"👀♥️"
-
-
پسرش رو آورده بود محلِ ڪار. از صبح ڪہ اومد ،
خودش رفت جلسہ و محمد مھدی رو گذاشت پیشِ ما ...
پذیرایـےِ جلسہ ڪہ تموم شد ، مقداری موز اضافہ اومد.
یکے از موزها رو دادم به محمدمھدی... 🍌
نمے دانم حاج احمد برای چہ ڪاری من رو احضار ڪرد.❗️
وقتے رفتم داخل اتاق محمدمھدی هم پشت سرم اومد.
حاج احمد تا پسرش رو دید برافروختہ شد، ‼️
طوری ڪہ تا حالا اینقدر عصبانے ندیدھ بودمش.
با صدای بلند گفت: ↶
کے بہ شما گفتہ بہ پسرم موز بدین ؟؟؟
گفتم: حاجے این بچہ ہاز صبح تا حالا هیچے نخوردھ ،
یہ موز از سھم خودم بھش دادم...
نذاشت صحبتم تموم بشہ دست ڪرد توی جیبش ،
بھم پول داد و گفت: ↶
همین الان میری یڪ ڪیلو موز مےخری
و مےذاری جای یہ دونہ موزی ڪہ پسرم خوردھ ✨🌿
-
-
♥️¦⇜#شهیدانہ
♥️¦⇜#احمدکاظمی
~🌺𝓙𝓸𝓲𝓷↷
- - - - - - - - - - - -📿- - - - - - - - - - - -
『@majnoon_131❀』