eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
25 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۸ یا ایها الهادی که هستی تو، ندانیم از لطف زهرا ما گدای آستانیم از شیعیانت نه که ما از دوستانیم چشم انتظار مهدی صاحب زمانیم ای‌کاش روزی روی زیبایش ببینیم باشیم و بی پرده تجلایش ببینیم **** روز ظهورش لطف یزدان بی‌شمار است حتی خزان با بودنش باغِ بهار است پشت سرش عیسی بن مریم دستیار است در دولتش خضر نبی هم پرده دار است مهدی بیاید شام همچون روز گردد شیعه به یمن مقدمش پیروز گردد **** ای کعبه ی اهل تولّا سامرایت چارم علی،جان همه عالم فدایت جن و بشر،حتی ملک باشد گدایت عالم بود پر از کرامات و عطایت با اینهمه قدر تو را نشناخت دشمن با دشمنی از پا تو را انداخت دشمن از سوز زهر کین ترک خورده لبانت بدجور تا کردند با تو دشمنانت این کارشان سوزانده مغز استخوانت قبر تو را کندند پیش دیدگانت دل سوخت و خونابه از چشم تر افتاد دلها به یاد نبش قبر اصغر افتاد بردند از خانه تو را ای روح قرآن عمامه ات افتادو مویت شد پریشان بودی به یاد گیسوی آقای عطشان ّآن شب ز ظلم و کینه آمد بر لبت جان ای گل تو را گلچین به طعنه پرپرت کرد آن بی ادب توهین به نام مادرت کرد جای شما در مجلس می خوارگان نیست هرچند دیگر در تنت جز نیمه جان نیست اما خیالت جمع اینجا خیزران نیست ناموس تو مابین این نامحرمان نیست سهم دلت جز حق ستیزی نیست آقا اینجا دگر حرف کنیزی نیست آقا بزم شراب و عمه بود و هلهله بود قلب رقیه خون و دل پر از گله بود هم راس اصغر روبروی حرمله بود رقاصه ای هم در پی مزد و صله بود ای کاش تنها چوب بر لبهاش می خورد جام شرابش را سوی آن سر نمی برد @mahmud_asadi_shaegh135
۸۹ دشمن اگر چه زهر به من داد از جفا راحت شدم ولی ز غم و محنت و بلا هرگز کسی نکرد مراعات حال من شد قامتم به فصل جوانی ز غم دو تا چون جد خویش خانه نشین بودم و دریغ بستند هر دو دست مرا مثل مرتضی آن شب که خصم در پی مرکب مرا کشاند بودم به یاد کودک افتاده از نوا آن دختری که از روی ناقه زمین فتاد افتاد روی خاک و صدا زد عمو بیا جای عمو به جای پدر زجر آمد و او را به قصد کشت کتک میزد،ای خدا بردند نیمه شب وسط مجلس شراب آخر نگه نداشت کسی حرمت مرا بر من لعین تعارف جام شراب کرد کآن بی حیا نکرد،دمی از خدا حیا آتش گرفت قلبم و پیوسته سوختم آن بی پدر به مادر ما داد ناسزا هر چند اینهمه به دلم غم گذاشتند هستم به یاد غصه و غم های کربلا با یاد لحظه ای که حرامی به قتلگاه بر سینه ی شکسته ی جدم گذاشت پا با آنکه بی عمامه شدم،بین ره کسی بر گیسویم دگر نزده چنگ بی هوا لطمه ندید جسم من اما تن حسین از نعل اسب زیر و زبر گشت و توتیا هم شد جدا جدا بدنش زیر سم اسب هم شد سرش به خنجر هندی جدا جدا با آن گلو چه کرد نگویم،فقط بدان رگهای گردنش همه گردید جابجا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۰ از سوز زهر نیست،اگر آب شد تنت‎ از خاطرات تلخ به تن،تاروپود نیست‎ شد حمله سمت خانه ات،اما یکی نگفت‎ اینگونه خانه آمدن طرز ورود نیست‎ بستند گرچه دست تورا نیمه های شب‎ اما دگر به فرق تو جای عمود نیست‎ اینجا کسی به جسم تو نیزه نمی زند‎ یا که لبت ز تیزی چوبی کبود نیست‎ بردند بین بزم شرابت،ولیک شکر‎ ناموس تو مقابل چشم یهود نیست‎ دادند تسلیت پسرت را ز بعد تو‎ دوروبرش دگر،خبر از چنگ و عود نیست‎ زینب به شام بر سر قبر رقیه گفت‎ در سینه ام ز ماتم تو غیر دود نیست‎ برخیز ای سه ساله ی قامت خمیده ام‎ آن کس که گوشواره ز گوشت ربود نیست @mahmud_asadi_shaegh135
