#خواندن_این_نوشته_را__از_دست_ندهید
❌آرزوهایی که محقق شد!
❌آرزوهایی که محقق نشد!
#قسمت_اول
بسم رب العلما والشهدا
آنروزی که دانش آموز سال دوم راهنمایی بودم و دست تقدیر درسال ۱۳۵۴ به همراه پدرم مرا به ورامین کشاند روزهای پرفراز ونشیب ورامین قابل پیش بینی نبود.
البته ما که در خانواده، دوران مبارزات پدرم با رژیم منحوس پهلوی را دیده بودیم خود را برای حوادث سخت آماده کرده بودیم.
آری #آیت_الله_محمودی در شهرستان محلات شجاعانه با رژیم طاغوت مبارزه می کرد، منبر وی روشنگرانه بود تاجایی که یک مامور رژیم شاه دائما در مسجد ایشان حضور داشت و منبرهای ایشان گزارش می شد، گاهی ایشان به گلپایگان دعوت می شد وعلمای گلپایگان منبرهای غرا و کوبنده ایشان را به یاد دارند تا جایی که برخی مواقع پس از سخنرانی ایشان ، دست اندرکاران مراسم و دعوت کنندگان از ایشان، مورد مواخذه قرار می گرفتند.
ایشان هیچگاه در مجالس دعا برای سلامتی شاه که بمناسبت ترور نافرجام او برگزار می شد شرکت نکردند و این امر خشم ساواک شاه را برانگیخته بود تاجایی که ایشان ممنوع المنبر شده و به شدت تحت نظر مزدوران رژیم پهلوی قرارداشت.
اما ایشان در کنار این مبارزات شجاعانه که مرد میدان می خواست که اینگونه مقابل رژیم بایستد در شهرستان محلات از کارهای عام المنفعه و خدمت به مردم و انس با جوانان و پرورش آنان هرگز غافل نبود.
برگزاری کلاسهای حفظ قرآن وحدیث برای جوانان از جمله خاطرات بیاد ماندنی جوانان محلاتی است که امروز بسیاری از آنان از عناصر موثر در کشورهستند که یکی از شاهدان آن روزهای پرخاطره حجت الاسلام والمسلمین سلیمی سخنگوی محترم مجلس شورای اسلامی است.
بنده وبرادرم در همین ایام تحت تربیت و آموزش ایشان در حفظ قرآن و احادیث توفیقاتی داشتیم که به یادگار همچنان از آنها بهرهمند هستیم.
شهر محلات هرگز خدمات فرهنگی ، تبلیغی و سیاسی این عالم بزرگوار را از یاد نخواهد برد.
یاد علمای بزرگ محلات که برای آیتالله محمودی احترام خاصی قائل بودند بعنوان یادآوری آن بزرگان یاد می کنم:
حضرات آیات و حجج اسلام والمسلمین رسولی محلاتی، توسلی محلاتی، شهید محلاتی، سید طه مقدسی، روحانی، صدر، ناظری و..... یادشان گرامی باد.
(ادامه دارد)
سید محسن محمودی
#سایه_ات_مستدام_حضرت_آیت_الله
#قدر_نعمت_های_شهرمان_را_بدانیم
پــایــگاه اطــلاع رســانی دفــتــر
آیت الله محــمـودی گلپایگانی
https://eitaa.com/mahmudi_ir
#سفرنامه_شنیدنی
🌺زیارت اربعین به نیابت از آیت الله محمودی
#قسمت_اول
بسم الله الرحمن الرحیم
دیگه تقریبا همه ی رفقای امام حسینیم و بستگانم عازم کربلا شده بودند و ظواهر نشان می داد امسال فقط من هستم که از قافله ی عشاق اربعین جامانده ام، تا اینکه یکی از دوستان که با حاج آقا محسن محمودی عازم بود، پدرخانمش به جهت بیماری در بیمارستان بستری شد و من جایگزین او شدم.
باتفاق حاج آقا محسن جهت خداحافظی خدمت آیت الله محمودی رسیدیم و به ایشان عرض کردم میخواهم این سفر را به نیابت از شما بروم.
آیت الله خیلی خوشحال شد و فرمود قدر خودتان را بدانید و اولین دعایتان برای فرج امام زمان (عج) باشد.
به همراه حاج آقا محسن، عازم فرودگاه شدم و در دلم قرار گذاشتم به محض برگشت خاطرات پررنگ سفری که به نیابت از آیت الله بود را مکتوب کنم.
در بدو ورود به فرودگاه امام خمینی (ره) برخی از از اهالی ورامین را دیدم که با چه شوق و ذوقی با حاج آقا محسن حال و احوالپرسی می کردند و جویای احوال آیت الله از ایشان می شدند.
