eitaa logo
🎇تماشاگه راز🎇
122 دنبال‌کننده
703 عکس
271 ویدیو
33 فایل
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد حافظ غزل ۱۵۲ ایدی مدیر صفحه: @s_m_a57 @majaleezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️در باب بنده حقیقی و گفت وقتی غلامی خریدم از و پرسیدم که چه نام داری؟ گفت: «تا چه خوانی گفتم: «چه خوری؟» گفت: «تا چه دهی.» گفتم: «چه» پوشی؟ گفت: «تا چه پوشانی گفتم: «چه کار کنی؟ گفت تا چه کار فرمایی گفتم چه خواهی؟ گفت: بنده را با خواست چه کار؟ پس با خود گفتم ای مسکین تو هرگز چنین بنده بوده ای خدای را همه عمر؟ بندگی باری بیاموز ذکر 👈مجال عیش صفحه اندیشه و زندگی.همراه ما باشید.👉
⚡️گریزگاهی نداریم ▪️مالک بن دینار گفت: به کوهی در، جوانی زرد سیما، لاغر اندام و مرتعش دیدم که آرام نمی گرفت، گوئی که هر دم وی را نیشتر همی زنند. و گونه اش از آب دیده تر بود. ▪️به وی گفتم: کیستی؟ گفت: بنده ای هستم از مولی گریخته. گفتم: باز گرد و عذرخواه. گفت: عذر نیازمند حجت(دلیل) است، مرا حجتی نیست، چگونه باز گردم و عذرخواهم؟ ▪️گفتم: دیگری را به شفاعت برگیر. گفت: هر شفیعی را از او ترسد. ▪️ گفتم: مولای دیگر برگزین. گفت: هیهات، که جز او مولایی یابم. چه وی خالق زمینها و آسمان است. ▪️گفتمش ای جوان، کار آسان تر از آن است که تواش پنداری. گفت: این سخن مغروران است.گیرم وی بگذرد، و ببخشاید اخلاص و صفا کجا رفته است؟ بلبلان از بوی نوروزی به فریاد آمدند کم نئیم از بلبلی ما نیز فریادی کنیم ✏ منبع:«کتاب کشکول شیخ بهایی» https://eitaa.com/majaleezendegi