۹۱ اگر ز زهر جفا سوخت نازنین بدنت‎ ولیک نیزه نخورده به استخوان تنت‎ ندید پیکر تو زخم و ،سر بریده نشد‎ ز سم اسب نگشته است پاره پیرهنت‎ ز سوز زهر و عطش بال و پر زدی اما‎ ندید خواهر تو لحظه ای نفس زدنت‎ هزار شکر برایت کفن مهیا بود‎ حصیر مردم صحرا نشین نشد کفنت‎ عدو به مجلس می خواره ها تو را آورد‎ ولی به خنده نزد چوب بر لب و دهنت‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۲ به دیدن پدر تا که رسد پسر با قلب شعله ور چشمم بود به در مدینه سوزد از شرار آهم یارب شده سامره قتلگاهم **** میان کوچه ها افتاده ام ز پا آمد به یاد من از شام پر بلا یادم نمی ره عمه رو آزردند در بزم می با دست بسته بردند **** با درد و غصه ها عمری عجین شدم چون جد خود علی خانه نشین شدم همچون علی اگر به غم مانوسم کسی نکرده حمله بر ناموسم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۹۳ دهم امامم که قدم کمان کردند‎ چها به قلب من این دشمنان کردند‎ مرا حرامیها از خانه می بردند‎ بدون عمامه شبانه می بردند‎ دست مرا یارب از کینه می بندن‎ به پیش چشمانم قبر مرا کندن‎ با دیدن این صحنه با سر افتادم‎ به یاد نبش قبر اصغر افتادم‎ برده مرا دشمن در بزم می خاره‎ به یاد زینب هر دو دیده خونباره‎ دور و بر زینب دف می زدن ای وای‎ با خنده نامردا کف می زدن ای وای‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۴ هادی دین از زهر کین شده بیتاب از غصه ات چشم زهرا شده پر آب غریب و تنها   افتادی از پا زهر جفا زد آتش بر پیکر تو در شهر غربت از غصه جان سپردی خانه نشینی را ارث از علی بردی طعنه شنیدی    جز غم ندیدی اما نزد کس سیلی بر دختر تو اگر چه از سوز زهر گشتی تو عطشان نشد به پنجه گیسوی تو پریشان به یاد گودال     شد قامتت دال به یاد آن سر آمد چه بر سر تو @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵ بانگ واغربتا می رسد از سما‎ هادی اهل بیت کشته شد از جفا‎ آه و واویلتا ‎ سامره گشته است کربلای دگر‎ حسن عسکری از غمش نوحه گر‎ آه و واویلتا ‎ هر چه با او شد از ظلم آن بی حیا‎ ولی از کین نشد سرش از تن جدا‎ آه و واویلتا ‎ شکر حق خواهرش به اسارت نرفت‎ چادر دختر او به غارت نرفت‎ آه و واویلتا ‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۶ دهمین امامم و خون جگرم کس نداند که چه آمد به سرم بخدا از طعنه ها راحت شدم گرچه سوخت از زهر کینه پیکرم چی بگم چه درد و رنجی کشیدم چی بگم چه صحنه هایی رو دیدم بدتر از همه اینا بگم چی بود حرفای ناروایی رو شنیدم یکسره دشمن منو داده عذاب دیده ام پر خون و سینه ام کباب نیمه شب با دستای بسته خدا منو بردن توی مجلس شراب بجز از این مجلس می خوارگی قامت من از غمی تا نشده شکر حق اینجا دیگه با کعب نی پای زن تو مجلسش وا نشده یاد عمه زینبم افتادم و یاد اون ساعت که سخت از پا نشست بخدا قسم ازش نمی گذرم اونی که غرور عمّه مو شکست با کف دست بی بی های کوچولو صورتاشونو پوشونده بودنو به نقاب و پوشیه نیاز نبود آخه صورتا همه کبودنو بمیرم برای دردای حسین وسط طشته مگه جای حسین پیش چشم دخترش،یزید پست خیزرون زد روی لبهای حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۶ بار دیگر هم صفا و هم بهار شادی آمد گل بریزید گل بریزید چون امام هادی آمد گل بی خارِعشق عزیز فاطمه قدوم ناز تو مبارک بر همه مرغ دل پر می زند امشب به سویت یابن زهرا بوسه ی بابا به روی ماه رویت یابن زهرا تو هستیِ خدا تویی هست جواد به کویت سائلم الا باب المراد پیک رحمت از سوی حی تعالایم رسیده دهمین نور ولایت در همه عالم دمیده الا یا مصطفی بده عیدی به ما دراین روز عزیز بده یک کربلا @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135