eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
25 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳۴ بوَد یا اخا لحظه ی آخرم بیا ایندم آخری برسرم شدم همچو موی تو در پیچ وتاب تنم مانده همچون تو در آفتاب حسین یا حسین عشق زینب حسین کجایی تو ای شمع خاموش من لباس توباشد درآغوش من شدم من ازاین پیرهن نیمه جان که بوی سم مرکب آید ازآن حسین یا حسین عشق زینب حسین ببین جانم ازغصه برلب شده شب آخر عمر زینب شده مرا این مصیبت نکرده رها که دشمن مرا برده درکوچه ها حسین یا حسین عشق زینب حسین نرفته زیادم که درقتلگاه که شد روزم از ظلم قاتل سیاه به او گفتم ای فرد خنجر به دست مبر سر از او نوگلم تشنه است حسین یا حسین عشق زینب حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۷۴۸ میاکوفه ای یوسف فاطمه مولا بود سنگ کینه به دست همه مولا ازاینکه سرت را به نیزه زند دشمن شده بین این کوفیان همهمه مولا دل من آقا برایت تنگ است به دست کوفی سنان وسنگ است واویلا ۳ میاکوفه **** تن من شده برقناره حسین جانم سخن گویمت با اشاره حسین جانم به گوش دل این حرف من بشنووبرگرد شود گوش طفل تو پاره حسین جانم عزیز زهرا منم پابوست به فکرم باشد غم ناموست **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۴۹ خدایا به کرب وبلا کاروان آمد به همراهشان پیروطفل وجوان آمد زیکسو رسید حرمله باکمان اما داراین قافله طفل شیرین زبان آمد بوی عطر یاس ولاله آمد ز ره زهرای سه ساله آمد **** دراینچا شود خواهرم بی پناه ای وای تنش گردد از تازیانه سیاه ای وای دراینجا بیفتم زمین،خواهرم زینب زخیمه بیاید سوی قتلگاه ای وای قد خواهرم شود خمیده زند بوسه بر رگ ببریده **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۰ شده دیدنی کنج ویرانه ام امشب ببین آمده باب من عمه جان زینب به دامان من آمده یوسف زهرا زدوری او جان من آمده برلب به دامان قمر رسیده کنون ازسفر پدر رسیده **** نبودی ببینی چه آمد سرم بابا نکرده عدو رحم به چشم ترم بابا من ازناقه خوردم زمین دشمنت آمد شده ازلگدها سیه پیکرم بابا زبس خورده او کتک از اعدا شده سرتاپا شبیه زهرا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۱ چگونه ببینم شدی بی یاور داداش بمیرم نبینم غم وغصتو ای کاش بذار این دو گل جان فدایت شوند یه کم دیگه در پیش من ای برادر باش فدایی تو عزیزان من بگردند دورت حسین جان من **** ببین از غمت دل کبابم برند ای وای ازاینجا به شام خرابم برند ای وای چه بهتر نباشند نبینند مرا آنجا چگونه به بزم شرابم برند ای وای توان وطاقت ندارند ای یار ببینند این دو مرا در بازار **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۲ عموآمدم تاشوم من فدای تو چه پاشیده گشتی بمیرم برای تو زبس نیزه خوردی ازاین کوفیان ای وای دگر در نمی آید آخر صدای تو به قربان تو همه هست من عمو شد بهرت سپر دست من **** من ازخیمه ها تا به گودالت دویدم عموجان تو بشنو بگویم چها دیدم نگویم چه دیدم که طاقت نداری تو ولی گویمت من چه حرفا که شنیدم یکی در فکر سر شیرخواره یکی در فکر یه جفت گوشواره **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۳ علی جان خزانی شده گلشنت برخیز بمیرم که مثل ضریحه تنت برخیز ببین خود تو اشک دوچشم ترم اکبر مرا کشته این خنده ی دشمنت برخیز سراپا آه و سراپا دردم ره خیمه را ببین گم کردم **** پر از لخته ی خون شدگیسوی تو اکبر شده خاک وخاکستری روی تو اکبر به یادم آمد ازپهلوی مادرم ای وای چودیدم شده پاره پهلوی تو اکبر عصای پیری بابا برخیز بگو یا علی و ازجا برخیز **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۴ ببین غربتم را که بی یاورم پاشو ببین شد گسسته همه لشگرم پاشو علمدار من گرنخیزی زجاعباس خورد بعد تو کعب نی دخترم پاشو پناه خیمه امید زینب رسیده جانم زغصه برلب واویلا۳ پاشو عباس **** شکسته شده از چه بال وپرت عباس چه تیری نشسته به چشم ترت عباس عمودی که خورده به فرق تو ای سقا نشد روی نیزه دگرجا سرت عباس رود تا راست به مجلس می سرت باید رفت به پهلو برنی **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۵ یکی سنگ کین زد به ابروی تو ای وای یکی نیزه میزد به پهلوی تو ای وای یکی بر دهانت زده تیرکین صدآه یکی پنجه میزد به گیسوی تو ای وای چه غوغایی شد میون گودال خودم دیدم که میرفتی ازحال **** خودم دیدم از رو تل پیکرت افتاد زمین خوردی ودرحرم دخترت افتاد خودم دیدم از قتلگه شمردون اومد به روی زمین از دو دستش سرت افتاد گلای باغم همه پژمردن به پیش چشمم سرت را بردن **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۶ به دنبال طفلان دویدم حسین جانم ز پا خارصحرا کشیدم حسین جانم فقط یک اشاره کنم ای امید من خدا داند ازغم خمیدم حسین جانم ازآن صحنه شد خمیده زینب تن طفلی را به زیر مرکب **** زمین خوردن دخترارو خودم دیدم به غارت همه معجرا رو خودم دیدم عدو حمله ور شد به سوی حرم ای وای بریده شدن سرا رو خودم دیدم یکی در دستش سر اکبر بود یکی در فکر سر اصغر بود **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۷ زیر لب شب تا سحر با تو کنم من زمزمه کوفه یعنی شهر نامردی عزیز فاطمه میا کوفه کوفیان طعنه به قلب و بر دل تنگم زدند نام تو بردم میان کوچه ها سنگم زدند میا کوفه هر دری را که زدم من بسته آن در شده است با تو آهسته بگویم حرف معجر شده است میا کوفه با تو سربسته بگوید این غریب کوچه گرد می‌شود آشفته آن زلفی را که زهرا شانه کرد میا کوفه تا سحر اینجا سخن از ظلم بی اندازه است ای فدای پیکرت صحبت ز نعل تازه است میا کوفه **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۸ در میان سینه ام دارم نوایی ای زمین شد عزیز فاطمه کرب و بلایی ای زمین ای زمین کربلا عطر گل یاس آمده دیده بگشا کن نظر حضرت عباس آمده خوش به حالت کربلا طفل سه ساله آمده فخر کن بر خود که در تو باغ لاله آمده کربلا از لاله هایی که شود پرپر بخوان آیه‌ی انّا فتحنا بر علی اکبر بخوان طفل دلبند رباب از ره رسیده کربلا می‌شود امّا سرش از کین بریده کربلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۵۹ ای عجب در نیمه‌ی شب کنج ویران آمدی با سر پر خون و خاکی سر به طفلانت زدی پدرجانم با دو دست بی رمق شانه به مویت می‌زنم با لب خشکیده ام بوسه به رویت می‌زنم پدرجانم چشم خود وا کن ببین با چشم خونبار ای پدر وقت ره رفتن بُوَد دستم به دیوار ای پدر پدرجانم با تو سربسته بگویم که شدم چون مادرت با دو دست خود بگردم من به دنبال سرت پدرجانم دخترت گر چه چهل منزل کتک ها خورده است بدتر از آن یکنفر اسم کنیزی برده است پدرجانم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۰ عمه جان بنگر عمویم گشته تنها و غریب هم شده شیب الخضیب و هم شده خدالتریب یتیمم من به روی خاک زمین بنگر عموی تشنه را تشنه‌ی افتاده زیر سنگ و تیر و دشنه را یتیمم من از هجوم تیر و نیزه گوییا جان داده است بین یک عده حرامی تک و تنها مانده است یتیمم من عمه جان بنگر که بشکسته شده آیینه اش عمه بنگر پای دشمن را به روی سینه اش یتیمم من آرزو دارم شود دستم سپر بهر عمو آرزو دارم در آغوشش شوم پاره گلو یتیمم