خطرناک تر از تحریم_و_تهدید
✍مهدی محمدی
💥در منازعه راهبردی که میان ایران و امریکا در جریان است و اکنون به اوج خود رسیده، نقطه کانونی تمرکز افکار عمومی ایران است.
اگر دولت امریکا از سال 88 یک درس آموخته باشد –که به عقیده من درس آموزترین سال پس از انقلاب برای امریکایی ها بوده- آن درس این است که کسی برنده نهایی بازی خواهد بود که بتواند افکار عمومی را در مواقع حساس و درباره موضوعات کلیدی کنترل کند.
✅تامل در سیر یک دهه ای طرح ریزی راهبردی امریکا برای مواجهه با ایران نشان می دهد روز به روز بر وزن این مقوله، یعنی تلاش برای کنترل ادراک و سپس رفتار مردم ایران افزوده شده است. امریکایی ها در سال 88 به نتیجه نرسیدند اما متوجه شدند که وقتی بتوان بخش های بزرگی از مردم را به راهی کشاند، کنترل اوضاع دیگر برای هیچ طرفی به سادگی میسر نخواهد بود.
✅برخلاف آنچه در ظاهر گفته می شود، امریکایی ها نظام جمهوری اسلامی را به شدت دموکراتیک می دانند و عقیده دارند نهایتا این نظر مردم است که تعیین می کند جهت امور به کدام سمت خواهد رفت. به همین سبب، درست در همین نقطه، که نقطه مزیت جمهوری اسلامی است ایستاده اند و تلاش می کنند آن را به یک آسیب، ضعف و نهایتا تهدید بدل کنند.
✅اگر این حرف پمپئو را جدی بگیریم که هدف بنیادین و نهایی امریکا روی کار آوردن رهبران غیرانقلابی در ایران است، فقط یک راه برای رسیدن به این هدف وجود دارد و آن راه این است که ابتدا جامعه ایرانی از انقلاب اسلامی عبور کند. این، همه بازی و البته تا اینجا شکست خورده ترین بخش آن است.
✅در تمام یک دهه گذشته، امریکا تا جایی که توانسته تلاش کرده زیرساخت های ارتباط، تغذیه و کنترل افکار عمومی در ایران را تحت کنترل خود بگیرد و به اشغال دربیاورد. هم در بعد نرم افزاری، یعنی طراحی های سیاسی، روانی و رسانه ای که بتواند همه یا بخش هایی از مردم را در ایران در مقابل نظام بسیج و الگوی رفتار آنها را رادیکال کند و هم در بعد سخت افزاری، با توسعه پلتفورم هایی که اساسا به زندگی دستجمعی مردم در ایران شکل می دهند.
✅در بعد نرم افزاری مهم ترین تکنیکی که امریکایی ها توسعه داده و بارها به کار گرفته اند تکنیک دوقطبی سازی میان زندگی، معیشت و آینده مردم ایران با تفکر انقلابی و برنامه های امنیت ملی است که بر اساس این تفکر بنا شده است. روز نیست که ما در سطوح خرد یا کلان شاهد تلاش امریکایی ها برای ترویج این ایده در ایران نباشیم که اگر مردم ایران می خواهند به طور عادی زندگی کنند، چاره ای جز دست برداشتن از ایده ها و رفتارهای انقلابی ندارند و جمع میان این دو امکانپذیر نیست.
✅هنری کیسینجر که ظاهرا هنوز هم تیم ترامپ از انبان فکری او تغذیه می کند یک بار در توصیف این راهبرد گفته بود «ایران باید تصمیم بگیرد که می خواهد یک کشور باشد یا یک نهضت». همه گزینه هایی هم که امریکا در اختیار دارد در خدمت ترویج این دوقطبی بزرگ قرار گرفته است.
✅اکنون هدف تحریم های اقتصادی فقط وارد کردن فشار اقتصادی به مردم نیست، بلکه ایجاد این دورنماست که با این وضعیت آینده ای وجود نخواهد داشت. هدف از معتبرسازی گزینه نظامی هم این نیست که واقعا به ایران حمله ای بشود، بلکه هدف این است که نوعی_ترس از آینده در صورت تداوم رویارویی فعلی ایجاد شود.
✅ هدف عملیات های اطلاعاتی، سایبری، ترورها و خرابکاری ها هم در اصل این است که نظام ضعیف یا رو به ضعف جلوه داده شود. ملاحظه می کنید که گزینه های پیشین کارکردهای جدید پیدا کرده اند و این کارکردها بیش از آنکه عین جامعه را هدف
گرفته باشد ذهن آن را هدف گرفته است.
شاید بدبینانه به نظر برسد اما تمرکز بیش از یک دهه ای راقم این سطور بر مواجهه راهبردی ایران و امریکا تردیدی مملو از نشانه هایی است که ثابت می کند #توسعه شبکه های اجتماعی موبایلی در ایران و رواج بی سابقه و انفجاری آن و سپس انتقال کارکردهای حکومتی به کسب و کارهای اینترنتی که اساسا معلوم نیست به یکباره از کجا سبز شدند و به کجا متعهد هستند، در واقع زیرساخت سخت افزاری کنترل افکار عمومی در ایران را فراهم آورده است.
✅ به لطف کوتاهی یا شاید هم طراحی کسانی در ایران، اکنون بخش بزرگی از زندگی مردم روی پلتفورم هایی شکل گرفته که نه از قوانین ایران تبعیت می کنند، نه تعهدی به منافع ملی یا فردی ایرانیان دارند، نه اساسا دسترسی به آنها هست و مذاکره ای با آنها می توان کرد و نه کسی می داند برای این میلیون ها نفری که زندگی مجازی خود را در محیط اختصاصی آنها ساخته اند، چه نقشه ای کشیده اند.
ادامه درپست بعدی....