eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
25 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۶۹ ای جان ما فدای تو مولا بیا بیا ای درد هجر با تو مداوا بیا بیا شیعه قرار و صبر ندارد ز دوری ات بی تو دو دیده است چو دریا بیا بیا مولا بیا که کعبه بگردد به دور تو چشم انتظار توست نگارا، بیا بیا حیدر کنار چاه تو را می‌زند صدا دارد به سینه، غصه‌ی زهرا بیا بیا بی غسل و بی کفن تن جدت به روی خاک باشد هنوز در دل صحرا بیا بیا بنگر میان کوچه و بازار شامیان آشفته است زینب کبرا بیا بیا تا کِی سر بریده‌ی شش ماهه روی نی تا کِی کند رباب تماشا بیا بیا عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان ای دادخواه عترت طاها بیا بیا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰۴ پناهگاه همه شیعیان امام زمان تویی به پیکردین،روح وجان امام زمان عزیز فاطمه برگرد ای گل نرگس نبودنت زده بر دل خزان امام زمان فراق تو چقَدَر خون به قلبها کرده نمانده در تن شیعه توان امام زمان چقدر بی تو همین شام جمعه دلگیر است ز دوری ات شده اشکم روان امام زمان فقط در این رمضان یک شب ای عزیز خدا بیاو روضه‌ی زینب بخوان امام زمان غروب جمعه به یاد غروب گودالم به یاد نیزه و تیر و سِنان امام زمان خدا کند که بمیرم از این غم عظما که رو زد عمه‌ی تان بر سَنان امام زمان به یاد شام غریبان کربلا هستم به یاد آهِ دل بانوان امام زمان قسم به خیمه‌ی زنها که بین آتش سوخت بده تو خیمه‌ی خود را نشان امام زمان @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰۵ الهی یا الهی بی نوایم به لب نام تو گردیده نوایم منم عبد سیه روی و تو مولا تو هستی بی نیاز و من گدایم کریمی و رئوفی و غفوری گذشتی بارها از هر خطایم گنه کردم گناهم را ندیدی نمی‌دانم کجا رفته حیایم تو ناز عبد آلوده کشیدی به جای آنکه من سویت بیایم من از غفلت ز کویت دور گشتم ولی تو از کرم کردی صدایم جدا گشتن ز تو عین ضرر بود مکن از درگهت دیگر جدایم اگر میخواستی من را نبخشی چرا بردی به سوی کربلایم گنهکارم ولی از در مرانم که گریان یتیم مجتبایم صدا زد ای عمو از ره بیا و تماشا کن به زیر دست و پایم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰۶ منم آن گناهکاری که به معصیت اسیرم تو مرا عزیز کردی ز گنه ولی حقیرم تویی آنکه بی‌نیازی و منم نیازمندم تو عطا کننده و من سر کوی تو فقیرم تویی آن بزرگواری که کرامت است کارت چه شود که من هم امشب ز تو توشه ای بگیرم نظری کن و برایم بنویس یک نجف را خوشم آنکه در همه عمر سگ درگه امیرم همه هست آرزویم که علی علی بگویم که میان ذکر گفتن وسط حرم بمیرم سر سفره وقت افطار نظرم به آب افتاد دل من شکست و یادِ علیِ نخورده شیرم به فدای مادری که سر کودکش به نی دید به اشاره گفت اما ز غم حسین پیرم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰۸ بی اعتبارم اما این اشک من می‌ارزد چشم تر گنهکار، مطمئناً می ارزد حتی اگر که در را وا بر رویم نکردند این پشت در نشستن، این در زدن می‌ارزد غیر از تو من ندارم پشت و پناه یا رب هستم همین که با تو، من هم سخن می‌ارزد من مستحق نارم اما ز در مرانم دارم همین که ذکر تو بر دهن می ارزد ما بین گریه هایم، بین الهی العفو گفتی بگو حسن جان، جانم حسن می ارزد آلوده ام ولیکن سینه زن حسینم اینکه هنوز هستم یک سینه زن می‌ارزد گریه به هر مصیبت کردم اگر ضرر بود گریه فقط به شاه عریان بدن می‌ارزد هر چند نیزه خورده هر چند نعل خورده اما برای زینب این پیرهن می ارزد @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰۷ دلم به یاد دو چشم تر تو می‌سوزد