊🌷 ـ بساطِ‌‌شهادت‌جور‌بودزِرَنگ‌ها‌رفتن‌ ـ وشدن‌شهید یه‌عده‌مثل‌ما ـ جا‌موندن؛💔😔 ڪه‌دارند‌فڪر‌میڪنند ـ ‌چطورڪمتر‌گناه‌‌ڪنند... 🕊🌷 | | 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@mahman11
را ببینید در همه سختی ، چنان شادمانند که گویی از همه غم ها فارغ اند. نقطه اتصال دلهایشان و دشمن است. خدایا ما را در مسیر ثابت قدم نگه دار... @mahman11
بسته‌ام که در راه باشم. چادر مشکی من رنگ دارد.🥀 @mahman11
تو می‌آیی... نیز با تو می‌آیند و روایت می‌کند را... «اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر واجعلنا من خیر انصارہ و اعوانه والمستشهدین بین یدیه» @mahman11
بفرمایید ساچمه پلو بدون قاشق در سفـره اگر کنار نـان جا داریم، آرام خوشیم داریم .. مدیون عـروج لاله هایـی پاکیم، از خون تمـامی داریم .. 🍃🌹 @mahman11
☘ اگر می خواهید در روز قیامت روسفید باشید نگذارید دلاوریها و رشادتهای به فراموشی سپرده شود 🌺 @mahman11
💔 عجیب اما واقعی... آقا مسعود جبهه بود. شب خوابش را دیدم. گفت: آقا کاظم یه زحمت برای من می کشی؟ گفتم: بفرما. گفت: پدرم ناخوش احواله، اگه زحمت نیست ببرش دکتر! گفتم: آقا مسعود! من که خونه شما را بلد نیستم! گفت: به این شماره زنگ بزن! شماره ای را گفت و از خواب پریدم. هنوز شماره تلفن در ذهنم بود. آن را جایی یاد داشت کردم. صبح گفتم زنگ می زنم به این شماره، ببینم کیه. زنگ زدم. حاج آقا گل‌ارایش بود، پدر مسعود. حال و احوالی کردم. گفتم: شرمنده حاجی، اقا مسعود گفتند ناخوشید! گفت: اره چند روزه مریض شدم، کسی نیست ببرتم دکتر. گفتم: آقا مسعود از جبهه سفارش کرد بیام شما را ببرم دکتر. گفت: خدا خیرش بده، باز این پسر گاهی یاد ما می کند و حواسش به ما هست. ادرس خانه را گرفتم و رفتم دنبالش. محمدتقی(مسعود) و حسنعلی گل آرایش @mahman11
ای کاش از ما نپرسند بعد از چه کرده اید .... آخر چه داریم بگوئیم جز انبوهی از نقطه چیـــــن ها ....🥀 @mahman11