eitaa logo
‹ مَجـنون╎𝗆︎𝖺𝗃︎𝗇︎𝗈𝗈𝗇︎𝄒𝄒 ›
700 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
229 ویدیو
8 فایل
بِسْمِہ تـ؏ـالۍ💙 بِھ وَقتِ:¹⁴⁰⁰.¹².¹² • ؏ـشق‌یِك‌واژھ‌بِۍارزش‌‌بِۍمَعنـۍبود تٰـاکِھ‌یِڪبـٰارھ‌خُـداگفـت‌کِھ‌عِشـق‌است‌‌حُسیـن‌シ..! • ‹ #اطلآعآت‌ـچَنلـمونھ‌⇣🚎 › 「 🚎🦋 @majnoon_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✨•••هشتڪ هاۍ ڪانال مجنون•••✨ ‌••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ ••• 💛✨ •••💛✨ •••💛✨ •••💛✨
"👀🖤" - - فرمانده روز اول نارنجکے را انداخت بینِ جمعیت کہ بعضے ها ترسیدند ضامنش را نکشیده بود بعد بہ آن ها گفت : بچہ ننہ ها برگردید عقب پیشِ نـنہ تان شما به درد جنگ نمے خورید😁 یك بار کہ فرمانده رفتہ بود توالت، یکے از همین بچه نـنہ ها رفتہ بود چند تا سنگ آورده بود انداخت روے سقف توالت کہ فلزے بود و صداے زیادے درست شد فرمانده آمد بیرون بہ یك دستش شلوار بود🙈 و دست دیگرش را گرفتہ بود پشت سرش یك نفر روے خاکریز نشستہ بود مے گفت : « برگردید عقب پیش نـنہ تان. شما بہ درد جنگ نمے خورید» و مے خندید😂🏃🏻‍♂ - - 🖤¦⇜ ~🌚𝓙𝓸𝓲𝓷↷ - - - - - - - - - - - -📿- - - - - - - - - - - - 『@majnoon_131❀』
"👀💕" - - شب توی سنگر نشسته بودیم و چرت می زدیم شب مهتابی زیبایی بود فرمانده اومدتوی سنگر و گفت: اینقدر چرت نزنین ، تنبل میشن به جای این کار برید اول خط ، یک سری به بچه های بسیجی بزنین😁 بلند شدیم و رفتیم به طرف خاکریز های بلندی که توی خط مقدم بود بچه های بسیجی ابتکار خوبی به خرج داده بودن 😌 مقدار زیادی سنگ و کلوخ به اندازه ی کله ی آدمیزاد روی خاکریز گذاشته بودند که وقتی کسی سرش را از خاکریز بالا می آورد😅 بعثی ها آن را با سنگ و کلوخ اشتباه بگیرند و اون رو نزنن  اما بر عکس ما خیال می کردیم که این سنگ ها همه کله ی رزمنده هاست😂😐 رزمنده هایی که پشت خاک ریز کمین کرده اند و کله هایشان پیداست یک ساعت تمام با سنگ ها و کلوخ ها سلام و علیک و احوالپرسی کردیم🤣🤣 و به آنها حسابی خسته نباشید گفتیم و بر گشتیم ! صبح وقتی بچه ها متوجه ماجرا شدن تا چند روز ، بهمون می خندید🤣😐 - - 💕¦⇜ ~🌸𝓙𝓸𝓲𝓷↷ - - - - - - - - - - - -📿- - - - - - - - - - - - 『@majnoon_131❀』
"👀💕" - - داشتم تو جبهه مصاحبه مے گرفتم📹🎤 ڪنارم ایستاده بود ڪه یه  هو یه خمپاره اومد و بومممممم...🙆‍♂️ نگاه ڪردم دیدم ترڪش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو 📹برداشتم رفتم سراغش . بهش گفتم تو این لحاظات آخر زندگے اگه حرفے صحبتے دارے بگو..😢. در حالے ڪه داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه مے ڪرد گفت : من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم .🙃 اونم اینڪه وقتے ڪمپوت مے فرستید جبهه خواهشا پوستشو اون ڪاغذ روشو نڪَنید😁 بهش گفتم : بابا این چه جمله ایه قراره از تلویزون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر..😑  با همون لهجه اصفهونیش گفت: اخوے آخه نمے دونے تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده ..🥫😂 - - 💕¦⇜ ~🌸𝓙𝓸𝓲𝓷↷ - - - - - - - - - - - -📿- - - - - - - - - - - - 『@majnoon_131❀』