eitaa logo
مَحـــروق
67 دنبال‌کننده
1هزار عکس
239 ویدیو
23 فایل
و کسی که در آتش عشق بسوزد را محروق گویند....🌿 محروق دگر جز محبوب نمی بیند و جز معشوق نمی خواهد و ما آفریده شده ایم تا در آتش عشق خدا مَحروق شویم⚘ میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/16445110906354
مشاهده در ایتا
دانلود
پایان تبادلات🌹
گفتم ای دل مرو آنجا که گرفتار شوی 😢 عاقبت رفت و همان گفته من پیش آمد😔 امیر خسرو دهلوی @sayedebrahim💔
هدایت شده از شهیـــღـد عِشـق
••انقلابی بودن فقط به چفیه انداختنُ مزارشهدا رفتن نیست؛🖇 ••به خسته نشدنُ هرلحظه بیدار بودنِ به دغدغه‌مند بودنِ :) ••چفیه بنداز،مزارشهدا هم برو اما؛↓ ••دغدغه خودسازی داشته باش.. ••دغدغه فرهنگی داشته باش..🌿 شهیدعشق 🖤🌱 🆔 @hajammar313 🏴
جنازه کریس تادئو رو به خانواده اش تحویل دادن ... منم برای خاکسپاریش رفتم ... جز ادای احترام به نوجوانی که با جدیت دنبال تغییر مسیر زندگیش بود ... و پدر و مادری که علی رغم تلاش های زیاد ما، دست هاشون از هر جوابی خالی موند ... کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد ...😕 یه گوشه ایستاده بودم ... و دنیل ساندرز و دوستان مسلمانش مشغول انجام مراسم خاکسپاری بودن ...⚰ چقدر آرام ... نوجوان 16 ساله ای ... پیچیده میان یک پارچه سفید ...  و در میان اندوه و اشک پدر و مادر و اطرافیانش ...😓 در میان تلی از خاک، ناپدید شد ...  و من حتی جرات نزدیک شدن بهشون رو هم نداشتم ...😖 زمان چندانی از مختومه شدن پرونده نمی گذشت ... پرونده ای که با وجود اون همه تلاش ... هیچ نشانی از قاتل پیدا نشد ... و تمام سوال ها بی جواب باقی موند ... 🧐 بیش از شش ماه گذشت ... و این مدت، پر از پرونده هایی بود که گاهی ... به راحتی خوردن یک لیوان آب ... می شد ظرف کمتر از یه هفته، قاتل رو پیدا کرد ... 🙃 پرونده کریس ... تنها پرونده بی نتیجه نبود ...😔 اما بیشتر از هر پرونده دیگه ای آزارم داد ...🥴 علی الخصوص که اسلحه برای انگشت هام سنگین شده بود ... 🥺 جلوی سیبل می ایستادم ... اما هیچ کدوم از تیرهام به هدف اصابت نمی کرد ...🚫 هر بار که اسلحه رو بلند می کردم ... دست هام می لرزید و تمام بدنم خیس عرق می شد ... 😥و در تمام این مدت ... حتی برای لحظه ای، چهره نورا ساندرز از مقابل چشم هام نرفت ... 🥶 اون دختر ... کابووس تک تک لحظات خواب و بیداری من شده بود ...😵 کشو رو کشیدم جلو ... چند لحظه به نشان و اسلحه ام نگاه کردم ... چشمم اون رو می دید اما دستم به سمتش نمی رفت ... فقط نشان رو برداشتم ... یه تحقیق ساده بود و اوبران هم با من می اومد ... 🔎 ده دقیقه ای تماس تلفنی طول کشید ...📞 از آسانسور که بیرون اومدم ... لوید اومد سمتم ...  - از فرودگاه تماس گرفتن ... میرم اونجا ... فکر کنم کیف مقتول رو پیدا کردیم ...👜  - اگه کیف و مشخصات درست بود ... سریع حکم بازرسی دفتر رو بگیر ... به منم خبرش رو بده ...📋 اوبران از من جدا ... و من به کل فراموش کردم اسلحه ام هنوز توی کشوی میزه ... سوار ماشین شدم ...🚘 و از اداره زدم بیرون ...🚶‍♂️ @sayedebrahim /🏖/🏖/🏖/🏖/
