eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
421 دنبال‌کننده
3 عکس
29 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۱۸ منم که همچو شمع صبحدم در حال سوسویم به شوق دیدنت هر روز و هرجا در تکاپویم فدای روی ماه تو مرا از در مران هرگز غلام درگهت هستم اگرچه من سیه رویم مگر نه خار با گل همنشین شد، پس گل زهرا اگر من با تو باشم تا ابد چون یاس خوشبویم جوانی ام که رفت از دست خبر از تو نشد آقا سرِ هجران تو گشته سپیدی قسمت مویم قبول اینکه گنهکارم، ولی عشق تو را دارم دل و قلب سیاهم را به اشک دیده می‌شویم به یاد گیسوی جدّت که در گودال درهم شد روا باشد که هرلحظه بوَد آشفته گیسویم چهل تا نعل روی پیکرش محکم که کوبیدند چهل بار از جگر عجل لمولانا الفرج گویم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۱۹ عید غدیر بر همه عالم مبارک است این عید بر رسول مکرم مبارک است این عید حاصل همه‌ی انبیا بوَد بر انبیا ز خاتم و آدم مبارک است تبریک باد بر همه از کوچک و بزرگ بر فاطمه ولیک دمادم مبارک است عید بزرگ عالم امکان رسیده است این عید بر حسین و حسن هم مبارک است جبریل آمده‌ست شود مدح گسترش مداح مرتضی شده از سوی داورش **** این عید، عید شادی قلب پیمبر است عید بزرگ کوثرو ساقی کوثر است تنها نه عید شیعه، که عید غدیر خم باور کنید عید خداوند اکبر است اینکه به روی دست محمد بُوَد علی‌ست ای مؤمنین! امیر بدانید، حیدر است حیدر چه حیدری که بوَد جان مصطفی این حیدر است فاتح بدر است و خیبر است این جان فاطمه‌ست که بر دست احمد است حیدر تمام دارو ندار محمد است **** بر روی دست حضرت خاتم فقط علی است از این به بعد امیر دو عالم فقط علی است عیسی اگر که دم به دم مرده می‌دهد احیایِ دم به عیسیِ مریم فقط علی است غیر از علی کلام دگر بر لبش نبود فرمایش پیمبر اعظم فقط علی است تنها نه حرف احمد و جبریل و انبیاست حرف خدای عزوجل هم فقط علی است عید غدیر از همه اعیاد برتر است حرف خود خداست که این عیدِ حیدر است **** عید است پس چرا دلمان هست شعله ور گویا فتاده است ز غم، خال بر جگر تبریک گفت دومیِ بی حیا ولی هفتاد روز بعد به دل می‌زند شرر با ریسمان دست علی بسته می‌شود هفتاد روز بعد لگد می‌خورَد به در یک‌روز درد و غصه‌ی ما می‌شود تمام آن لحظه‌ای که می‌رسد از راه منتظَر شائق ! همیشه در همه حالی فقط بخوان عجّل علیٰ ظهورک یا صاحب الزمان **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۰ برتر ز همه عید همین عید غدیر است بر اهل سماوات و زمین علی امیر است جبرییلا همرهِ با رسول الله بگو اشهدُ انّ علیاً ولیُ الله بگو یا حیدر **** دیدند همه از طرف خالق سرمد دستان علی بر روی دستان محمّد خاتم پیغمبران با خلق، گرمِ گفتگوست هر که من مولای اویم این علی مولای اوست یا حیدر **** دادی آبرو به روی زشت من علی جان باشد نجفت باغ بهشت من علی جان روبرو ایوان طلایت کاش گویم بی شمار لافتی الّا علی لاسیف الا ذوالفقار یا حیدر **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۱ عزیز پیمبر برایم دعا کن زنم ناله یکسر برایم دعا کن گنهکارم اما گدای شمایم تو ای ماه انور برایم دعا کن به من روی ماه و دل آرایی تو... ..شود تا میسر برایم دعا کن میان من و تو جدایی فتاده تویی ذره پرور برایم دعا کن دلم خواهد آقا که دائم به عشقت زنم سوی تو پر برایم دعا کن شود کی نصیبم که رویت ببینم ز آه مکرر برایم دعا کن مدینه، نجف یا که کرب و بلایی سر قبر مادر برایم دعا کن به درگاه تو من که راهی ندارم تو را جان حیدر برایم دعا کن دعا کن بمیرم من از داغ گودال به آن جسم بی سر برایم دعا کن به آن لحظه ای که ز روی بلندی نگه کرده خواهر برایم دعا کن به آن پهلویی که لگد خورده از شمر به رگهای حنجر برایم دعا کن @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۲ قسم بر دل همین که مست دلداریم ما را بس همین که تشنه‌ی یک جرعه دیداریم ما را بس قسم بر ماه روی تو  قسم بر عطر و بوی تو همین که ما به موی تو گرفتاریم ما را بس چه غم گر دل بوَد پر غم  نباشد یاری و همدم همین که ما در این عالم  تو را داریم ما را بس یقین دارم نمی‌افتیم از چشمت، همین که ما به یاد چشم خونین علمداریم ما را بس دو چشم ما برای ماتم تو چشمه‌ی اشکی‌ست به یاد تنگی گودال  می‌باریم ما را بس نمردیم از غم عریانی‌ات اما، همین که ما به یاد پیکرت عمری‌ست بیماریم ما را بس حرامی‌هابه رویت راه