eitaa logo
🎇تماشاگه راز🎇
103 دنبال‌کننده
526 عکس
217 ویدیو
22 فایل
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد حافظ غزل ۱۵۲ ایدی مدیر صفحه: @s_m_a57 @majaleezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند. یعنی یکی دوازده است و دوازده یکی. هم الهیآن را شیخ بود، و هم محمدیان را امام، و هم اهل ذوق را پیشرو، و هم اهل عشق را پیشوا. هم عباد را مقدم، هم زهاد را مکرم. عطار در تذکرة الاولیاء ذکر ابن محمد امام صادق علیه السلام
رازنماز21.mp3
3.66M
استاد امیر 👈جلسه قبلی 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
⚡️انسان جاری-پیش فرض های پرسش ها(۹) ▪️ازسؤالات فراوانش می‌گفت و سرخوردگی و ... از او خواستم که سؤال هایش را بنویسد. فوری گفت: سؤال هایم جواب ندارند. در جواب گفتم: اولاً مطمئن باش اگر سؤال هایت به بلندای تاریخ هم باشند، جواب دارند؛ چرا که سؤال از جواب برمی خیزد. ▪️اصلاً اگر جوابی نبود، سؤالی نمی کردیم؛ چون هر نیازی با تأمینش همراه است. همان طورکه نیاز به آب مستلزم وجود آب و نیاز به نور مستلزم وجود نور است، ضرورت سؤال با تأمینش که جواب است، همراه است. پس هیچ سؤالی بی جواب نمی ماند. ▪️مضافاً این که اگر احتمالی جواب هم بدهی، کافی است (همان گونه که در هر حرکت دیگرت با احتمال حرکت می‌کنی) ؛ ▪️زیرا در این جا باید به فایده اش توجه کنی که اگر سؤالاتت جواب بگیرند و هستی و انسان و نقشت را بشناسی، منفعت آن مساوی با بی نهایت است. ▪️اگر احتمال هر چند ضعیف ولو به اندازه یک اپسیلون هم بدهی که سؤالاتت جواب داشته باشند، در فایده اش که ضرب کنی، باز بی نهایت می‌شود؛ چون هر عدد کمی که در بی نهایت ضرب شود، حاصل آن بی نهایت است و خطای تو این جاست که درصد احتمال را در فایده اش ضرب نمی کنی. 🎇 صفحه مجال عیش صمیمانه‌ای از جنس زیست آگاهانه را همراهی فرمایید 🎇
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّیْکَ مُحَمَّدٍ بْنِ عَلی وَجَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا السَّلامُ اِلّا اَعَنْتَنى بِهِما عَلى اَمْرِ آخِرَتى بِطاعَتِکَ وَرِضْوانِکَ وَبَلَّغْتَنى بِهِما ما یُرْضیکَ اِنَّکَ فَعّالٌ لِما تُریدُ. خدایا! به حقّ امام باقر و امام صادق (درود خدا بر آنان )از تو می خواهم مرا در فرمانبرداری و دستیابی به خوشنودی ات در عبور از گذرگاه دنیا و رسیدن به قرارگاه همیشگی ام یاری فرمایی، و به آنچه خشنودت مى‏کند برسانى به یقین تو اهر آنچه اراده کنی انجام مى‏دهى.
