eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
25 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۲ تربیت را تو به دامان پیمبر دیدی عفت وپاکی زهرای مطهر دیدی زینب دوم بیت علی وفاطمه ای که غم فاطمه و غصه ی حیدر دیدی پیش چشمان تو آتش به در خانه زدند چه بگویم که چها در پس آن در دیدی مات و مبهوت در آن کوچه نظر میکردی طفل بودی که کتک خوردن مادر دیدی ام کلثوم!دعا کن که نبیند چشمی صحنه هایی که تو با چشم ز خون تر دیدی نه فقط شاهد غارت شدن پیرهنی که تو در کرب و بلا غارت معجر دیدی آسمان تیره شد آندم که به پشت خیمه دست یک مشت حرامی سر اصغر دیدی ام کلثوم!به شائق بگو از سوز جگر که در آن دشت چها با دل مضطر دیدی @mahmud_asadi_shaegh135
۸۳ ام کلثومم و صد داغ به پیکر دیدم از همان کودکی ام داغ مکرر دیدم طفل بودم که ز خانه پدرم را بردند ریسمان دور سر فاتح خیبر دیدم مادرم حامله بود و پسرش را کشتند میخ را دوخته با سینه ی مادر دیدم پدرم در دل محراب دو تا شد فرقش جای یک ضربه ی شمشیر روی سر دیدم بعد بابا وسط طشت ز ظلم جعده پاره های جگر و خون برادر دیدم هر چه را دیده دو چشم تر من از طفلی بخدا کرب و بلا چند برابر دیدم ارباً اربا شدن ماه حرم کشت مرا مثل تسبیح تن پاره ی اکبر دیدم چه بگویم که چه دیدم که سه شعبه تیری گیر کرده به گلوی علی اصغر دیدم سخت تر از همه نحر گلوی آقا بود نیزه را در وسط گودی حنجر دیدم @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴ از کودکی رنج بسیار دیدم من مادرم را در پس دیوار دیدم دورو بر گُل صد خار دیدم مجروح او را از نوک مسمار دیدم من با زینب توو کوچه با برادرا دویدیم صدای مادرمونو شنیدیم بابامونو کشیدن،آه کشیدیم **** در کربلا غم دیدم مکرّر چی بگم از غروب عاشورا برادر هر داغ دیدم صبور بودم جای تو کاش زیر سم ستور بودم دیدم ای وای یه عده ای رفتن به سوی گودال شد تن تو توو اون شلوغی پامال رفتن یه عده ای سراغ خلخال **** با دیده‌ی تر دیدم برادر موندی به زیر دست و پا صد پاره پیکر دیدم شکسته آیینه‌ی تو دیدم با مرکب اومدن روسینه‌ی تو ای وای داداش حرامیا به سوی تو دویدن اشکای ام کلثومت رو دیدن خندیدن و سر تورو بریدن @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵ اُمّ کلثومم و غم های دلم ممتد شد راه شادی ز فراق تو به سویم سد شد کی رود از نظرم وقتِ وداع از گودال حرمله خنده زد و گریه‌ی من بی حد شد نحر حلقوم تو را گر چه ندیدم اما بد بریدند سرت را و برایم بد شد هلهله بود و سواران همه در پاکوبی وایِ من اسب ز روی تنِ عریان رد شد دخترت اشهد خود زیر لگدها می‌خواند آه از اَشهد او خون به دل اَشهد شد دخترت کعبه ی امّید دل عشّاق است سنگ از بس زدنش او حجرالاسود شد @mahmud_asadi_shaegh135
۸۶ کیستی تو دختر زهرا و زهرا منظری لاله ای از گلشن سبز رسول اطهری زینب دوم تویی در بیت زهرا و علی میخورم سوگند بر محشر تویی چه محشری امّ کلثومِ علی هستی تو در هفت آسمان تو به دو دریای عصمت نازپرور گوهری کوری چشم حسودان فاش می‌گویم سخن که قسم بر سوره‌ی کوثر، ز بطن کوثری گر بخواهم که کنم مدح تو را بس باشد این که تو بی بی جان در اوج درد هم، چون مادری تو به راه شام و کوفه خوب ثابت کرده ای هم ز صلب حیدری هم پای تا سر حیدری خطبه‌ی تو شام را مانند شامِ تیره کرد شام گویی بود خیبر، تو امیر خیبری با ستم هایی که آمد بر سرت معلوم شد تو خدای عشق را در این سفر پیغمبری کاش می‌مُردم خبر دارم ولی از گوش تو گوشواره برده دشمن،چون حسین را خواهری تو ز روی تل ندیدی ذبح حنجر را ولی روی خاک کربلا دیدی تو پاره پیکری تو خبر داری حسینت را برش‌گردانده اند سر بریدن را ندیدی، روی نی دیدی سری چه سری بر نیزه ها دیدی که از نور رخش می کند در آسمان، ماه از رخش روشنگری چه سری که بر در دروازه چشمش بسته بود تا نبیند اهل بیتش را بدون معجری بر درِ دروازه تازه، زخم قلبت تازه شد شهر آذین و به قلبت خورد گویا خنجری دور تو زنهای شامی رقص و شادی کرده اند آه به جرم همین که تو علی را دختری ای عزیز مرتضی شائق بوَد پابست تو او ندیده از درِ این خانه جایِ بهتری @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135