من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۱ ای عمو بنگر که قاسم نقش بر زمین شده حجله‌ی دامادی من پر ز تیر کین شده یتیمم من از هجوم تیر کین جسمم جدا افتاده است قسمتی از پیکرم در زیر پا افتاده است یتیمم من به سرت سنگ جفا خورد، ای به قربان سرت پیکرم پاشیده شد مانند جسم اکبرت یتیمم من بس که سر نیزه و خنجر به تن من آمده استخوان های تنم از سینه ام بیرون زده یتیمم من ای عمو جان یادگار مجتبی از پا نشستم زیر سم مرکب اعضای تنم در هم شکست یتیمم من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۲ غنچه‌ی نشکفته ام گشتی تو پژمرده علی من به قربان لبانت که ترک خورده علی علی لای لای مادرت طاقت ندارد تا ببیند حنجرت روی دستانم به یک مو شده آویزان سرت علی لای لای با گلوی پاره می‌خندی اگر ای پسرم آمده بر دیدنت محسن عمویت، اصغرم علی لای لای حجم تیری که از آن خورده زمین آب آورم جا شده در گلوی کوچک تو ای پسرم علی لای لای نور چشمم لحظه ای چشمان خود را وا نما روی برگشتن ندارم من به سوی خیمه ها علی لای لای **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۳ پسرم بگشا دو چشم خود، دلم را مَشِکن جان بابا تا بدانم زنده ای پلکی بزن علی جانم ای گلم از ضرب تیغ و نیزه ها چیده شدی نتَوان جمعت کنم از بس که پاشیده شدی علی جانم دیدم از دور هر که دارد در کف خود حربه ای از سر بغض علی، بر پیکرت زد ضربه ای علی جانم تا به کِی ای پسرم روی زمین پا می‌کِشی پا مکش روی زمین ورنه پدر را می‌کُشی علی جانم بس که گشته ارباً اربا پیکرت ای پسرم با عبا جسم تو را تا سوی خیمه می‌برم علی جانم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۴ ای علمدار جوان خیز و ببین غربت من بعد تو ای نازنین بشکسته شد حرمت من ابوفاضل بعد تو با با طعنه و خنده‌ی دشمن چکنم ای تمام لشکر من بعد تو من چکنم ابوفاضل نیزه باران شده ای، ای ساقی آب آورم مشک پاره پاره ان را سوی خیمه می‌برم ابوفاضل بس که نیزه خورده ای جسم تو از هم وا شده از عمود آهنین مغز سرت پیدا شده ابوفاضل **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۵ امشب از غصه‌ی تو کاش بمیرم یا اخا ورنه فردا بدنت دست بگیرم یا اخا حسین من یا اخا امشب به تو خواهر تو گریه کند عصر فردا نیزه بر حنجر تو گریه کند حسین من امشب اشک از دیدگان تر تو می‌ریزد عصر فردا زیر پا پیکر تو می‌ریزد حسین من امشب از فکر جدایی به سر و سینه زنم عصر فردا ز روی خاک تو را جمع کنم حسین من می‌زنم امشب برادر بوسه ها بر بدنت عصر فردا می‌کشی سر نیزه را از دهنت حسین من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۶ می‌روی و من شدم چشم تماشا چکنم ای تو تنها یار من بعد تو تنها چکنم خداحافظ ای تو جان من دمی جان دادن خواهر ببین مانده ای تنها بگو پس کو یل ام البنین خداحافظ قدری آهسته برو تا من بیایم در برت تا بجای مادرم بوسه زنم بر حنجرت خداحافظ زبانحال امام علیه السلام با خواهر خود بدان حالا که بوسه می‌زنی بر پیکرم می‌شود مشگل بریده سر من از پیکرم صبوری کن می‌روم امّا ز هجران خواهرم گریه مکن از غم بی کسی‌ام بین حرم گریه مکن صبوری کن بعد من جان تو و جان سه ساله دخترم می‌خورَد سیلی زمانی که جدا گردد سرم صبوری کن زینم از قول من برگو حلالم کن رباب چون که او بیند سر اصغر رود بزم شراب صبوری کن **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۷ از حرم آمدم و دیدم تنت پاشیده اند ناکسان بر این زمین خوردن من خندیده اند حلالم کن نخل من حیف که بی برگ و برت گردانده اند من خودم دیدم که با نیزه برت گردانده