eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
علی هاشمی در تاریخ ۱۰ دی‌ماه ۱۳۴۰ در شهر اهواز، در محله عامری، در خانواده ایرانی عرب‌تبار، زاده شد. پدر وی از اهالی روستای مویلحه هواشم، از توابع شهرستان باوی بود. دوران کودکی و نوجوانی او در محله حصیرآباد، شهر اهواز سپری شد. پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، وی با همکاری گروهی از دوستانش در دشت آزادگان، اقدام به تشکیل سپاه حمیدیه نمود. با شروع جنگ ایران و عراق، در پی شهادت نظرآقایی؛ فرمانده سپاه حمیدیه،  علی شمخانی؛ فرمانده وقت سپاه خوزستان، هاشمی را به عنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب کرد. با گسترش محور‌های عملیاتی در طول جنگ ایران و عراق، علی هاشمی تیپ ۳۷ نور را در منطقه حمیدیه راه‌اندازی کرد. پس از عملیات بیت‌المقدس، اقدام به تشکیل سپاه بستان و پس از آن سپاه هویزه نمود. ایجاد تعدادی از پاسگاه‌های مرزی، با هدف پدافند از منطقه خوزستان نیز از فعالیت‌های دیگر او در سال‌های نخست جنگ بود. وی پس از تشکیل قرارگاه نصرت در سپاه پاسداران و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و عملیات بدر، مسؤلیت سپاه ششم (سپاه امام جعفر صادق) را عهده‌دار شد، که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی سپاه پاسداران، در استان خوزستان بود. فرماندهی تیپ ۳۷ نور با شکل‌گیری یگان‌های رزم سپاه پاسداران، شهید هاشمی مأمور تشکیل تیپ ۳۷ نور شد و با آغاز جنگ، فرمانده یکی از محور‌های سپاه در جبهه‌ها بود. در روز‌های نخست جنگ و پیشروی سریع نیرو‌های ارتش عراق به عمق استان خوزستان، هاشمی در جایگاه فرمانده تیپ ۳۷ نور، اقدام به رهاسازی آب موجود در کانال سلمان، به منطقه کرخه کور نمود و از پیشروی بیشتر نیرو‌های ارتش عراق به حمیدیه و به طبع آن، از سقوط اهواز جلوگیری کرد. تیپ ۳۷ نور به فرماندهی هاشمی در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر نیز شرکت داشت و توانست محور منطقه غرب خوزستان را آزاد و از نیرو‌های عراقی پاکسازی نماید. فرماندهی سپاه سوسنگرد در آستانه عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۳۷ نور، با تصمیم فرماندهان ارشد سپاه پاسداران منحل شد و شهید علی هاشمی نیز به فرماندهی سپاه سوسنگرد منصوب گردید. فرماندهی قرارگاه نصرت از اقدامات قرارگاه نصرت در طول جنگ ایران و عراق، شناسایی مناطق عملیاتی، از هورالعظیم، تا جاده بغداد به بصره بود. همچنین شناسایی‌های برون‌مرزی در عراق، از جمله شهر‌های نجف،  کربلا و سامرا، از دیگر اقدامات قرارگاه نصرت بود. پس از انجام عملیات‌های خیبر و بدر، نیرو‌های قرارگاه نصرت شیوه جدیدی را برای مقابله با ارتش عراق آغاز کردند، که نیرو‌های اطلاعات و عملیات این قرارگاه، از نظر اطلاعاتی، به سراسر منطقه هورالعظیم مسلط شدند. وی در قرارگاه نصرت از نیرو‌های بومی و عرب‌های ایرانی استفاده فراوانی نمود. این مساله در مخفی ماندن هویت نیرو‌های ایرانی حین انجام عملیات شناسایی در منطقه هور نقش بسزایی داشت.   