سحر بیست و هفتم
برای بنده ای که
دعاکردن را خوب به یاد دارد
شایسته نیست که
ناراحت و غمگین
و پریشان شود
✿✬
همه ریسمان ها قطع می گردند
جز ریسمان خدا
و همه درهابسته میشوند
جز در او
✬⇘
و او نزدیک وشنوا است
هميشه براى ساير برادران گردان الگو بود.
زخمى شده بود و خون زيادى از او میرفت،
امداد رسانى هم كم بود و بايد حتمآ به پادگان سرپل ذهاب میرسيديم .
وقت تنگ بود و وضعيت غلامعلى اورژانسى بود.
با اين حال كمى برخاست و سرش را بالا آورد و نمازش را نيمه خوابيده خواند .
اما قبل از آنكه به پادگان برسيم شهيد شد ...
شهید غلامعلی پیچک
به یاد نمازهای عارفانه و عاشقانه شهدا ...
نماز اول وقت
التماس دعا
.
💜خدایا
...💜باز
.....💜آمده ام
........💜دست
..........💜به دامان
...........💜تو باشم
...........💜کافر
..........💜شوم
.......💜ازغیر و مسلمان
💜تو باشم
الهی به امید نو
دعای روز بيست و هفتم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
💠اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.
💠خدایا روزى كن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن كارهاى مرا از سختى به آسانى و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ
إِنَّکَ کادِحٌ إِلي رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقيهِ
هان ای انسان!
تو در راه پروردگارت تلاش می کنی
و #بالأخره او را #دیدار خواهی کرد !
انشقاق/ ۶
- می بینیمَت؟
#به_دیدارت_محتاجم ...
.
🔆جبرئیل به پیامبرعرض کرد پروردگارت به تو سلام میرساند و می فرماید
⚠️هرساعتی که مرا یاد کنی برای تو ذخیره میشود و هر ساعتی که به یاد من نباشی از تو ضایع میشود
📙ارشادالقلوب ص۴۹
باشهدا
⚜ گداخته
ارديبهشت61 بود.درِ آمبولانسي شبيه به مينيبوس باز شد.همهي ما را به صورتي متراكم در آن ريختند.هيچ پنجرهاي نداشت، جز روزنهاي در سقف، كه آن هم داراي درِ آهني محكمي بود.
ديگر كسي ياراي آن نداشت كه ياوري براي مجروحان باشد؛ چون تكان خوردن و جابهجا شدن غيرممكن بود.اسيري با چند ضربه مشت كه منجر به شكستن يكي از انگشتانش شد، كمي از آن دريچهي كوچك داخل سقف را باز كرد تا شايد كمي از هواي بيرون به داخل نفود كند.
تلاطم آمبولانس در طول مسير و كم و زياد شدن سرعت آن، مصيبت بار بود و صداي "يا زهرا" و "يا مهدي" از حنجرهي برادران مجروح بلند ميشد كه دلها را ميسوزاند.
خون گرم زخميها كه با عرق بدن بچهها مخلوط شده بود بر كف خودرو جاري ميگشت.خورشيد نيز با تمام توان بر سقف فلزي آن ميتابيد و داخل را چون تنوري داغ، گداخته كرده بود.
در آن مسير سخت و توانفرسا، مجروحي بر اثر فشار زياد و كمبود هوا و تشنگي، غريبانه شهيد شد.
...وقتي ما را پياده كردند، نفهميديم كه عراقيها پيكر پاك آن شهيد اسير را به كجا منتقل كردند.
✳️ منبع : کتاب شهدای غریب
خدایا !
مثل شهدا
لذت مناجات می خواهم
إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَطَاعَتِی قَلِیلٌ.....یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
#دختر شهید گمنام