eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
494 دنبال‌کننده
12 عکس
42 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۵۴ شهر مدینه دل ها پر شرر شده یاد بقیـع تو هر دیده تر شده از ظلم و جور دشمنان قرآن شد مرقد چهار امامم ویران ای شهر غم واویلتا واویلا **** ای شهر غم به ما از میخ در بگو امشب به ما تو از سقط پسر بگو دیدی که اشک از دیده ی مولا ریخت دیدی که خون از پهلوی زهرا ریخت ای شهر غم واویلتا واویلا **** شهر مدینه با سوز جگر بگو زآن کاروان که بر گشت از سفر بگو ای شهر غم به ما بگو از آن شب ام البنین شد روبرو با زینب ای شهر غم واویلتا واویلا **** گفتا که زینبم کو نور عین تو بگو چه آمده سر حسین تو صدا زد ای مادر مپرس از حالم من خود به یاد تنگی گودالم ای شهر غم واویلتا واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۲۵۵ مدینه شهر درد و غم به لب آوردی از ما جان به مانند بقیع تو دل شیعه بود ویران واويلا آه و واویلا مدینه جان طاها کو مدینه یاس مولا کو خدا داند که دل تنگم مدینه قبر زهرا کو واويلا آه و واویلا نمی گویی اگر از قبر پنهانش سخن با ما بگو از سینه ی مجروح و خون پیرهن با ما واويلا آه و واویلا مدینه از چه رو یاس علی بی برگ و بر افتاد چه رخ داده که زهرای جوان در پشت در افتاد واويلا آه و واویلا بگو ای شهر غم با ما چه آمد بر سر زهرا تو دیدی حامی حیدر فتاده زیر دست و پا واويلا آه و واویلا تو دیدی ای مدینه کار گل با نیش خار افتاد بگو با ما کجا از گوش زهرا گوشوار افتاد واويلا آه و واویلا مدینه شهر غم از تو بوی غم ازچه می‌آید صدای ضربت سیلی هنوز از کوچه می‌آید واويلا آه و واویلا @mahmud_asadi_shaegh135
۲۵۶ ای مدینه گشته خون قلب محبان مرقد چار حجت حق گشته ویران وامصیبت ای مدینه از غم مولا نگفتی از چه از رنج و غم زهرا نگفتی وامصیبت ای مدینه مهر غربت بر جبین خورد ای مدینه در کجا زهرا زمین خورد وامصیبت در کدامین کوچه زهرا صدمه دیده در کجا از پهلوی او خون چکیده وامصیبت * @mahmud_asadi_shaegh135
۲۵۷ دل شیعه از این ماتم عظما کباب کرده وهابیت قبر امامان خراب دل پر از خون شده شیعه محزون شده وامصیبت زین عزا می زنم به سینه و بر سرم قبر چار حجت خدا بدون حرم مهدی فاطمه دارد این زمزمه وامصیبت ای مدینه بگو تربت مادر چه شد؟ یا بگو لا اقل که سینه از در چه شد؟ تا شوم با خبر بگو از میخ در وامصیبت @mahmud_asadi_shaegh135
۲۵۸ ای شهر غم شیعه دلش از غم کباب است همچون بقیع تو دل شیعه خراب است خون بر دل ارض و سماست صاحب زمان صاحب عزاست وای از مصیبت داغ زیارت تو را دارم به سینه تو با صفاتر از بهشتی ای مدینه داری مقامی بس رفیع کو قبر زهرا در بقیع وای از مصیبت نه گنبد و گلدسته ای نه یک رواقی دور مزارشان نباشد یک چراغی داری به آغوش از وفا قبر چهار امام ما وای از مصیبت ای شهر ماتم مُهر غربت بر جبین خورد دیدی چگونه مادر زینب زمین خورد در پیش چشم مجتبی زهرا کتک خورده چرا وای از مصیبت ویران شدی آندم که یاس و غنچه پژمرد دیدی به پشت در گلِ علی لگد خورد دیدی میان کوچه ها افتاده یار مرتضی وای از مصیبت @mahmud_asadi_shaegh135
۲۵۹ شهر مدینه زین عزا گردیده غمخانه گشته بقیعِ جانفزا مانند ویرانه پامال دست ظلم و کین شد گل و گلخانه شیعه پریشان است فاطمه گریان است از این مصیبت خون به قلب پاک حیدر شد قبر امامان بقیع،با خاک یکسر شد انگار یاس مرتضی در کوچه پرپر شد مهدی دلش خون است از غصه محزون است @mahmud_asadi_shaegh135
۲۶۰ در هشتم شوال شیعه محزون است از ظلم وهابیت دلها خون است دیده پر آب است دلها کباب است قبر چهار امام ما خراب است ای شهر مدینه از غم می‌سوزم از غصه‌ای جانکاه هردم می‌سوزم عشق مولا کو جان طاها کو بگو قبر گمگشته ی زهرا کو ویران شدی آن دم که لاله پژمرد در بین کوچه ها زهرا کتک خورد با رنج و محن  در کجا حسن ناله می‌زد که مادرم را نزن @mahmud_asadi_shaegh135
۲۶۱ یاد بقیع افتاده، یکسر گریه کردم با گریه‌ی زهرای اطهر گریه کردم در هشتم شوال قلب شیعه خون شد از داغ گلهای پیمبر گریه کردم نه گنبد وگلدسته نه صحن و رواقی از غربت اولاد حیدر گریه کردم شهر مدینه! مرقد بابا عیان است دیدم چو پنهان قبر دختر گریه کردم دختر چه دختر! مادر باباست زهرا از اینهمه ظلمِ به مادر گریه کردم ویرانیِ این قبرها را تا که دیدم با یاد نبش قبر اصغر گریه کردم ای شهر غم با ما بگو از داغ زینب یک خواهری شد بی برادر گریه کردم ای شهر غم وقتی که زینب آمد از راه می‌گفت از بوسه به حنجر گریه کردم گفتم چرا پاشیده شد از هم گلویش می‌گفت از کُندی خنجر گریه کردم @mahmud_asadi_shaegh135
۲۶۲ در هشتم شوّال تازه شد غم ما وهابیت بر زخم قلب ما نمک زد وقتی که قبر چار امام ما به هم ریخت گویا دوباره مادر ما را کتک زد نه مرقدی نه گنبدی نه یک ضریحی یک سایبان حتی به روی قبرها نیست دور وبر آن قبرها دشمن ستاده جز مهدیِ زهرا کسی هم آشنا نیست در روز بر آن قبرها خورشید تابد شبها ولی یک شمع روشن نیست آنجا در ظاهر این تربت اگرچه هست خاکی در باطن اما کعبه‌ی اهل تولّا شهر مدینه گشت ویران آنزمانی که بین کوچه مادر زینب زمین خورد اینجا امام ساجدین می‌خواند روضه از یوسفی که از روی مرکب زمین خورد می‌خواند روضه از تنی که بی سر افتاد از پیکری که زیر نعل اسبها بود از بس که زخم آمد روی جسم شریفش جمع تن پاشیده، کار بوریا بود @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135