فرماندهی سپاه ششم در سال ۱۳۶۵ علی هاشمی به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق ع منصوب شد، که فرماندهی سپاه‌های استان خوزستان، لرستان و لشکر ۵ نصر، به وی سپرده شد. عملیات خیبر از شهید علی هاشمی به عنوان طراح عملیات خیبر یاد شده‌است. طی یازده ماه کار شناسایی در هور توسط هاشمی،  عملیات خیبر طراحی شد. ثمره عملیات خیبر تصرف دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون بود، که دارای ۵۸ حلقه چاه نفت بود. 👇
عملیات والفجر ۸ و فریب نیرو‌های عراقی اندکی قبل از انجام عملیات والفجر ۸ که به فتح فاو منجر شد، شهید علی هاشمی اقداماتی برای فریب نیرو‌های عراقی انجام داد تا توجه عراق را از فاو به هور جلب کند. به عنوان مثال او دستور می‌داد روز‌ها چندین کامیون از ستاد به سمت هور حرکت کنند (او این کامیون‌ها را شبانه برمی‌گرداند). به علاوه تعداد زیادی سنگر در هور ساخت تا وانمود کند قرار است نیرو‌های زیادی در منطقه هور مستقر شوند. ضمنا شکل برخی سنگر‌ها را با لوله‌های پولیکا به گونه‌ای طراحی کرد که در تصاویر هوایی شبیه تانک به نظر برسند. تحرکات تصنعی در قرارگاه نصرت (واقع در هور) این تصور را برای عراق پدید آورد که حمله اصلی قرار است از جانب هور انجام شود؛ لذا هنگام شروع حمله به فاو، عراق تا مدتی از پاتک جدی خودداری نمود. به علاوه بخشی از نیرو‌های عراقی مستقر در منطقه فاو به نزدیکی هور منتقل شدند تا جلوی حمله‌ای که تصور می‌شد از ناحیه هور قرار است آغاز شود را بگیرند. الگاوی، فرمانده لشکر ۲۳ عراق که یکسال بعد در مناطق شمالی اسیر شد در اعترافات خود می‌گوید: در زمستان ۱۳۶۴ لشکر من در فاو مستقر بود. آن قدر تحرکات شما در هور زیاد شد که من مطمئن شدم حمله‌ی مجدد شما از هور است. برای همین سه تیپ از نیروهایم را از فاو به هور منتقل کردم. عکس‌های هوایی از هور نشان می‌داد که شما تانک‌های زیادی را در هور مستقر کرده‌اید. جاسوس‌های ما خبر دادند که هر روز صد‌ها کامیون تجهیزات و نفرات وارد هور می‌شوند. دیگر مطمئن شدیم که عملیات در هور خواهد بود. وقتی که نیرو‌ها خبر دادند ایران به فاو حمله‌کرده، گفتم نگران نباشید، حمله ایران به فاو یک فریب است! حمله اصلی از هور است. ما تا سه‌روز منتظر حمله‌ی شما در هور بودیم، اما خبری نشد! این اشتباه من باعث شد که فاو را از دست دادیم. شهادت شهید علی هاشمی فرمانده سپاه ششم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ۴ تیرماه ۱۳۶۷ به دنبال تهاجم سراسری ارتش عراق به جزیره مجنون و پس از اطمینان از تخلیه افراد از این جزیره، اندکی پس از جدا شدن از علی‌اصغر گرجی‌زاده؛ رئیس ستاد سپاه ششم، به هنگام ترک مقر فرماندهی، هدف موشک هلی‌کوپتر‌های ارتش عراق قرار گرفت و در ٢۶ سالگی شهید شد. با توجه به مجروح شدن و اسارت گرجی‌زاده توسط نیرو‌های ارتش عراق، تا مدت‌ها تصور می‌شد که شهید هاشمی نیز در عراق اسیر شده‌است. در سال ۱۳۸۹ پیکر وی پس از ۲۲ سال، در نزدیکی محل استقرار قرارگاه فرماندهی سپاه ششم کشف شد و در اهواز به خاک سپرده شد.