می‌رفتند و می‌گفتند همین که پا به روی سینه بگذاریم ما را بس @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۳ چشمم به یاد بی کسی ات پُر ستاره است از غصه‌ی تو ، غصه‌ی دل بی شماره است دندان من شکسته و خونی شده لبم با تو تمام صحبت من با اشاره است نامه نوشته‌ام که بیایی ولی میا با یاد نامه، سینه‌ی من پُر شراره است امروز دست حرمله دیدم کمان و تیر دلواپسیّ من ز غم شیرخواره است جان سه ساله کوفه میا با سه ساله‌ات کوفی به فکر غارت یک گوشواره است ای یار دیدنی شده‌ام دیدنی حسین بنگر که پیکرم روی میخ قناره است من بر قناره‌ام تو ولی زیر سمّ اسب از میخ سم اسب تنت پاره پاره است @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۴ دیده را فکر جدایی از تو دریا می‌کند هیچ میدانی غمت خون بر دل ما می‌کند این زمین بوی جدایی می‌دهد، اینجا کجاست؟ درد و غم اینجا دلم را باز پیدا می‌کند یک صدای گریه می آید به گوشم آشناست از زمانی که رسیدم گریه زهرا می‌کند تا که از کرب و بلا گفتی تو، دلواپس شدم غصه دارد در دل من خیمه برپا می‌کند دختر کوچک‌ترت هم، مضطرب گشته حسین در میان خیمه ها با اشک غوغا می‌کند کاش برگردیم در آن خانه‌ای که سوخته ورنه با اهل و عیالت کوفه بد تا می‌کند خوب میدانم گلویت تشنه می‌مانَد حسین راه حلقت را نوک سر نیزه‌ای وا می‌کند از همین امروز می بینم که شمر بی ادب چکمه را بر استخوان سینه‌ات جا می‌کند از سرِ فرصت سرت را می‌بُرند و می‌بَرند یکنفر سر را یکی من را تماشا می‌کند @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۵ آه خورشید ، کنج ویرانه آمدی نیمه‌ی شب ای بابا تو نبودی و من زمین خوردم پیر شد عمه زینب ای بابا **** آمدی نیمه شب به دیدارم دخترت ای پدر گرفتار است مثل زهرا برای ره رفتن دست من هم به روی دیوار است **** آمدی و مرا ببخش اگر از رویت، روی خویش می‌پوشم عمه جان خواستم نبیند او که شده پاره لاله‌ی گوشم **** بعد عباس،زجر بی سرو پا سخت در کوچه ها به بندم کرد بدتر از کوچه گردی‌ام بابا بی حیا از مویم بلندم کرد **** بس که آشفته‌ای نمی‌گویم موی ما را بزن تو شانه پدر هست معلوم از رگ گردن ذبح سر بوده ناشیانه پدر **** بوی سیب سرت عوض شده است چه‌قَدَر بوی دود داری تو صورتت گود رفته ای بابا یادگار از یهود داری تو **** رقص شادی به پیش ما کردند ظلمشان را نمی‌برم از یاد نیزه را شامیان تکان دادند سر تو زیر دست و پا افتاد **** چه بلایی سر تو آمده است چه بگویم ز درد و غربت تو عمه می‌زد به صورت و می‌گفت جای نعل است روی صورت تو **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۶ از توو آغوش عمو جون منو بردن سوی نیزه تا چشامو باز کردم جای من شد روی نیزه **** با کی درد دل کنم من درد من بجز گله نیست پایین نیزه رو دیدم کسی غیر از حرمله نیست **** با کی هم صحبت بشم من عمه زینب که اسیر شد به رقیه چشم‌ دوختم سه سالشه اما پیر شد **** عمو عباسم روی نی به سکینه حواسش هست نمیدونم چرا گاهی روی نیزه چشاشو بست **** همه غمها به دلم ریخت یابن زهرا دل دونیمم بیا سمت نیزه ی من آخه من بچه یتیمم **** چند تا نیزه اون طرف تر روی نی برادرم بود کسی نیست دور و برمن کاشکی اینجا پدرم بود **** یه دفه توو اون شلوغی که همه جا بود پر از دود سر شیرخواره رو دیدم روبروی سر من بود **** علی اصغر کجا بودی دیدی دستامو بریدن؟ ای پسر عمو ندیدی گلوی منم دریدن **** راستی اصغر رد اون تیر روی حلقوم تو مونده حرمله چجور تو رو زد منو که خیلی سوزونده **** علی جون از تو چه پنهون هنوزم گلوم میسوزه ولی می دونم که بیشتر حنجر عموم میسوزه **** من سه شعبه خوردم امّا گلوی بابات سنان خورد نمی خوام برنجی اما صد دفه توو قتلگاه مُرد **** حق میدم که ساکتی تو خسته تر هستی ز خسته راه حنجرت رو نیزه معلومه بدجوری بسته **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۷ جسم مرا به سینه‌ی صحرا گذاشتند داغی به قلب یوسف زهرا گذاشتند یکعمر بود سایه‌ی تو بر سرم عمو حالا مرا مقابل گرما گذاشتند گیسوی من به دست یکی شد گره گره پنجه به مو ز کینه‌ی بابا گذاشتند کوتاه تر دگر نبُوَد پایم از رکاب قدّم شبیه قامت سقا گذاشتند چسبیده است پیکر من زیر نعل‌ها در زیر نعل جسم مرا جا گذاشتند شد استخوانِ سینه‌ی من نرم ای عمو از بس به روی پیکر من پا گذاشتند ماه عسل سرم به روی نیزه می‌رود رأس مرا برای تماشا گذاشتند @mahmud_asadi_shaegh135