کم کم هوا داشت تاریک می شد ... 🌇هنوز به حدی روشن بود که بتونم به راحتی پیداش کنم ... ولی هر چقدر چشم می گردوندم بی نتیجه بود ... 😓جی پی اس می گفت چند قدمی منه اما من نمی دیدم ... 😬 سرعت رو کمتر کردم ... دقتم رو به اطراف بیشتر ... که ناگهان ... 😦 باورم نمی شد ... 😳بعد از 6 ماه ... لالا؟ ...  خیلی شبیه تصویر کامپیوتری بود ...🖥 اون طرف خیابون ... رفت سمت چند تا جوون که جلوی یه ساختمون کنار هم ایستاده بودن ...🏢 از توی جیبش چند تا اسکناس لوله شده در آورد ...💵 و گرفت سمت شون ...  سریع ترمز کردم و از ماشین پریدم بیرون ... و دویدم سمتش...🏃‍♂️ - لالا؟ ... تو لالا هستی؟ ...  با دیدن من که داشتم به سمتش می دویدم، بدون اینکه از اونها مواد بگیره پا به فرار گذاشت ...🏃🏻‍♀️ سرعتم رو بیشتر کردم از بین شون رد بشم و خودم رو بهش برسونم ... با فرارش دیگه مطمئن شده بودم خودشه ... 😌 یکی شون مسیرم رو سد کرد و اون دو تای دیگه هم بلند شدن ...😥 - هی تو ... با کی کار داری؟ ... و هلم داد عقب ...🤕 - برید کنار ... با شماها کاری ندارم ...  و دوباره سعی کردم از بین شون رد بشم ...   که یکی شون با یه دست یقه ام رو محکم چنگ زد و من رو کشید سمت خودشون ...🙍‍♂️ - با اون دختر کار داری باید اول با من حرف بزنی؟ ...😠 اصلا نمی فهمیدم چرا اون سه تا خودشون رو قاطی کرده بودن ... علی الخصوص اولی که ول کن ماجرا هم نبود ... ☹ نشانم رو در آوردم ... - کارآگاه مندیپ... واحد جنایی ... چشم چرخوندم لالا رفته بود ... توی همون چند ثانیه گمش کرده بودم ... اعصابم بدجور بهم ریخته بود ... 🤯 محکم با دو دست زدم وسط سینه اش و هلش دادم ... شک نداشتم لالا رو می شناخت ... و الا اینطوری جلوی من رو نمی گرفت ...😞 - اون دختری که الان اینجا بود ... چطوری می تونم پیداش کنم؟ ...  زل زد توی چشم هام ...👁 - من از کجا بدونم کارآگاه ... یه غریبه بود که داشت رد می شد ...😏 - اون وقت شماها همیشه توی کار غریبه ها دخالت می کنید؟ ...🤨 صحبت اونجا بی فایده بود ... دستم رو بردم سمت کمرم، دستبندم رو در بیارم ... که ... 🧚‍♀️ @sayedebrahim 🧚‍♀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴‏روحانی ۵مهر ۹۹: مردم اگر لعن و نفرین دارند برای گرانی اجناس، آدرسش آمریکاست، جمهوری اسلامی کاری نکرده است. روحانی ۲۲ فروردین ۹۲: شرم نمی کنید که هر روز دست در جیب مردم می کنید، نمیتوان تمام ناکارآمدیها را پای تحریم نوشت. *Buh_LOL* ✍️بیداری ملت @bidariymelat
هر کسی بخواد داروی کرونا رو در کشور تولید کنه شدیدترین برخوردها رو باهاش میکنن؟ چرا؟ ⭕️ چون بتونن با واکسن های عقیم کننده وارداتی اولا پول هنگفتی به جیب بزنن و ثانیا اهداف صهیونیست ها در ایران محقق بشه.
🇮🇷 اولین پیروزی بزرگ در دفاع مقدس 🚩 @IslamLifeStyles
یه نکته یک میلیارد دلاری که توسط دولت به فنا رفته معادل "صد هزار دستگاه خودروی دناپلاس" هست عدالتخواهای قلابی منتقد مجلس اعتراض خاصی ندارن؟🙄 🚩 @IslamlifeStyles
⁉️ + یک میلیارد دلار کو؟ - نمی‌دونم دست من نیست. ⭕️ وزیر بهداشت رسما اعلام کرد یک میلیارد دلار مبارزه با کرونا به دستش نرسیده و در دولت گم شده است! پول حفظ جان مردم رو کجا خرج کردی اقای نوبخت؟؟؟؟!
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 سرنوشت جالب کودکی که در پیاده‌روی اربعین گم شد .... @Panahian_ir
💯💯 واکنش جالب رتبه ۱ کنکور تجربی وقتی رتبه اش رو بهش گفتن‌!👀👨🏻‍⚕️ ✍🏼 مادرش می‌گفت: یکی از دوستان احمدرضا از شمال🏡 با منزل همسایه مون تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت. 💭 پرسیدم احمدرضا کی بود؟ گفت: یکی از دوستام بود. - چکار داشت؟ - هیچی، خبر قبول شدنم رو در دانشگاه داد.🎓 - چی؟! - می‌گه رتبـه‌ ی اول📊 کنکـور رو کسب کردی! 👥 من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم: رتبـه ‌ی اول؟!🤩 پـس چرا خوشحـال نیستی؟!🧐 👤 احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده که بخوام خوشحال بشم!🤔 در همان حال آستین ها رو بالا زد، وضو گرفت و رفت مسجد🚶‍♂️📿... پ.ن: یعنـے آدم این قـدر بـزرگ و بـا جنبـه؟!...🌊🌱😍 🌸‌@yaran_samimii samimane.blog.ir🌸