#شهیدانه
یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن:
این‌‌‌زمینی نیست قطعا #شهید میشه...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
#شهیدانه
یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن:
این‌‌‌زمینی نیست قطعا #شهید میشه...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[﷽]
#استوری
گاهےزندگے‌یک‌آدم‌مےشود
معنےیک‌آیہ
گاهے‌نگاهش‌کہ‌مےکنے
انگارقرآن‌تفسیرمےشود
لبخندکہ‌مےزند
مےشودخودآیہ
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲◼️✖️🕊🕊✖️◼️🔲
نگریستن به صلابت نگاهتان...
دلِ در بندم را از بندِ تن آزاد می کند
بعضی ها آفریده میشوند، برای پرواز
✖️#شهید_محمودرضابیضایی
✖️#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
#شهیدانه
یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن:
این‌‌‌زمینی نیست قطعا #شهید میشه...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگریستن به صلابت نگاهتان...
دلِ در بندم را از بندِ تن آزاد می کند
بعضی ها آفریده میشوند، برای پرواز
#شهید_محمودرضابیضایی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن:
این‌‌‌زمینی نیست قطعا #شهید میشه...
🌿#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگریستن به صلابت نگاهتان...
دلِ در بندم را از بندِ تن آزاد می کند
بعضی ها آفریده میشوند، برای پرواز
🍃#شهید_محمودرضابیضایی
🍃#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🛣میدان صراط مستقیم🛣
⚫️@maidan_sarat_mostageem
✨✨✨✨✨✨✨✨
د‌لـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند
ایـن آخـرین فرصـت بـود ...
بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بی‌حـس شـده بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد وصیـت‌های محمـدحسیـن را مـو به مـو انجـام می‌دادم.
پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ...
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! به آن آقـا گفتـم:« می‌خواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما می‌تونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمی‌توانست حـرف بـزند
چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمی‌دانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمی‌آمد ....
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و گلـویم را فـشار می‌داد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم
گفتــم :
از حـرم تـا قـتلگـاه
زینـب صـدا می‌زد حسـیـن
دسـت و پـا می‌زد حسـیـن ؛
زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ...
(قسمتی ازخاطرات:
#شهید_محمدحسین_محمدخانی)
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
✨✨✨✨✨✨✨