#شرح_دلتنگی
گفتم ای دل مرو آنجا که گرفتار شوی 😢
عاقبت رفت و همان گفته من پیش آمد😔
امیر خسرو دهلوی
@sayedebrahim💔
هدایت شده از شهیـــღـد عِشـق
••انقلابی بودن فقط به چفیه انداختنُ مزارشهدا رفتن نیست؛🖇
••به خسته نشدنُ هرلحظه بیدار بودنِ
به دغدغهمند بودنِ :)
••چفیه بنداز،مزارشهدا هم برو
اما؛↓
••دغدغه خودسازی داشته باش..
••دغدغه فرهنگی داشته باش..🌿
شهیدعشق 🖤🌱
🆔 @hajammar313 🏴
#مردی_در_آینه
#قسمت_چهل
جنازه کریس تادئو رو به خانواده اش تحویل دادن ... منم برای خاکسپاریش رفتم ... جز ادای احترام به نوجوانی که با جدیت دنبال تغییر مسیر زندگیش بود ... و پدر و مادری که علی رغم تلاش های زیاد ما، دست هاشون از هر جوابی خالی موند ... کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد ...😕
یه گوشه ایستاده بودم ... و دنیل ساندرز و دوستان مسلمانش مشغول انجام مراسم خاکسپاری بودن ...⚰ چقدر آرام ... نوجوان 16 ساله ای ... پیچیده میان یک پارچه سفید ... و در میان اندوه و اشک پدر و مادر و اطرافیانش ...😓 در میان تلی از خاک، ناپدید شد ...
و من حتی جرات نزدیک شدن بهشون رو هم نداشتم ...😖 زمان چندانی از مختومه شدن پرونده نمی گذشت ... پرونده ای که با وجود اون همه تلاش ... هیچ نشانی از قاتل پیدا نشد ... و تمام سوال ها بی جواب باقی موند ... 🧐
بیش از شش ماه گذشت ... و این مدت، پر از پرونده هایی بود که گاهی ... به راحتی خوردن یک لیوان آب ... می شد ظرف کمتر از یه هفته، قاتل رو پیدا کرد ... 🙃
پرونده کریس ... تنها پرونده بی نتیجه نبود ...😔 اما بیشتر از هر پرونده دیگه ای آزارم داد ...🥴 علی الخصوص که اسلحه برای انگشت هام سنگین شده بود ... 🥺
جلوی سیبل می ایستادم ... اما هیچ کدوم از تیرهام به هدف اصابت نمی کرد ...🚫 هر بار که اسلحه رو بلند می کردم ... دست هام می لرزید و تمام بدنم خیس عرق می شد ... 😥و در تمام این مدت ... حتی برای لحظه ای، چهره نورا ساندرز از مقابل چشم هام نرفت ... 🥶
اون دختر ... کابووس تک تک لحظات خواب و بیداری من شده بود ...😵
کشو رو کشیدم جلو ... چند لحظه به نشان و اسلحه ام نگاه کردم ... چشمم اون رو می دید اما دستم به سمتش نمی رفت ... فقط نشان رو برداشتم ... یه تحقیق ساده بود و اوبران هم با من می اومد ... 🔎
ده دقیقه ای تماس تلفنی طول کشید ...📞 از آسانسور که بیرون اومدم ... لوید اومد سمتم ...
- از فرودگاه تماس گرفتن ... میرم اونجا ... فکر کنم کیف مقتول رو پیدا کردیم ...👜
- اگه کیف و مشخصات درست بود ... سریع حکم بازرسی دفتر رو بگیر ... به منم خبرش رو بده ...📋
اوبران از من جدا ... و من به کل فراموش کردم اسلحه ام هنوز توی کشوی میزه ... سوار ماشین شدم ...🚘 و از اداره زدم بیرون ...🚶♂️
@sayedebrahim
/🏖/🏖/🏖/🏖/
#مردی_در_آینه
#قسمت_چهل_و_یک
کم کم هوا داشت تاریک می شد ... 🌇هنوز به حدی روشن بود که بتونم به راحتی پیداش کنم ... ولی هر چقدر چشم می گردوندم بی نتیجه بود ... 😓جی پی اس می گفت چند قدمی منه اما من نمی دیدم ... 😬
سرعت رو کمتر کردم ... دقتم رو به اطراف بیشتر ... که ناگهان ... 😦
باورم نمی شد ... 😳بعد از 6 ماه ... لالا؟ ...