حاصل سجده؟ 🍃 به گمانم آن که در روز دست‌کم ۳۴ بار سر بر خاک می‌گذارد اگر حتی یک‌بار جانِ سجده را دریابد لابد پس از اندی، کم و بیش، اینگونه از چنین خاک‌ساریِ مدام بهره خواهد برد: ▫️در قضاوت درباره‌ی دیگران احتیاط بیشتری می‌کند ▫️به فهم خود از دین و دنیا کمتر اعتماد می‌کند ▫️در برابر صدای مخالف به برخورد کردن نمی‌اندیشد ▫️نقد دیگران را حاصل نادانی و سادگی و غرض‌ورزی نمی‌داند ▫️نگاه و حرکات و سکناتش در برابر آن که به درستی یا به غلط احساس ظلم می‌کند، افتاده و خاکی می‌شود ▫️بیش از آنکه حرص برای نصیحت و ارشاد دیگران داشته باشد، در پی چاره‌ای برای کاستی‌های خود است ▫️دهان را که باز می‌کند پاسبان کلماتی است که بر دیگران فرو می‌آورد، مباد که دلی را برنجاند ▫️در برابر ضعیف‌تر از خود فروتن‌تر است ▫️برای همه‌ی پرسش‌ها پاسخ ندارد ▫️در مسائلی که اهل اندیشه در آنها اختلاف نظر دارند کمتر با قاطعیت اظهار نظر می‌کند ▫️دیدگاه دیگران برای او حداقل به اندازه‌ی دیدگاه خودش جذاب‌ است ▫️دین‌داری‌اش به او توهم «از دیگران بهتر بودن» نمی‌دهد بلکه همواره او را به «برای دیگران بهتر بودن» می‌خواند ▫️تعریف و تمجید هواداران بیش از آنکه شادش کند، نگرانش می‌کند ▫️دغدغه‌اش نیکوکاری است، نه نیکونامی ▫️به آسانی از سخنی علیه خود آزرده و خشمگین نمی‌شود ▫️به خود حق نمی‌دهد که دیگران را  قربانی زخم‌های روانی خود کند ▫️ظلم‌دیدن را مجوّز ظلم‌کردن نمی‌داند ▫️در پی مطرح کردن موضوع بحث است و نه مطرح کردن خود ▫️جلوه‌های منیّتش را می‌بیند و از دیدنش احساس دل‌چرکی می‌کند ▫️ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا  إِنَّ اللَّهَ لَا يحُِبُّ كلُ‏َّ مخُْتَالٍ فَخُور (لقمان: ۱۸) «(فرزندم) و از مردم روی بر متاب و در زمین سرمستانه راه مرو که خدا هیچ به خودبالنده‌ی فخرفروشی را دوست نمی‌دارد» (ترجمه‌ی کوشا) ▫️ خود را در افلاک دیدن و در نماز سر بر خاک فروآوردن ترکیب غریبی است که می‌تواند انسان را دچار توهمِ تقدّس و برگزیدگی کند. 🎇 دکتر فرهاد شفتی پژوهشگر فلسفه دین و اخلاق 👈محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های دینی👉
⚡️برگی از کتاب انسان جاری (۱۰) 🎇از کجا شروع کنم؟ از ها و در باره آن گریزی نیست.! ▪️پس از شناخت نیازها و ضرورت طرح سؤال و با آن پیش فرض این را هم باید اضافه کنم که دیگر نباید هم چنان که جن از بسم الله می‌گریزد، از خودت و از سؤال هایت فراری باشی و غفلت کنی و بخواهی با باز کردن پیچ رادیو و تماشای تلویزیون و ویدئو یا ولگردی، خودت را از دست این سمج رها کنی یا این مهم را به تأخیر بیاندازی که اگر تو سؤال هایت را رها کنی، سؤال‌ها تو را رها نمی کنند و بالاخره در یک لحظه بحرانی، آن جا که دیگر رمق و تاب رفتنت نیست، گریبانت را می‌گیرند و خفه ات می‌کنند. ▪️هیچ دیدی سگی را به دنبال یک فراری. هر چه فرار کند، سگ هم دنبالش می‌دود و سرانجام گازش می‌گیرد. اما آن جا که بایستد، سگ هم می‌ایستد و اگر هجوم بیاورد، این بار سگ است که پا به فرار می‌گذارد. ▪️در این مرحله به نوشتن روی بیاور. یادداشت کن و همه را بنویس؛ هر سؤالی که راجع به انسان، ، خدا، تاریخ، طبقات، ضرورت مبارزه، مسئله (غزه)، جنگ، ازدواج، اسرا و... داری. ▪️ هیچ از یاد نمی برم آن روز صبح آن لحظه ای را که یکی از دوستان با حالتی که از ذلّتش حکایت داشت، می‌گفت و با التماس می‌گفت: باید با سؤالاتم چه کنم؟ و من با نیش خندی می‌گفتم: تو پای به راه در نه و هیچ مپرس، خود.... ▪️داستان از این قرار بود: یکی از برادران کارهای زیادی را در انجمن اسلامی دانشگاه به عهده گرفته بود. باشناختی که از او داشتم، می‌دانستم مایه‌های کم و پایه‌های ضعیفی دارد. به او گفتم: پایه هایت را محکم کردی؟ اگر نکردی، بیا با هم برنامه ای داشته باشیم. ▪️ نمی گویم هیچ کار نکن، می‌گویم این کار را هم بکن. گفت: جمع نمی شه. گفتم: پس از آنها کم کن و بر این بیفزا. و بعد با قاطعیت گفت: تو پای به راه در نه و هیچ مپرس، خود راه.... به او گفتم: باید اول دید و بعد رفت و گرنه راه که زبان نداره. آن روز صبح وقتی پرسیدم چی شده؟ گفت: توی این چند روز که دانشگاه تعطیل بود، رفتم به شهرمان. از آن جا طوری حرکت کردم که اول هفته سر کلاس باشم و ساعت سه نیمه شب رسیدم خوابگاه. یک راست رفتم به اتاقم. هر چه کردم خوابم ببرد، نشد. کم کم سؤالاتم شروع شد. از سر و کولم بالا می‌رفتند. سرم را زیر بالش کردم، باز هم نشد. بلند شدم، رادیو را روشن کردم تا شاید حواسم پرت شود. ▪️قسم می‌خورد که آب گلویم را نمی توانستم قورت بدهم. حتی یادم می‌آید که داد زدم: آهای، ولم کنید... چی از جونم می‌خواهید؟ اصلاً به من چه که انسان چیه و کیه؟ می‌خواهد جبر باشد یا اختیار؟ می‌خواهد جهان حقیقت داشته باشد یا نداشته باشد؟ هدف از خلقت چیه؟ چرا خدا آفریده؟ برای چه آفریده؟ برای چه اصلاً زنده باشم؟ چرا نماز بخوانم؟ چرا....؟ آی دیوانه شدم و... بالاخره پیدات کردم. اتاق خودت نبودی، ولی خیلی گشتم. ده جا سراغت را گرفتم. یالا بشین! بگو، بگو. 🎇 صفحه مجال عیش صمیمانه‌ای از جنس زیست آگاهانه را همراهی فرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌گزیده‌ای از جایگاه و شخصیت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها خواهر بزرگوار امام رضا علیه‌السلام پیشاپیش میلاد با سعادت خانم حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر رو به عزیزان همراه تبریک عرض میکنم. آغاز دهه کرامت گرامی باد❤️
⚡️عالمی را یک سخن ویران کند! ▪️در کیمیای سعادت در سود و زیان سخن تامل و تفکر پر کرده و با نگاهی به اطراف خودش و با شرکت در جوامع در شهر و روستا در مجالس در میان آدمیان در مهمانی ها در جاهای دیگه به خوبی دریافته است که این زبان چه می کند چه می کند و چگونه می تواند منبع آفات واقع شود. ▪️مولانا می گوید: ظالم آن قومی که چشمان دوختند با سخن ها عالمی را سوختند عالمی را یک سخن ویران کند رو بهان مرده را شیران کند ▪️ حقیقتا گاهی یک سخن می تواند خانواده ای رو و آتش بکشد جانی رو تا آخر عمر ناآرام بکند دشمنی ها برانگیزد. ▪️از آن طرف با سخن می توان بسیاری از آتش ها رو فرونشاند زبان همه این ها را دارد به همین سبب که ظاهرا در طول روز و در معاشرت ها