#زیست_عارفانه
⚡️در باب بنده حقیقی
و گفت وقتی غلامی خریدم از و پرسیدم که چه نام داری؟ گفت: «تا چه خوانی
گفتم: «چه خوری؟» گفت: «تا چه دهی.»
گفتم: «چه» پوشی؟ گفت: «تا چه پوشانی
گفتم: «چه کار کنی؟ گفت تا چه کار فرمایی
گفتم چه خواهی؟ گفت: بنده را با خواست چه کار؟ پس با خود گفتم ای مسکین تو هرگز چنین بنده بوده ای خدای را همه عمر؟ بندگی باری بیاموز
#تذكرة_الاولياء ذکر #ابراهیم_ادهم
👈مجال عیش صفحه اندیشه و زندگی.همراه ما باشید.👉
#زیست_عارفانه
⚡️گریزگاهی نداریم
▪️مالک بن دینار گفت: به کوهی در، جوانی زرد سیما، لاغر اندام و مرتعش دیدم که آرام نمی گرفت، گوئی که هر دم وی را نیشتر همی زنند. و گونه اش از آب دیده تر بود.
▪️به وی گفتم: کیستی؟ گفت: بنده ای هستم از مولی گریخته. گفتم: باز گرد و عذرخواه. گفت: عذر نیازمند حجت(دلیل) است، مرا حجتی نیست، چگونه باز گردم و عذرخواهم؟
▪️گفتم: دیگری را به شفاعت برگیر. گفت: هر شفیعی را از او ترسد.
▪️ گفتم: مولای دیگر برگزین. گفت: هیهات، که جز او مولایی یابم. چه وی خالق زمینها و آسمان است.
▪️گفتمش ای جوان، کار آسان تر از آن است که تواش پنداری. گفت: این سخن مغروران است.گیرم وی بگذرد، و ببخشاید اخلاص و صفا کجا رفته است؟
بلبلان از بوی نوروزی به فریاد آمدند
کم نئیم از بلبلی ما نیز فریادی کنیم
✏ منبع:«کتاب کشکول شیخ بهایی»
https://eitaa.com/majaleezendegi