خیلی شبیه تصویر کامپیوتری بود ...🖥 اون طرف خیابون ... رفت سمت چند تا جوون که جلوی یه ساختمون کنار هم ایستاده بودن ...🏢 از توی جیبش چند تا اسکناس لوله شده در آورد ...💵 و گرفت سمت شون ...
سریع ترمز کردم و از ماشین پریدم بیرون ... و دویدم سمتش...🏃♂️
- لالا؟ ... تو لالا هستی؟ ...
با دیدن من که داشتم به سمتش می دویدم، بدون اینکه از اونها مواد بگیره پا به فرار گذاشت ...🏃🏻♀️ سرعتم رو بیشتر کردم از بین شون رد بشم و خودم رو بهش برسونم ... با فرارش دیگه مطمئن شده بودم خودشه ... 😌
یکی شون مسیرم رو سد کرد و اون دو تای دیگه هم بلند شدن ...😥
- هی تو ... با کی کار داری؟ ...
و هلم داد عقب ...🤕
- برید کنار ... با شماها کاری ندارم ...
و دوباره سعی کردم از بین شون رد بشم ... که یکی شون با یه دست یقه ام رو محکم چنگ زد و من رو کشید سمت خودشون ...🙍♂️
- با اون دختر کار داری باید اول با من حرف بزنی؟ ...😠
اصلا نمی فهمیدم چرا اون سه تا خودشون رو قاطی کرده بودن ... علی الخصوص اولی که ول کن ماجرا هم نبود ... ☹
نشانم رو در آوردم ...
- کارآگاه مندیپ... واحد جنایی ...
چشم چرخوندم لالا رفته بود ... توی همون چند ثانیه گمش کرده بودم ... اعصابم بدجور بهم ریخته بود ... 🤯
محکم با دو دست زدم وسط سینه اش و هلش دادم ... شک نداشتم لالا رو می شناخت ... و الا اینطوری جلوی من رو نمی گرفت ...😞
- اون دختری که الان اینجا بود ... چطوری می تونم پیداش کنم؟ ...
زل زد توی چشم هام ...👁
- من از کجا بدونم کارآگاه ... یه غریبه بود که داشت رد می شد ...😏
- اون وقت شماها همیشه توی کار غریبه ها دخالت می کنید؟ ...🤨
صحبت اونجا بی فایده بود ... دستم رو بردم سمت کمرم، دستبندم رو در بیارم ... که ...
🧚♀️ @sayedebrahim 🧚♀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روحانی ۵مهر ۹۹: مردم اگر لعن و نفرین دارند برای گرانی اجناس، آدرسش آمریکاست، جمهوری اسلامی کاری نکرده است.
روحانی ۲۲ فروردین ۹۲: شرم نمی کنید که هر روز دست در جیب مردم می کنید، نمیتوان تمام ناکارآمدیها را پای تحریم نوشت.
*Buh_LOL*
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
یه نکته
یک میلیارد دلاری که توسط دولت به فنا رفته معادل "صد هزار دستگاه خودروی دناپلاس" هست
عدالتخواهای قلابی منتقد مجلس اعتراض خاصی ندارن؟🙄
🚩 @IslamlifeStyles
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 سرنوشت جالب کودکی که در پیادهروی اربعین گم شد ....
#یادش_بخیر
@Panahian_ir
💯💯 واکنش جالب رتبه ۱ کنکور تجربی وقتی رتبه اش رو بهش گفتن!👀👨🏻⚕️
✍🏼 مادرش میگفت:
یکی از دوستان احمدرضا از شمال🏡 با منزل همسایه مون تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
💭 پرسیدم احمدرضا کی بود؟
گفت: یکی از دوستام بود.
- چکار داشت؟
- هیچی، خبر قبول شدنم رو در دانشگاه داد.🎓
- چی؟!
- میگه رتبـه ی اول📊 کنکـور رو کسب کردی!
👥 من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم:
رتبـه ی اول؟!🤩 پـس چرا خوشحـال نیستی؟!🧐
👤 احمدرضا گفت:
اتفاق خاصی نیفتاده که بخوام خوشحال بشم!🤔
در همان حال آستین ها رو بالا زد، وضو گرفت و رفت مسجد🚶♂️📿...
پ.ن:
یعنـے آدم این قـدر بـزرگ و بـا جنبـه؟!...🌊🌱😍
#رتبه_اول_کنکور
#آدم_با_ظرفیت
🌸@yaran_samimii
samimane.blog.ir🌸