بیشترین عضوی است که ما آن را به کار می بریم عضوی است که بیشترین کاربرد را دارد (غیر از چشم )،در این صورت بسیار باید مراقبش باشیم چون ما از این جا بسیار می خوریم . ▪️ توصیه اهل معرفت به یعنی به کسانی که وارد جاده سلوک می شدن و از ما اراده طی طریق معنوی داشتند این بود که :سه چیز را کم کنید یکی را یکی را و سوم را. بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی پس این راه و روش را انتخاب کن تا به محبوب برسی ▪️مراقبت در برابر این سه توصیه آدمی را واقعا حرکت میدهد سبک می کند به پرواز در می آورد و خود آدمی می فهمد که چقدر در طول روز حرفای بیهوده می زند حرفای بیهوده می شنود و اینها چقدر انرژی روانی آدمی را می برد چقدر عمر انسان رو ضایع می کند چقدر اشتغالات بیهوده برای او پدید می آورد مخصوصا در این روزگار که اصلا فضای اطراف ما پر از هیاهو هاست، هیچ وقت بشریت در چنین وضعیتی قرار نداشته آدمیان در دنیای گذشته از دنیای ساکتی به سر می بردن ما این را دیگر نمی دانیم نمی بینیم برای اینکه دیگه در آن شرایط زندگی نمی کنیم. https://eitaa.com/majaleezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️دنیا در نگاه فیلسوف الهی جهان ماده،جهان تضادها ارزش در عبور از تضادها @majaleezendegi
✍یکی از صالحان دعا میکرد: پروردگارا در روزی ام برکت ده » کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟ ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است... اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزی‌ست که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان) اگر در مال بیاید ، زیادش میکند . اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند . اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند . و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
رازنماز25.mp3
3.41M
استاد امیر 🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی @rahighemakhtoom
⚡️عبادت و خدمت از دریچه نگاه حافظ تو بندگى چو گدايان بشرط مزد مكن كه دوست خود روش بنده‌پرورى داند «بیتی از غزل ۱۷۷» ▪️در این بیت خواجه می گوید اینکه طالب دیدار دوست باید تنها کارش بندگی و اخلاص در بندگی و عمل به عهد«أَوْفُوا بِعَهْدِي «۴۰ بقره» به عهد و پیمان خود با من وفا نمایید. که حضرت امیر علیه السلام فرمود:« أَفْضَلُ الْعَمَلِ ما أُريدَ بِهِ وَجْهُ اللهِ »: برترین و با فضیلت ترین عمل عملی است که تنها برای خدا باشد. ▪️البته خداوند هم به بنده پروری خویش آشنا می باشد، لازم نیست به او تعلیم دهیم که با ما چگونه باش و چگونه به عهدو پیمانش با ما عمل کند! که امیر بیان علیه السلام فرمود «مَنْ قَامَ بِشَرائِطِ الْعُبُودِيَّةِ، أَهْلَ لِلْعِثْق.» (هرکس به شرایط بندگی عمل کند سزاوار آزادی است. 📝پ ن: بندگى:عبادت و خدمت به شرط مزد:براى اجر و پاداش و مزد بنده پرورى:مراعات حال بنده و زير دست كردن ☑️تعیین شرط و شروط، طلبکاری, خودبینی،مزد خواهی و اجرت طلبی با مقام عشق همخونی و همخوانی ندارد. ☑️زین بیان نکته ای گفتم تو خود بین نکته ها 👈 مجال عیش صفحه ای برای درست اندیشیدن و درست زیستن 👉