📸 تصویر سمت راست 👉 سردار رشید سپاه اسلام، سرلشکر پاسدار، شهید حاج همراه با سیدالشهداء جبهه مقاومت، سردار شهید حاج 🗓 دهه ۱۳۶۰، دوران دفاع مقدس 📸 تصویر سمت چپ 👈 دیدار صمیمانه سیدالشهداء جبهه مقاومت، سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با مادر گرانقدر سردار سرلشکر شهید حاج علی هاشمی 🗓 فروردین ۱۳۹۸ 📌 خوزستان، اهواز، منزل مادر شهید هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹✨ در خوزستان جوان‌های عرب ایستادند در مقابل رژیم صدام در مقابل تهاجم رژیم صدام اونها هم عرب بودند،اینها هم عرب بودند اما این عرب ایستاد✊🌱🌿 شهید🌷🕊
📚 نام کتاب : 📗 موضوع : 👈 زندگینامه و خاطرات سردار 🖌 گردآورنده کتاب گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 📚 ناشر انتشارات شهید ابراهیم هادی 📝 کتاب با خاطرات مادر شهید آغاز می شود. روایت صادقانه و زلال مادر شهید از «علی هاشمی» شاید یکی از بهترین بخش های «هوری» است. او از سختی هایی که خانواده شهید کشیده روایت می کند، روایت مادرانه از دوران نوزادی شهید هاشمی شنیدن دارد؛ «وقتی علی به دنیا آمد پایش کج بود، خرج دوا و درمانش خیلی زیاد می شد، برادرم پولش را داد تا دکتر پایش را عمل کند، چهارده روزه بود که پایش را شکستند و دوباره گچ گرفتند. سنگین شد، حمام بردن و جا به جا کردنش سخت شد. ...»
؛ روزِ دعا برای فرج امام عصر 🔵 در فرازی از دعای روز دحوالارض این چنین به درگاه خداوند متعال عرضه می‌داریم: 🔹اَللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ‏ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ‏ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلاَمَهُ‏ وَ السَّلاَمُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏ 🔸خدایا بر او و بر آباء طاهرينش درود فرست و ما را از اصحاب و سپاهیانش قرار ده و در رجعتش ما را برانگيز تا اینكه در زمان دولتش، از ياوران او باشيم؛ خدایا درک ظهورش را روزیمان کن و در روزگارش ما را حاضر فرما و درود بر او فرست و سلام او را هم به ما برسان؛ که سلام و رحمت و برکت خدا بر او باد. 🔺 ۲۵ ذیقعده روز دعا برای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در پی دعوت به کشف حجاب علنی در یکی از پارک های یکی از کلان شهرهای ایران لطفا آن را در تمامی گروه های مجازی که تشریف دارید ارسال کنید . امید است مسئولان محترم نیز اقدامات لازم مبذول فرمایند.
به شهداء و خانواده های شهداء مدیونیم
بیسیم چی ها ، رازداران تلخ و شیرین جنگ ... رازدار خبرهای مهم و سرنوشت ساز و تلخ و شيرينی بود كه تنها با هدايت و اجازه‌ ی فرمانده ، به ديگران منتقل می شد و قلبِ بی سيم‌ چی صندوق اسراری بـود كـه گاه روزها برای ديگران بازگو نمی شدند.
کجاست اهل دلي که نگاه ما بکند براي حال خراب دل ما دعا بکند
🏮عشق يعنى اشك توبه در قنوت 🏮خواندنش با نام غفار الذنوب 🏮عشق يعنےچشمها هم در ركوع 🏮شرمگين از نام ستار العيوب 🏮عشق يعنے سر سجود و دل سجود 🏮ذكر يا رب يا رب از عمق وجود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴:ایام انقلاب🌴 🌸راوی:امیر ربیعی ابراهيم از دوران کودکي عشق و ارادت خاصي به (امام خميني ره)داشت. هر چه بزرگتر ميشــد اين علاقه نيز بيشتر ميشد. تا اينکه در سالهاي قبل از انقلاب به اوج خود رسيد. در ســال 1356 بود. هنوز خبري از درگيري ها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه اي مذهبي در ميدان ژاله (شهدا)به سمت خانه بر ميگشتيم. از ميدان دور نشــده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. ابراهيم شروع کرد براي ما از امام خميني (ره)تعريف کردن. بعد هم با صداي بلند فرياد زد: ((درود بر خميني)) ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند. تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد. ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود. دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق کرد. بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شــدم جلوي ماشــينها را ميگيرند و مســافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشــين ساواک و حدود 10مأمور در اطراف خيابان ايســتاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يكدفعه سرش را بالا گرفت. ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش... مأمورهــا دنبال ابراهيم دويدنــد. ابراهيم رفت داخل کوچــه، آنها هم به دنبالش بودند. حواس مأمورها که حســابي پرت شد کرايه را دادم. از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم... ظهر بود که آمدم خانه. از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم. آنها هم خبري نداشتند. خيلي نگران بودم. ســاعت حدود يازده شب بود. داخل حياط نشسته بودم. يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم...... 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 مےرسـد از راه باید چشـم را دریـا ڪنـم در دلم باید برایـش خیمہ اے بر پا ڪنم سخت دلتنگم،بگو ماه دل آرایـم ڪجاسـت؟ باید آخر یـوسـف گمگشتـہ را پیدا ڪنم... ❤️✨ ارواحنا فداه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 سلام امام زمانم مهدی فاطمه 🤚✨ سلام مولای من، مهدی جان 🤚🌱 سلامی از ذره به خورشید ... سلامی از فرش به عرش ... سلامی از قفس به پرواز ... سلامی از التهاب به آرامش ... سلامی از طوفان به ساحل ... سلامی از درد به طبیب ... سلامی از رنج به نجات ... ارواحنا فداه
🌤️هر صبـح با نگاه شما همه ے خوبـی‌ها در مـا طلـوع می‌ڪند نگاهتان را از ما دریــغ مڪـُنید✨ جای‌ شما خالیست‌ 💔 صبح و عاقبتمون شهدایی🕊🌷
●سید همیشه یک قرآن تو جیبی كوچیك داشت و هر وقت كه فرصت می كرد سریع قرآنش رو باز می كرد و می خوند، ●دوستاش می گفتن:هر وقت آماده نماز جماعت می شدیم سید همیشه صف اول نماز بود و وقتی روحانی نداشتیم آقا سید بزرگوار جلو می ایستادن وامام جماعت ما می شدن. ●اگه از مادر سید در مورد رفتارش با والدین سوال کنید، میگه آقا سید مصداق بارز آیه ی شریفه ی : {وبالوالدین احسانا} بود. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید سلیمانی : ✨ اگر تعلقات خودمان را زیر پا گذاشتیم میتوانیم مثل شهدا خدمت کنیم به این ملت ...
وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش فقط این جمله نوشته شود. 🌷✨شهید مدافع حرم
خواب دیدم خواب کربلا را حضرت ازضریح مبارک بیرون آمدوفرمودند: توهم مال این دنیانیستی خودت راصاف کن، اعمالت راصاف کن بیاپیش ما 🌹
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش فقط این جمله نوشته شود. 🌷✨شهید مدافع حرم #احمد_مکیان
شهید احمد مکیان از کریم بود، او در کردار و ، و ، خاص و عام بود و با رفتارش دل همگان را به‌دست می‌آورد. مقید بود، کسی از دستش ناراحت نشود. و ، و و و مردانگی‌اش در قاب چند جمله نمی‌گنجد. را بالاترین مقام خودش بعد از قرار داده بود که باید حرفش را گوش داد و توصیه می کرد اگر می خواهیم پیشرفت کنیم باید پشت سر رهبر باشیم. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ پدر شهید نقل میکند: یک بار که از سوریه برگشته بود به احمد گفتم از آنجا چیزی بگو تا من هم استفاده کنم. گفت بابا یقین دارم تا خواست خدا نباشد من شهید نمی شوم. بعد تعریف کرد که آخر شب منطقه ای را گرفتیم و چون خیلی خسته بودیم در خانه ای خوابیدیم. بعد از اینکه بیدار شدیم فهمیدیم وسط تله هستیم و دورمان مواد منفجره است و نخهایی روی زمین گذاشته اند که اگر پایمان به آنها بخورد منفجر می شود. از کار خدا وقتی خوابیدیم مثل یک مرده خوابیدیم و هیچ حرکتی نکردیم. کوچکترین حرکتی باعث انفجار می شد. می گفت آنجا پیدا کردیم تا نخواهد ما نمی شویم.  شهید مکیان وصیت کرده بود، روی سنگ قبرش فقط بنویسند: «».