اند حلالم کن من خودم دیدم که شمر دون تو را سر می‌برید خنجرش را بر روی حنجر مکرر می‌کشید حلالم کن می‌کنم گریه و دشمن دور ما در هلهله میروم بی تو ببین شد ساربانم حرمله حلالم کن یا اخا یا غیرت الله سینه ام را غم گرفت دور ناموس تو را یک عده نامحرم گرفت حلالم کن **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۸ روز من شد شام غم، شام غریبان را ببین ماه افتاده به‌خون، حال یتیمان را ببین حسین جانم پا برهنه می‌دویدن دختران بر روی خار بهر حفظ معجران وَ علیکنّ بالفرار حسین جانم بعد تو بر روی مه جوهر نیلی می‌زدند چشم تو روشن به طفلانِ تو سیلی می‌زدند حسین جانم در بیابان یا اخا ناموست آواره شده چادر و مقنعه‌ی مادر من پاره شده حسین جانم نه فقط از گوشها گوشواره را بردن حسین پیش چشمان رباب گهواره را بردن حسین حسین جانم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۶۹ نه فقط اصغر که آقا من خودم قربان تو تو به طشت زر و من هستم بلاگردان تو حسین جانم در وداع آخرین هر کسی آمد سوی تو شد حیا مانع که آیم من ببوسم روی تو حسین جانم جای آن لحظه دگر بوسه به رویت می‌زنم گر سرت در بر نگیرم سر خود می‌شکنم حسین جانم تا سرت را پس دهم دشمن به زخمم زد نمک آنقَدَر بر صورتم با تازیانه زد کتک حسین جانم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۶۷ شده دیدنی حال زین العباد امشب رسیده دگر جانم ازغصه ها برلب اگرچه ز یاد همه رفته ام اما نرفته ز یادم غم عمه ام زینب شود امشب هر دوچشمم بسته به یاد بابم دلم بشکسته خودم اربا اربا تن اکبرو دیدم خودم روی نیزه سر اصغرو دیدم توی کوچه،بازار شهرحرام افسوس کتک خوردن عمه وخواهرو دیدم خدا داند که نرفته از یاد دمی که خواهر زناقه افتاد دلم ازغم وغصه شد زیرورو ای وای به غمهای ما خنده میکرد عدو ای وای پس ازکشتن اصغر آن حرمله ی پست سرمرکبش بسته راس عمو ای وای به شهر کوفه دلم شد صدچاک کشیده میشد سر او برخاک **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۷۷ طایرم اما شکسته شده بال و پر من شامیان سوزانده اند از آتش کین سر من غریبم من شامیان بی حیا بر بغضشان دامن زدند خواهرم را در میان کوچه پیش من زدند غریبم من نسبت ما با علی را شامیان فهمیده اند کوچه کوچه پای نیزه پیش ما رقصیده اند غریبم من بغض خود با آل طاها را همه نو کرده اند همره خنده همه قافله را هو کرده اند غریبم من دختر فاطمه را بزم شراب آورده اند بهر ناموس خداوند، طناب آورده اند غریبم من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۹۲۴ بر سر قبرت رسیدم ای نگار نازنین دیده بگشا لحظه ای حال نزارم را ببین حسین من چه بگویم که چهل منزل چها بر من رسید این چهل روز از مصیبت قامت زینب خمید حسین من گر چه با چشم تر و با آه و ناله آمدم شرمسارم یا اخا چون بی سه ساله آمدم حسین من کی رود از خاطرم زخم کبودی ها حسین کی رود از خاطرم کوی یهودی ها حسین حسین من در همین جا دور من نامحرمان صف می‌زدند من به صورت می‌زدم آنها همه کف می‌زدن حسین من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶۸ ای جوادم آمدی خوش آمدی ای پسرم ای جگر پاره، شده پاره تمام جگرم ای گلم بنگر که همچون لاله‌ی خشکیده ام از نفس افتادم از بس که به خود پیچیده ام سر به دامانت ولی باشد دلم در نینوا پسرم کن گریه بر حال غریب کربلا با سر زانو کنار بدن اکبر رسید ناله‌ی یاولدی از پرده‌ی دل می‌کشید ناله می‌زد پسرم جسم تو را پاشیده اند موقع جمع تنت جمعی به من خندیده اند @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135