🔰قویترین ابزار شیطان میگویند روزی شیطان تصمیم گرفت از کار خود دست بکشد اعلام کرد که می خواهد ابزارش را باقیمت مناسب به فروش بگذارد وسایل کارش را که شامل. خود پرستی. نفرت.ترس .خشم.حرص. حسادت.شهوت. قدرت طلبی.و...بود به نمایش گذاشت. اما یکی ازاین ابزارها بسیار کهنه و قیمتی به نظر میرسید و شیطان حاضر نبود که آن را ارزان بفروشد !!! رهگذری پرسید ( این وسیله گران قیمت چیست ؟ گفت: این ناامیدی و افسردگی است رهگذر پرسید: ((چرا از همه گرانتر است؟! شیطان گفت :زیرا این وسیله برای من بیش از ابزار دیگر موثر بوده هرگاه دیگر وسایلم بی اثر میشوند فقط با این وسیله میتوانم قلب انسان ها را بگشایم وکارم را انجام دهم . اگربتوانم کسی را وادارم که احساس نا امیدی.یاس.دلسردی ..وتنهایی کند میتوانم هرچه میخواهم بوسیله او انجام دهم من این وسیله راروی همه انسانها امتحان کرده ام به همین دلیل از همه کهنه تر است.. نکته..مایوس مباش زیرا ممکن است اخرین کلید که درجیب داری قفل رابگشاید.. 📖کتاب برگ زندگی ص ۱۴۷.. آقای حمید علامه خدایا عاقبت مارا ختم به خیر بفرما 👈 مجال عیش صفحه ای برای درست اندیشیدن و درست زیستن 👉
🎇چرا انسان مؤمن اهل قهقهه و حرکات جلف و سبک نیست؟ ▪️ویلیام جیمز (روان شناس آمریکایی )میگوید: «اگر خوشی به انسان مذهبی رو آورد خنده های جلف و سبک از او دیده نمیشود و اگر غمی به او روی نماید ناله و ناسزا از او شنیده نمیشود. این وقار و سنگینی ناشی از این است که روح آدمی به واسطه مذهب عمیق تر و نافذتر و دوراندیش تر میشود و عمده چیزی که بر روح مؤمنان سایه می افکند و بلکه بایدگفت سنگینی می افکند فکر مبدأ و معاد است. ▪️در اخبار دینی هم درباره رسول اکرم (ص) وارد شده که ضحكه التبسم» (خنده او تبسم بود و همچنین درباره مؤمن وارد شده که از قهقهه پرهیز دارد. ▪️به هر حال این سنگینی و وقار مؤمنان به واسطه حمل بار بزرگی است که بر روح خود دارند دیگران به منزله ماشینی خالی هستند که به سرعت در حرکت است و دیوارها و چوبهایش لقلق میکند و آنها به منزله ماشینی هستند که ظرفیت خود را پر کرده و در دست اندازها و پست و بلندیها زیاد بالا و پایین نمی پرد و زیاد صدا راه نمی اندازد و ماشین هم برای بارگیری ساخته شده نه برای خالی حرکت کردن در آدمی هم ظرفیت عقیده و ایمان و مذهب وجود دارد. 📚استاد یادداشتها ج ۴، ص ۱۶۹) با تلخیص 👈محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزه‌های الهی را لطفاً همراهی فرمایید.👌
⚡️برگی از کتاب انسان جاری(۱۱) ▪️ در مرحله طرح سؤالات، با شاخ و برگ‌های فراوانی برخورد داشتی، حال نوبت تنظیم پرسش هاست. ▪️ در این مرحله باید ببینی این برگ‌ها به کدام شاخه‌ها و آن شاخه‌ها به کدام ساقه‌ها چسبیده اند. تا آن جا که می‌بینی، در برابر تو چند ساقة اصلی، بیشتر نیست. ▪️در این مرحله، سر و کار تو با چند سؤال اساسی می‌افتد و چند سؤال درشت و محکم جلوی تو می‌ایستند. در این مرحله، سؤال‌های مربوط به احکام و نماز و روزه و... پس از سؤال‌های اساسی از دین و مذهب قرار می‌گیرند. ▪️آن جا که اصل دین و مذهب پا در هواست، چه جای سؤال از نماز و روزه و وضوست؟ ▪️باید سؤال‌های مزاحم و سمج پس از طرح، تنظیم شوند، دسته بندی و مرتب شوند. سؤال‌های مربوط به انسان، جهان، خدا، تاریخ، جامعه، مذهب، طبقات اجتماعی و.... ▪️این سؤال‌ها باید این گونه تنظیم شوند، و سپس رتبه و جایگاه هر کدام مشخص شوند. □ یاد آن روزها بخیر... روزهای فقر و درد و رنج، روزهایی که هر کدام ما تا چند وصله در جلو و پشت شلوارمان نداشتیم، به بازی راهمان نمی دادند؛ که از آنها نبودیم. ▪️روزهایی که معلم مان کفش لاستیکی به پا داشت و ما هم که معلوم بود، واکس به پاهامان می‌زدیم. روزهایی که از پلو خبری نبود مگر در عیدها و ای! گاه گداری هم جمعه ها. ▪️آن روزها... که در نزدیکی زمستان، مادرم لباس‌های ما را می‌شکافت و دوباره می‌بافت، تا هم نپوسند و بیشتر عمر کنند و هم به اندازه قد و قواره تازه مان شوند. ▪️ برای شکافتن هر لباس، مدت‌ها دنبال سرنخ اصلی می‌گشتیم تا آن را بیابیم و اگر می‌یافتیم، چقدر خوشحال و سرمست می‌شدیم؛ چون باز شدن هر گره، گره‌های دیگر را هم باز می‌کرد و باز شدن یکی باز شدن بقیه را هم به دنبال داشت. و چقدر راحت و شیرین صدا می‌داد. ▪️من از آن روزهای تلخ و شیرین، این تجربه را به یادگار دارم که اگر سؤال‌ها از سر نخ شروع بشوند، با حل هر سؤال و باز شدن هر مشکل، سؤال‌ها و گره‌های دیگر هم باز می‌شوند. ▪️ هنگامی که می‌بینیم با حل شدن یک سؤال، سؤال‌های دیگر حل نمی شوند و به جواب نمی رسند، می‌یابیم که هنوز سر نخ را به دست نیاورده ایم. ▪️ اگر سؤال‌ها دست مرتب شوند، چطور به جواب رسیدن یکی، بقیه را هم به جواب می‌رساند. ▪️ما هنگامی که از رنگ و شکل برگ‌ها می‌پرسیم، بر فرض آن را بیابیم، وضع ساقه‌ها و ریشه‌ها مشخص نمی شوند. ▪️این یک حقیقت آشکار و اصل انکارناپذیر است تا مادام که انسان، مجهول است، اسلام، معلوم نخواهد شد. مادام که روش تفکر و معرفت را نمی دانیم، به نوری نخواهیم رسید، هرچند فلسفة وضو، نماز و روزه را هم یافته باشیم؛ چون بر فرض هم که این گره‌ها باز شوند، گره‌های دیگر را باز نخواهند کرد. بر فرض که جواب هم بدهند، ضرورت دین داری و اصالت دین را توضیح نمی دهند. ▪️به همین دلیل، پس از یک عمر بحث و ارزیابی، باز هم در برابر یک تلنگر از پا می‌افتیم و در برابر یک اشکال، بیرق شکست و تسلیم را بالا می‌بریم. ▪️نکته دیگر این است که باید در دل تنظیم هم تنظیم کرد. توضیحش هم این است که مثلاً در بحث از انسان، اولین سؤال کدام است؟ و بحث از کجا شروع می‌شود؟ آیا از فکرش؟ از احساسش؟ از فیزیولوژی و اندامش یا هیچ کدام، که از درک بلاواسطه و حضوری اش؟ یا در قسمت جهان، اولین سؤال کدام است و مبحث جهان از کجا آغاز می‌شود؟ آن وقت خواهی یافت که تنظیم سؤالات می‌تواند این گونه باشد: ۱. آیا بیرون از ذهن من، حقیقتی مستقل به نام جهان وجود دارد؟ ۲. آیا بر فرض وجود، قابل شناخت هم هست؟ ۳. آیا این جهان نظمی دارد؟ ۴. آیا از هدفی برخوردار است؟ ۵. آیا اجلی و مرحله ای است؟ ۶. آیا زیبایی دارد؟ ۷.و ... 🎇 مجال عیش صفحه اندیشه و زندگی،لطفابا ما همراه شوید @majaleezendegi