*نکته جالب آنجا بود چند ساعت قبل از حرکت شرکت هواپیمایی که شفاهی گفته بود بلیط شما را خرید کرده ایم بالاخره تصاویر بلیط ها را فرستاد و به یکباره متوجه شدیم، بلیط ها از نجف به تهران است و هیچ بلیط رفتی در کار نیست، به همین دلیل داخل فرودگاه به امید بلیط کنسلی چند ساعتی منتظر نشستیم و از برنامه های فرهنگی که پیش بینی شده بود استفاده می کردیم، که در همین حین مجری برنامه حاج آقا محسن را که دید خدمت ایشان خیر مقدم گفت ، اجراهای خوبی برای زائران اربعین انجام می شد.
یکی از عزیزان ورامینی که در فرودگاه شاغل است خیلی تلاش کرد بلیط پرواز تهران به نجف را برای حاج آقا پیدا کند اما هرچه سعی نمود نشد، ظاهرا خیلی ها مانند ما بدون بلیط بودند و در ایرلاین ها قبل از ما ثبت نام کرده بودند.
دیگر نزدیک های مغرب بود مجدد خدمت حاج آقا آمد و گفت: فقط ی پرواز جا میده آنهم، العراقیه به بغداد است.
حاج آقا مشورت کرد که چه کنیم؟ عرض کردم اگر صلاح می دانید استخاره کنید، که همین امر اتفاق افتاد و جواب استخاره خیلی خوب آمد، لذا بلیط تهران به بغداد را خریدیم و عازم سفر شدیم.
هرچه پیش می رفت بیشتر حس می کردم در سفر، آیت الله محمودی همراهم هست.
تقریبا ۱۰ سال قبل، یکبار توفیق داشتم به همراه آیت الله عازم عتبات شوم و کاملا به یاد داشتم ایشان در کنار مضجع نورانی تمامی اهل بیت(ع) حال خاصی داشتند اما در کنار ضریح موسی ابن جعفر (ع) ایشان حال ویژه ای داشتند؛ و در این سفر هم که به نیابت از ایشان بود مسیر اینگونه هدایت شد که از کنار حرم مطهر جد ایشان آقا موسی ابن جعفر زیارت اربعین را شروع کنیم.
پرواز انجام شد و به فرودگاه بغداد رسیدیم و بلافاصله عازم کاظمین شدیم.
ورودی شهر کاظمین کلیه زائرین را جهت بازرسی پیاده می کردند اما مامور عراقی تا حاج آقا محسن را دید که در حال پیاده شدن هست، بلافاصله احترام نظامی گذاشت و اجازه نداد ایشان پیاده بشود و بدون بازرسی به مسیر ادامه دادیم.
راننده می گفت: در عراق به سید روحانی خیلی احترام می گذارند. این را که شنیدم فقط آه کشیدم!
ساعت ۱۱ شب به حرم امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) مشرف شدیم.
مسیرهای ورودی و خروجی را مسئولان حرم طوری طراحی کرده بودند که حتما ابتدا باید محضر امام کاظم(ع) می رسیدی و در ادامه مسیر تشرف به ضریح امام جواد پیدا می کردی.
به آقا سلامی دادم و اذن ورود گرفتم، گفتم ای جد حاج آقا محمودی ی جایی کنار ضریحت بهم جا بده که خیلی حرف ها دارم.
هنوز حرفم تمام نشده بود خادمی هدایتم کرد کنجی از حرم و با اینکه فشار جمعیت زیاد بود، اجازه داد بنشینم. خلاصه آنکه کنار ضریح آقا با یک حال خوبی نشستم و زیارت نامه را خواندم.
حال عجیبی داشتم با اینکه موعد قرارمون برای بازگشت از حرم نزدیک شده بود ولی هنوز سمت ضریح امام جواد (ع) نرفته بودم، نمی توانستم از امام کاظم علیه السلام جدا شوم. ضمن بیان برخی نامردمی ها که فعلا انتشارش را منتسب نمی بینم به آقا عرض کردم، بخشی از خشت های طلایی گنبد شما را حاج آقا محمودی برای گنبد شما از اهالی مومن ورامین جمع کرد و اینقدر گنبد شما شکیل شده است و امروز مردم این دیار به برکت این سید بزرگوار در گنبد و حرم نورانی شما یادگار دارند.
#ادامه_دارد....
محمدرضا حیدری
#سایه_ات_مستدام_حضرت_آیت_الله
#قدر_نعمت_های_شهرمان_را_بدانیم
پــایــگاه اطــلاع رســانی دفــتــر
آیت الله محــمـودی گلپایگانی
https://eitaa.com/mahmudi_ir