eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.6هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
✨امام‌‌ علی علیه‌السلام فرمودند: از مرگ راه فرار و گریزی نیست، کسی که کشته نشود (بالاخره) خواهد مُرد، (آری) بهترین مرگ و میرها کشته شدن در راه خداست.✨ @mahman11
📸 آینه تمام قد ایثار و مردانگی ... «سید احمد سادات کیایی» با ۱۲ سال سن از شهر لنگرود، روستای پایین محله چاف جوان‌ ترین و کم‌ سن‌ترین شهید عملیات بیت‌المقدس است. شهیدی که در مرحله اول عملیات، ۱۰ اردیبهشت ۶۱ اطراف خونین‌شهر بعد از یک نبرد سنگین با دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. @mahman11
خدایا، هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز می‌شود، قلب من شکفته شده و به هیجان در می‌آید، زیرا جنگ مرد را از نامرد مشخص می‌کند! @mahman11
با لباس ِ جهـاد هر کاری عبادت است و چه زیبا روزهایشان، وقـفِ خــدا بود... @mahman11
نه اینکه سحـرخیز شده باشم، نه! یاد تــــو هر صبـــح پیش از آفتاب مرا به نظاره می‌برد، آنگاه که سرمه ی نـور می کشد بر چشمان خورشیـد تا مـن مست و مخمور و لبریز از هوای تـــو آرام آرام به نوازش زندگی برخیزم... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 بهشت من تماشای حسین(ع) است ... 🔹️ نزدیک اذان صبح در خواب، از امام حسین (ع) یک پیام شفاهی و یک پیام کتبی دریافت کرده بود. ◇ پیام شفاهی وعده ملاقات امام‌حسین(ع) بود و در نامه حضرت نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت‌عاشورا میخوانی وقتی بیدار شد حال بارانی داشت. ◇ چند شب بعد شهید شد. امام حسین (ع) آمده بود دنبالش ... ◇ راوی: حاج علی سیفی کتاب خط عاشقی ۱، حسین کاجی انتشارات حماسه یاران، ص ۴۷ @mahman11
خنده های دلنشین نشان از آرامش دل دارد وقتی دلت با خـدا باشد لب هایت که نه... چشم هایت... اصلا روحت هم همیشه می خندد... شادی روح و @mahman11
🌹حسین موتور می‌راند و من پشت سرش نشسته بودم. ناگهان وسط «تپه‌های ذلیجان» ایستاد. پرسیدم: چی شد؟ چرا ایستادی؟ از موتور پیاده شد و گفت: تو بنشین جلو و رانندگی کن. گفتم: چرا؟ گفت: احساس می‌کنم دچار غرور شده‌ام. تعجب کردم، وسط دشت و تپه‌های ذلیجان، جایی که کسی ما را نمی‌دید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟ وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره می‌کرد، گفت: وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم. معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛ در حالی که به خاطر خدا سوار موتور شده‌ایم. تا مدت‌ها سوار موتور نمی‌شد ... 🌹 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لَختی استراحت ؛ و دوباره آغاز نبردی چندین ساعته برای فتح خرمشهر ... اردیبهشت ۱۳۶۱ کنار شانه شرقی جاده اهواز_خرمشهر رزمندگان لشکر ۲۷ حضرت‌ رسول ﷺ @mahman11
راحلانِ طریق عشق می‌دانند که ماندن نیز در رفتن است ... یادشهداکمترازشهادت‌نیست @mahman11