#حسن_روحانی، رییس جمهور اسبق در بخشی از خاطراتش که شنبه در سایت شخصی اش منتشر کرده، نوشته:"گرم خواب بودم. هنوز به سحر ساعتی مانده بود. خواب می دیدم:"دو بال داشتم. آماده ی پرواز بودم. سیدی را دیدم؛ سید محمد خاتمی... محزون بود و در خود فرو رفته. خواستم سر صحبت را باز کنم تا او را از خزن بیدون آورم: بگذارید شما را ببرم بالا، به آسمان!
با بال چپم (هر دو دستم به بال بدل شده بود) آقای خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان! به باغی از گلهای رنگارنگ و بسیار در افق. سید از حزن بیرون آمد. او را از آسمان به سرزمینی پر از گل بازگردداندم؛ طپس به سمت مسجدی روانه شدم. در ورودی مسجد ملخ های زیادی را دیدم؛ با بالم آن ها را راندم. پیرمردی به من گفت حیف نیست از این بالوبرای دور کردن ملخ ها استفاده کنی! رهایشان کن!
از خواب پریدم. سحر شده بود و هوا هنوز گرگ و میش بود. شاید تا زمان نماز صبح هم هنوز فرصتی باقی مانده بود. دقیق به یاد ندارم اما دی ماه ۱۳۹۱ بود."
پ ن: 👳♂تعبیر خواب: شما به زودی به مقام بالای #ریاست_جمهوری می رسید و با اختیارات تمام و کمالی که دارید، ایران را با دار و دستهی #خاتمی ویران می کنید و همه ی مردمش را زیر مشت و فشارها و تحت تحکم خود، یا لِه میکنید یا فراری میدید!
#سرطان_اصلاحات
#سلامتی_و_فرج_امامزمان_عج_صلوات
🇵🇸🇮🇷 #محرم_دل 👇👇🇮🇷🇵🇸
https://eitaa.com/joinchat/3133669378C349d1c71fb