ز دوری‌ات جگر نوکر تو می‌سوزد بیا در این رمضان واسطه برایم باش که قلب من ز گنه در بر تو می‌سوزد ببین که اشک خجالت چکیده بر رخ من ز شرم بنده‌ی تان محضر تو می‌سوزد عزیز فاطمه یابن الحسن بیا برگرد هنوز در پس در مادر تو می‌سوزد قسم به طفل یتیمی که این‌چنین می‌گفت پدر ببین که گل پرپر تو می‌سوزد ز بس که زجر زده تازیانه بر سر من سر بریده! سر دختر تو می‌سوزد تنور با تو چه کرده که ای پدر، انگار هنوز هم بگمانم سر تو می‌سوزد میان راه سپر بود عمه جان زینب خدا گواست تن خواهر تو می‌سوزد @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۱۳ منم که همچو شمع صبحدم در حال سوسویم به شوق دیدنت هر روز و هرجا در تکاپویم فدای روی ماه تو مرا از در مران هرگز غلام درگهت هستم اگرچه من سیه رویم مگر نه خار با گل همنشین شد، پس گل زهرا اگر من با تو باشم تا ابد چون یاس خوشبویم جوانی ام که رفت از دست خبر از تو نشد آقا سرِ هجران تو گشته سپیدی قسمت مویم قبول اینکه گنهکارم، ولی عشق تو را دارم دل و قلب سیاهم را به اشک دیده می‌شویم به یاد گیسوی جدّت که در گودال درهم شد روا باشد که هرلحظه بوَد آشفته گیسویم چهل تا نعل روی پیکرت محکم که کوبیدند چهل بار از جگر عجل لمولانا الفرج گویم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۱۱ دلم به یاد دو چشم تر تو می‌سوزد ز دوری‌ات جگر نوکر تو می‌سوزد بیا در این رمضان واسطه برایم باش که قلب من ز گنه در بر تو می‌سوزد ببین که اشک خجالت چکیده بر رخ من ز شرم بنده‌ی تان محضر تو می‌سوزد عزیز فاطمه یابن الحسن بیا برگرد هنوز در پس در مادر تو می‌سوزد قسم به طفل یتیمی که این‌چنین می‌گفت پدر ببین که گل پرپر تو می‌سوزد ز بس که زجر زده تازیانه بر سر من سر بریده! سر دختر تو می‌سوزد تنور با تو چه کرده که ای پدر، انگار هنوز هم بگمانم سر تو می‌سوزد میان راه سپر بود عمه جان زینب خدا گواست تن خواهر تو می‌سوزد @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۱۸ منم که همچو شمع صبحدم در حال سوسویم به شوق دیدنت هر روز و هرجا در تکاپویم فدای روی ماه تو مرا از در مران هرگز غلام درگهت هستم اگرچه من سیه رویم مگر نه خار با گل همنشین شد، پس گل زهرا اگر من با تو باشم تا ابد چون یاس خوشبویم جوانی ام که رفت از دست خبر از تو نشد آقا سرِ هجران تو گشته سپیدی قسمت مویم قبول اینکه گنهکارم، ولی عشق تو را دارم دل و قلب سیاهم را به اشک دیده می‌شویم به یاد گیسوی جدّت که در گودال درهم شد روا باشد که هرلحظه بوَد آشفته گیسویم چهل تا نعل روی پیکرش محکم که کوبیدند چهل بار از جگر عجل لمولانا الفرج گویم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۲۱ عزیز پیمبر برایم دعا کن زنم ناله یکسر برایم دعا کن گنهکارم اما گدای شمایم تو ای ماه انور برایم دعا کن به من روی ماه و دل آرایی تو... ..شود تا میسر برایم دعا کن میان من و تو جدایی فتاده تویی ذره پرور برایم دعا کن دلم خواهد آقا که دائم به عشقت زنم سوی تو پر برایم دعا کن شود کی نصیبم که رویت ببینم ز آه مکرر برایم دعا کن مدینه، نجف یا که کرب و بلایی سر قبر مادر برایم دعا کن به درگاه تو من که راهی ندارم تو را جان حیدر برایم دعا کن دعا کن بمیرم من از داغ گودال به آن جسم بی سر برایم دعا کن به آن لحظه ای که ز روی بلندی نگه کرده خواهر برایم دعا کن به آن پهلویی که لگد خورده از شمر به رگهای حنجر برایم دعا کن @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۵۸ آرزویم همه این است گدای تو شوم یا که یک لحظه هوایی به هوای تو شوم چه شود ای پسر فاطمه با یک نظرت رسد آن روز که خاک کف پای تو شوم نیستم لایق اگر، خادم کویت گردم کاش از لطف، سگ درب سرای تو شوم تو خدای کرمی و کرمی کن آقا که منِ بی سرو پا نیز، برای تو شوم من آلوده کجا مجلس جد تو کجا؟ راه دادی تو مرا، ای به فدای تو شوم در فراقت به همین قطره‌ی اشکم که چکید دارم امید که مشمول دعای تو شوم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۵۹ بیا دلربایم فدایت شوم دعا کن برایم فدایت شوم به هر صبح و ظهرو شب و نیمه‌ شب بوَد این نوایم فدایت شوم من‌آلوده و روسیاهم ببخش ببین بینوایم فدایت شوم تو مولای کلّ جهانی و من تورا خاک پایم فدایت شوم چه کم گردد از تو بزن یک‌دمی غلامت صدایم فدایت شوم همین بس ولینعمت من تویی همین بس گدایم فدایت شوم به هر آدمی فخر دارم که من سگ این سرایم فدایت شوم غریبه نی‌ام اشک‌ریز حسینم ببین آشنایم فدایت شوم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۶۱ قسم به دل که تویی دلربا عزیز دلم نوای هر چه دل بینوا عزیز دلم فقط امید دل بینوا ، بقرآن نه امید بخش همه انبیا عزیز دلم قسم به کعبه تویی کعبه و تویی زمزم قسم به ماه، تویی ماه ما عزیز دلم ز لطف توست تو را میزنم صدا مولا منِ خراب کجا تو کجا عزیز دلم اگر عزیز دل خود نگویمت چکنم چه خوانمت چه بگویم تو را، عزیز دلم ببخش اینکه عزیز دلم تو را خواندم تو را حسین چنین زد صدا عزیز دلم دعای ما که به جایی نمی‌رسد آقا خودت برای فرج کن دعا عزیز دلم به پهلویی که لگد خورد پشت در سوگند به سینه‌ای که شکسته بیا عزیز دلم تو را به چادر خاکیِ مادرت برگرد بیا به چادر خیرالنسا عزیز دلم به آن سری که روی نیزه ها سخن می‌گفت که مانده روی لبش جای پا عزیز دلم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۶۲ تا روز حشر دم ز ولای تو میزنم حتی اگر بریده بریده شود تنم ای چاره ساز عالم و آدم بیا ببا مولا قسم که از همه بیچاره تر منم من عاشقم هر آنکه بُوَد عاشق شما با دشمنان فاطمه هر لحظه دشمنم هر بار از گناه خودم توبه کرده‌ام این بار توبه می‌کنم از روضه رفتنم چون در میان روضه فرج را نخواستم خاکم به سر اگر به تو کمتر دعا کنم بعد از نمازو روضه دعا می‌کنم به تو این‌بار عهد بستم و این‌بار نشکنم در بین روضه گردن من تیرمی‌کشد یاد حسین تشنه‌ام و ذبح گردنم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۶۴ از ماه دلرباتر عجّل علی ظهورک گویم به دیده‌ی تر عجّل علی ظهورک شیعه ز دوری تو دیگر توان ندارد ذکر لبان نوکر عجّل علی ظهورک یابن الحسن کجایی تا که شما نیایی زهراست پشت آن در عجّل علی ظهورک خانه نشینی مرتضی ادامه دارد حیدر بدون یاور عجّل علی ظهورک باشد هنوز آقا دستش کبود زهرا بسته است دست حیدر عجّل علی ظهورک باشد هنوز زینب چشمش به پای مرکب بر نعل مانده پیکر عجّل علی ظهورک @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۶۸ ای جانِ ما نثار تو یافارس الحجاز هستیم بی قرار تو یافارس الحجاز صد شکر اگر که روسیَهیم و گناهکار هستیم اشکبار تو یافارس الحجاز تنها به یمن توست زمان کار می‌کند عالم در اختیار تو یافارس الحجاز یک یک تمام منتظرانِ تو روز وشب دارند انتظار تو یافارس الحجاز ای‌کاش، ما ز نیمه نگاهت عوض شویم باشیم مهزیار تو یافارس الحجاز یادی ز ما نما اگر افتاد یک شبی در کربلا گذار تو یافارس الحجاز با یاد صورتی که به کوچه کبود شد سخت است روزگار تو یافارس الحجاز @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۶۹ عزیز حضرت خیرالنسا بنفسی انت فدای تو همه هستیِ ما بنفسی انت قسم به مروه و رکن و منا، به سعی و صفا تو مروه‌ای و تو سعی و صفا بنفسی انت به پیش تو نبُوَد، روسیاه‌تر، از من کرامتی که ببینم تو را بنفسی انت جدا کنند اگر پیکرم ز هم، اما ز درگه تو نگردم جدا بنفسی انت به مادری که لگد خورد پشت هم، برگرد به پهلویی که شکسته بیا، بنفسی انت کجا بجویمت آقا؟ کنار قبر حسین و یا کنار مزار رضا بنفسی انت به لحظه‌ای که زمین خورد، جد مظلومت زدند جد تو را بی هوا بنفسی انت قسم به نیزه‌ی خونی شده، که راس حسین تو را صدا زده از نیزه‌ها، بنفسی انت عزیز فاطمه سوگند میخورم به سری که چوب خورد، به طشت طلا بنفسی انت @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۷۰ دوریم از رخ یار اَین بقیه الله هستیم گر گنهکار اَین بقیه الله هجران بس است آقا ای یادگار زهرا هر دیده شد گوهربار اَین بقیه الله این درد با که گویم که بی پناه هستیم شیعه شده گرفتار اَین بقیه الله از دوری تو مولا افتاده‌ایم از پا مارا غریب مگذار اَین بقیه الله مروه، منا و زمزم، سعی و صفا و مسعی کعبه جمال دلدار اَین بقیه الله در بین آتش و دود فریاد مادرت بود در بین درب و دیوار اَین بقیه الله @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۷۳ این جمعه هم‌گذشت و تو مولا نیامدی امروز هم غروب شد، اما نیامدی شد روز ما بدون تو از شام، تیره‌تر اما ز راه ،ماهِ دل آرا نیامدی پروانه وار، از غم هجرِ تو سوختیم شد ازفراق، دیده چو دریا نیامدی زهرا قدش خمیده وچشم انتظار توست ای دلخوشیِ ام ابیها نیامدی خضر است پرده دارِ قیامت، قیام کن ای افتخار موسی و عیسی نیامدی زینب هنوز بر سر بازارها اسیر ای آرزوی زینب کبرا نیامدی یوسف برون زچاه شد آخر، ولی چرا از چاه غیبت ، یوسف زهرا نیامدی @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۷۴ ای یادگار عترت و قرآن و دین بیا دشمن برای شیعه بوَد در کمین بیا از پا فتاده‌ایم ز هجران روی تو مولای من! غریبیِ شیعه ببین بیا یک گوشه چشم تو، سوی گوشه نشین بس است کمتر بیا و ناز کن ای نازنین بیا مثل علی به چاه، فقط دردِ دل کنی بعدِ امیر، از همه تنهاترین بیا آقا بیا که تا تو نیایی هنوز هم زهرا میان کوچه بُوَد بر زمین بیا تا کی تن حسین بماند به روی خاک نیزه به دور او ز یسار و یمین بیا جوری زدند سنگ که پیشانی‌اش شکست خون می‌چکد هنوز ز ماه جبین بیا تا چند عمه‌ات وسط مجلس یزید تا کی حجابِ دخترکی، آستین بیا در مجلس شراب، دل عمه‌ات شکست می‌دید حرمله شده بالا نشین بیا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۷۶ مولای من بیا که چه خالیست جای تو تو جانِ جانِ فاطمه‌ای، جان فدای تو لایق نی‌ام که پای گذاری به چشم من سر می‌نهند خیل ملائک به پای تو تا که نمرده‌ام، رخ خود را نشان بده ای کاش تا که بشنوم آقا صدای تو ای کاش در نماز شبت، نیمه‌های شب اسمِ من حقیر بُوَد، در دعای تو تنها نه جمعه‌ها و نه تنها سه شنبه‌ها پر میزند دلم همه شب در هوای تو مولا قسم که هستی‌ام از هستیِ شماست جان می‌دهد به عالم هستی، صفای تو دانم که گریه میکنی از غربت حسین ای کاش تا که پاک کنم اشک‌های تو از لطف توست شائق اگر شعر تازه گفت خاکم به سر، اگر که نگویم ثنای تو @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۷۷ ای امیدم! هر دل بیدار می‌گوید بیا شیعه با چشمان گهربار می‌گوید بیا باغبانا! باغ دین از شعله‌ی اشرار سوخت گل صدایت می‌زند گلزار می‌گوید بیا در همه عمرش نمی‌گردد پریشان خاطرش هرکسی با ناله‌های زار می‌گوید بیا یادگار حیدر کرار بین کوچه‌ها دست بسته حیدر کرار می‌گوید بیا یابن طاها، یابن یاسین، یابن زهرا العجل مادری که خورده بر دیوار می‌گوید بیا با که گویم هم روی تل، هم به کوفه هم به شام عمه‌ات با دیده‌ی خونبار می‌گوید بیا اسم بابا می‌برَد هربار، سیلی می‌خورَد دختری دردانه در بازار می‌گوید بیا گرچه شائق خوب می‌داند که باشد روسیاه بازهم شکر خدا، بسیار می‌گوید بیا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۷۹ کس نباشد بجز تو دلدارم که بُوَد غیر تو طرفدارم؟ همه‌ی هستی‌ام ز دستم رفت بس‌که آلوده و گنهکارم به رخ یار می‌خورَم سوگند عاشق دیدن رخ یارم همه سرمایه‌ام فقط این است که به عالم فقط تو را دارم منِ بی‌مایه و محبت تو مانده‌ام خواب یا که بیدارم از فراق شماست بی‌تردید گره افتاده است در کارم بخداوندی خدا سوگند چون شما نیستی گرفتارم تو همیشه به یاد ما هستی من همیشه به تو بدهکارم تا نفس داشت مادرت را زد تا ابد از مغیره بیزارم تا نفس دارم ای عزیز دلم منهم عجّل فرج به لب دارم تا که حرف از دمشق شد آقا یاد زینب میان بازارم تا غم عمّه‌ی تو را خوردم از عنایت شدی، تو غمخوارم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۰ یادمان رفته سر سفره‌ی مولا هستیم زنده از یک نفس عترت طاها هستیم بارها گوشه‌ی چشمی سوی ما کرده ولی ما نبودیم به یادش، پی دنیا هستیم باید از شرم به والله بمیریم که ما کم به یاد فرج یوسف زهرا هستیم پسر فاطمه دریای محبت باشد قطره هستیم ولی راهی دریا هستیم بخداوند قسم گر که ببینیم رُخش همه‌ی عمر فقط محو تماشا هستیم به ابالفضل قسم دادم‌و او کرد نگاه برد با ماست که ما عاشق سقا هستیم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۱ کعبه‌ی دل! کعبه‌ی آمال می‌خواند تو را بخت می‌خواند تو را، اقبال می‌خواند تو را هم ولایت هم زکات و خمس و حج، عدل و معاد هم نماز و روزه هم اعمال می‌خواند تو را چون کبوتر بوده شیعه، هر دو بالش را زدند حال دیگر بی پر و بی بال می‌خواند تو را حامیِ قرآن و دین، ای بطن قرآن! العجل حرمت قرآن شده پامال می‌خواند تو را با که گویم از لگد، زهرا دگر زهرا نشد مادرت شد قامتش چون دال می‌خواند تو را نیزه باران شد تن جدّت، بدن آشفته شد پیکری در گوشه ی گودال می‌خواند تو را تا به کِی در کوچه و بازارها زینب اسیر عمه جانت خسته و بد حال می‌خواند تو را یک سه ساله دختری رنجور، با لکنت زبان در خرابه روز و ماه و سال می‌خواند تو را @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۲ دلم ز دوری رویت شده کباب بیا نمانده در دل شیعه توان و تاب بیا بدون روی تو مه رونقی ندارد که فروغ بخش مه و نور آفتاب بیا قبول_ نیست زمانش ببینمت حالا عنایتی؛ فقط امشب مرا به خواب بیا امید حیدر و زهرا فراق تو تا کی؟ قسم به بانوی آب و ابوتراب بیا بیا که تا تو نیایی هنوز هم باشد به دور گردن شیر خدا طناب بیا به ناخنی که زبس چنگ زد پر از خون شد تو را قسم که به بی‌شیری رباب بیا به مصحف بدنی که ورق ورق گشته نمانده است به جز جلد این کتاب بیا به حنجری که بر آن نیزه را فرو کردند به دختری که کتک خورد بی‌حساب بیا قسم به چشم ابوالفضل، که فقط یک بار دو چشم عمه‌ات افتاد بر شراب بیا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۲ الا جان امیرالمومنین جانم به قربانت بُوَد گیسوی تو حبل المتین جانم به قربانت نه تنها خاک پایت سرمه‌ی چشمان ما باشد بُوَد بر چشم جبریل امین جانم به قربانت امید هر شکسته دل، به دل دارم هوای تو پناه آسمانی و زمین جانم به قربانت اگر چه من گنهکارم،تو را دارم نگاهی کن شوم ای‌کاش با تو همنشین جانم به قربانت بیا ای یوسف زهرا ببینم تا سپاهت را علمدارت یل ام البنین جانم به قربانت تو در ناحیه فرمودی ولی اصلاً نمی‌فهمم بگو معنای مقطوع الوتین جانم به قربانت بگو تا کِی بُوَد زینب اسیر فتنه‌های شمر بگو تا کِی بُوَد محمل نشین جانم به قربانت @mahmud_asadi_shaegh135