#پیام_مخاطبین سلام خواستم واقعا تشکر کنم از استاد بابت مشاوره های خوبتون😍 اتفاقا ما برای مساله شناخت قبل از ازدواج یکی از دوستانم رو فرستادم پیشتون که استاد نه تنها گفتن که با این شخص راه به جایی نمی بره بلکه گفتن الان اصلا وقت ازدواجش نیست و باید برای رسیدن به بلوغ فکری و اجتماعی روی خودش کار کنه اما متاسفانه ایشون به قسمت دوم حرف استاد گوش نکرد و با فاصله کمی ازدواج کرد البته با شخص دیگه ای اما حالا با خیلی چالش ها دست و پنجه نرم میکنه و دوباره دست به دامن استاد شدیم تا کمکشون کنه. @mahnaa_ir

#پیام_مخاطبین @mahnaa_ir

#پیام_مخاطبین سلام در مورد مطلبی که تو کانال زده بودید،من خودم با یه خانواده سهل گیر مواجه بودم راستش رفت وآمد با هاشون تقریبا عذاب آوره،چون بچه هاشون هر کاری بخوان میکنن و هیچ ممنوعیتی ندارن، هر حرفی میزنن،تو هر کاری دخالت می کنن حتی بچه هاش به دلخواه مدرسه میرن یا نمیرن،که دوتا از بچه هاشونو به همین خاطر از مدرسه بیرون کردند. شما در مورد بچه خودتم با اونا دچار مشکل میشی،چون خونه اونا هیچ ممنوعیتی نیست،وقتی میری بچه تو هم دچار تناقض میشه،اون راحتی اونجا رو می پسنده. @mahnaa_ir

#پیام_مخاطبین خاطره یکی از مخاطبین کانال از خانواده سختگیر: از وقتی اومدیم خونه ی جدید، به دستور کدبانوی منزل، ماشین لباسشویی جمع شد. ما موندیم و لباسهای تن مون که باید با دست میشستیم. تازه ای کاش فقط لباسها بود، ملافه، پرده، روبالشی... همه چیز باید با دست شسته میشد. از اون طرف راه پله ها رو باید جارو می‌زدیم . من که تا پارکینگ رو هم باید جارو میزدم. بماند که بعد هربار جارو دستم ورم میکرد و شدید درد می‌کرد، ولی برا کسی مهم نبود.شیشه پاک کردنها و کدبانوی دست به کمر، که اونور شیشه می ایستاد و تک تک لکه ها رو نشونم میداد که بیابم و تمیز کنم هم بخش دیگه ی ماجرا بود. سالها بعد وقتی دکتر رفتم، با تعجب پرسید چرا اینقدر دست درد داری تو این سن؟ دیگه قدیم نیست که رخت ها رو با دست بشورن و جارو برنن.... کلی زور زدم که پوزخند نزنم. تو دلم داشتم میگفتم: آقای دکتر، وقتی مادر آدم، باور داشته باشه که ماشین لباسشویی و کارگر گرفتن غلطه، کار آدم به اینجا میکشه😔 @mahnaa_ir

#پیام_مخاطبین ادب حضور❣️ @mahnaa_ir

#پیام_مخاطبین #ادب_حضور ادب حضور برای من پایانی برای شروع بود . پایانی بر تشویش و پراکندگی و شروعی بر حیات انسانی . ادب حضور برای من خواستنی برای نخواستن بود ! خواستن یار و نخواستن جز او ! ادب حضور برای من دیدنی برای ندیدن بود . دیدن او و ندیدن من ! ادب حضور برای من اثباتی برای نفی بود . اثبات وجود حقیقی و نفی هر چه جز او ! به طور کلی راز اینکه ادب حضور در فضای امروزی عالم حکم آب خنکی رو داره که جگر آدم رو حال میاره ‌، این هست که ذائقه هایی که به کثافات عادت کردند رو عوض میکنه . مانند یک دوبرگردون برای تغییر جهت از دنیا به سمت بی نهایت و فراتر از اون . چون بالاخره یک موقعی این چرخش باید برای انسان اتفاق بیفته و در مسیر بی نهایت قرار بگیره و ادب حضور این کار رو میکنه . @mahnaa_ir