بسم الله الرحمن الرحیم
قدم به قدم جلو رفت..
از لحظه ای که مطلع شد قرار است بروند، به هم ریخته بود.
ولی خب باید به تکلیف عمل میکرد.
سوار مینی بوس شدند، راه زیاد نبود.
داخل حیاط قدم گذاشت. تلخ و دردناک بود، دیدن پدرانی که روزی همچون کوه پشتیبان خانواده بودند، تکیه گاه فرزندانشان و حالا...
آسایشگاه سالمندان مکانی پرغصه برای پدران و مادرانی که با لبخند، تنهایی خود را پنهان می کردند.
و شاید سعی میکردند به فراموشی بسپارند روزی که نوزاد خود با شور و شوق در آغوش میگرفتند و هرگز به چنین روزی فکر نمیکردند!
سوالی ذهنش را مشغول کرد:
از کجا این رفتار ناهنجار، باب شد؟!
چه شد که به اینجا رسیدیم؟
این تعداد کثیر آن هم فقط در یک آسایشگاه!
#موسسه_خیریه_انوار_افتاب
#آسایشگاه_سالمندان_و_معلولین
به کانال - مٰاھ تر از مٰاھ - بپیوندید.🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/1511456953Ca8e7a96731