eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
25 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ مولای عالم بی کس و تنها و یار است چشمان طفلانش چنان ابر بهار است هیزم در این خانه جای لاله چیدید در را نسوزانید زهرا داغدار است اصلا نه‌اینکه فاطمه(علیهاسلام) دخت‌رسول است حرمت نگه‌دارید زهرا(سلام الله علیها) باردار است فکر غریبی علی (صلوات الله علیه) او را زمین زد نامرد مردم مادر ما بی قرار است دست‌علی(علیه السلام)رابسته‌اید ای بی‌حیاها او فاتح بدر است و صاحب ذوالفقار است اینجا میان کشمکش قنفذ جلو رفت اما سر و کار حسین (علیه السلام) با نیزه دار است @mahmud_asadi_shaegh135
۳ بین کوچه گل نیلوفر من افتاده دل به جان آمده و دلبر من افتاده با که گویم غم دل را که به ضرب سیلی فاطمه(سلام الله علیها)پیش‌دوچشم‌تر من افتاده کاش می بود پیمبر به کنارم می گفت نه فقط دختر من،مادر من افتاده فاطمه(سلام الله علیها)زیرکتک در پی من بود ولی لرزه آنجا به تن دختر من افتاده آسمان بر سرم آوار شده،تا دیدم در خانه به روی همسر من افتاده از لگد بود که محسن (علیه السلام) نفسش بند آمد زیر پا آیه ای از کوثر من افتاده @mahmud_asadi_shaegh135
۴ ظلم‌وکینه‌ به‌حق فاطمه‌ام (علیهاسلام) بی‌حد شد راه او در وسط کوچه ی تنگی سد شد پیش چشمان‌حسن(علیه السلام)دست عدوبالارفت صورت کعبه ی حیدر(علیه‌السلام) حجرالاسود شد ضربه ی سیلی آن دست به گوشم آمد همسرم خورد به دیوار،برایم بد شد نه فقط بین گذر،بلکه به خانه دیدم لگد خصم به پهلوی گلم ممتد شد زیر در ماندن یارم چقدر طول کشید در روی فاطمه و دشمن از آن در،رد شد @mahmud_asadi_shaegh135
۵ آن لاله ام که از ستم خار پرپرم من اولین مدافع زهرا و حیدرم (صلوات الله علیهما) آن طایرم که بی پر و بی بال گشته ام من محسنم (علیه السلام) که در پس در سوخت پیکرم وقتی که خنده کرد به ما دومی پست خون جای اشک بود به چشم برادرم آن بی حیا به در لگدی زد که در شکست در پشت درب سوخته آمد چه بر سرم آن لحظه ای که در به روی مادرم فتاد دیدم فتاد لرزه بر اندام خواهرم وقتی‌که‌سقط‌گشتم‌وزهرا(علیهاسلام)زهوش‌رفت بر روی خاک،ناله زدم وای مادرم طوری فشار داد در خانه را عدو یک دفعه میخ رفت فرو بین حنجرم* * اصابت میخ به گلوی حضرت محسن صلوات الله علیه را مرحوم علامه ی امینی نوره الله مضجعه نقل کرده است. @mahmud_asadi_shaegh135
۳۰ به خانه‌ی‌علی و فاطمه شرر افتاد به عرش،شور عظیمی از این خبر افتاد به جان فاطمه، ای فضه لااقل توبگو چه شد مدافع‌ِ حیدر به پشت در افتاد به روی مادر ما داد می زد آن نامرد از این اهانت او،شعله بر جگر افتاد لگد به در زد و افتاد در روی زهرا سخن درست بگویم روی پدر افتاد چهل نفر به روی در، همه قدم زده اند که‌جان‌محسنِ ششماهه‌ در خطر افتاد به حفظ جان علی، فاطمه سپر شده بوده به پیش چشم حسین و حسن، سپر افتاد فقط نه پشت در و کوچه،بلکه کرب و بلا رسید نیزه و از صدر زین،پسر افتاد چه شد به گوشه ی گودال،لب فرو بندم همین بس است که از دست شمر،سر افتاد @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷۰ اولین حامی فاطمه و حیدرم محسنم من شهید از ستم کافرم پشت در آمدند با لگد می زندند وامصیبت میخ در زد شرر بر همه اعضای من مادرم بر زمین فتاده،ای وای من خواهرم دیده تر پدرم خونجگر وامصیبت دومی ضربه زد به پهلوی مادرم استخوانم شکست و له شده پیکرم می زدم دست و پا آه و واویلتا وامصیبت @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷۱ بین دیوار و در فاطمه از پا فتاد میخ در بوسه بر سینه ی صدیقه داد ازغم فاطمه می کنم زمزمه وامصیبت با لگد زد به در پهلوی مادر شکست گوئیا دست و پهلوی پیمبر شکست می رسد از سما ناله‌ی مصطفی وامصیبت آه از آن دم که مولا به دلی شعله ور محسنش دفن کرده بین دیوار و در بی خبر می زدند چل نفر می زدند وامصیبت @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷۲ آتش کین شد از خانه ام شعله ور من به اشک بصر ناله کردم پدر آه و واویلتا آه و واویلتا بین دیوار و در استخوانم شکست زیر پا محسن و حیدر از پا نشست آه و واویلتا آه و واویلتا از فشار در و ضربه ی آن لعین در میان گذر خورده ام بر زمین آه و واویلتا آه و واویلتا کس نگفت ضربه بر زن تنها مزن بدتر از آن زنِ حامله را مزن آه و واویلتا آه و واویلتا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷۳ پشت در انبار هیزم گشتـه ناله ات در خنده ها گم گشتـه آه و واویلا از کینه دشمن آتش بر افروخت صورت زهرا پشت در می سوخت آه و واویلا از خمیدنت مادر خمیدم میخ در را از سینه کشیدم آه و واویلا فته از کف طاقت و توانم تو کتک خوردی پیش چشمانم آه و واویلا کس نمی داند که چها دیدم محسن را زیر دست و پا دیدم آه و واویلا @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135