هدایت شده از ✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
رازنماز25.mp3
3.41M
#زیست_مومنانه
⚡️عبادت و خدمت از دریچه نگاه حافظ
تو بندگى چو گدايان بشرط مزد مكن
كه دوست خود روش بندهپرورى داند
«بیتی از غزل ۱۷۷»
▪️در این بیت خواجه می گوید اینکه طالب دیدار دوست باید تنها کارش بندگی و اخلاص در بندگی و عمل به عهد«أَوْفُوا بِعَهْدِي «۴۰ بقره» به عهد و پیمان خود با من وفا نمایید.
که حضرت امیر علیه السلام فرمود:« أَفْضَلُ الْعَمَلِ ما أُريدَ بِهِ وَجْهُ اللهِ »: برترین و با فضیلت ترین عمل عملی است که تنها برای خدا باشد.
▪️البته خداوند هم به بنده پروری خویش آشنا می باشد، لازم نیست به او تعلیم دهیم که با ما چگونه باش و چگونه به عهدو پیمانش با ما عمل کند!
که امیر بیان علیه السلام فرمود «مَنْ قَامَ بِشَرائِطِ الْعُبُودِيَّةِ، أَهْلَ لِلْعِثْق.» (هرکس به شرایط بندگی عمل کند سزاوار آزادی است.
📝پ ن:
بندگى:عبادت و خدمت
به شرط مزد:براى اجر و پاداش و مزد
بنده پرورى:مراعات حال بنده و زير دست كردن
☑️تعیین شرط و شروط، طلبکاری, خودبینی،مزد خواهی و اجرت طلبی با مقام عشق همخونی و همخوانی ندارد.
☑️زین بیان نکته ای گفتم تو خود بین نکته ها
👈 مجال عیش صفحه ای برای درست اندیشیدن و درست زیستن 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیست_آگاهانه
مصلحت سخن گفتن
خواجه نصیرالدین طوسی
👈 مجال عیش صفحه ای برای درست اندیشیدن و درست زیستن 👉
هدایت شده از ✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جام_معرفت
👈سر شوخی باز شده
☑️#جن هم وارد معرکه شده
☑️#اجنّه و روش برخورد با آنان
☑️توصیه های آیت الله #بهجت
#قاسمیان
👈محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزههای الهی را لطفاً همراهی فرمایید.
🔰قویترین ابزار شیطان
میگویند روزی شیطان تصمیم گرفت از کار خود دست بکشد
اعلام کرد که می خواهد ابزارش را باقیمت مناسب به فروش بگذارد
وسایل کارش را که شامل. خود پرستی. نفرت.ترس .خشم.حرص. حسادت.شهوت. قدرت طلبی.و...بود به نمایش گذاشت.
اما یکی ازاین ابزارها بسیار کهنه و قیمتی به نظر میرسید و شیطان حاضر نبود که آن را ارزان بفروشد !!!
رهگذری پرسید ( این وسیله گران قیمت چیست ؟
گفت: این ناامیدی و افسردگی است
رهگذر پرسید: ((چرا از همه گرانتر است؟!
شیطان گفت :زیرا این وسیله برای من بیش از ابزار دیگر موثر بوده هرگاه دیگر وسایلم بی اثر میشوند فقط با این وسیله میتوانم قلب انسان ها را بگشایم وکارم را انجام دهم .
اگربتوانم کسی را وادارم که احساس نا امیدی.یاس.دلسردی ..وتنهایی کند میتوانم هرچه میخواهم بوسیله او انجام دهم من این وسیله راروی همه انسانها امتحان کرده ام به همین دلیل از همه کهنه تر است..
نکته..مایوس مباش زیرا ممکن است اخرین کلید که درجیب داری قفل رابگشاید..
📖کتاب برگ زندگی ص ۱۴۷.. آقای حمید علامه
خدایا عاقبت مارا ختم به خیر بفرما
👈 مجال عیش صفحه ای برای درست اندیشیدن و درست زیستن 👉
23.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیست_عاشقانه
تا منم منم داری سخن از عشق مگو
دکتر #الهی_قمشه_ای
👈مجال عیش صفحه ای برای درست اندیشیدن و درست زیستن👌
هدایت شده از ✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
#جام_حکمت
#زیست_مومنانه
🎇چرا انسان مؤمن اهل قهقهه و حرکات جلف و سبک نیست؟
▪️ویلیام جیمز (روان شناس آمریکایی )میگوید: «اگر خوشی به انسان مذهبی رو آورد خنده های جلف و سبک از او دیده نمیشود و اگر غمی به او روی نماید ناله و ناسزا از او شنیده نمیشود.
این وقار و سنگینی ناشی از این است که روح آدمی به واسطه مذهب عمیق تر و نافذتر و دوراندیش تر میشود و عمده چیزی که بر روح مؤمنان سایه می افکند و بلکه بایدگفت سنگینی می افکند فکر مبدأ و معاد است.
▪️در اخبار دینی هم درباره رسول اکرم (ص) وارد شده که ضحكه التبسم» (خنده او تبسم بود و همچنین درباره مؤمن وارد شده که از قهقهه پرهیز دارد.
▪️به هر حال این سنگینی و وقار مؤمنان به واسطه حمل بار بزرگی است که بر روح خود دارند دیگران به منزله ماشینی خالی هستند که به سرعت در حرکت است و دیوارها و چوبهایش لقلق میکند و آنها به منزله ماشینی هستند که ظرفیت خود را پر کرده و در دست اندازها و پست و بلندیها زیاد بالا و پایین نمی پرد و زیاد صدا راه نمی اندازد و ماشین هم برای بارگیری ساخته شده نه برای خالی حرکت کردن در آدمی هم ظرفیت عقیده و ایمان و مذهب وجود دارد.
📚استاد #شهید_مطهری یادداشتها ج ۴، ص ۱۶۹) با تلخیص
#شهید_مطهر
👈محفل قرآنی رحیق گنجینه آموزههای الهی را لطفاً همراهی فرمایید.👌
#زیست_مومنانه
#زیست_آگاهانه
⚡️برگی از کتاب انسان جاری(۱۱)
▪️ در مرحله طرح سؤالات، با شاخ و برگهای فراوانی برخورد داشتی، حال نوبت تنظیم پرسش هاست.
▪️ در این مرحله باید ببینی این برگها به کدام شاخهها و آن شاخهها به کدام ساقهها چسبیده اند. تا آن جا که میبینی، در برابر تو چند ساقة اصلی، بیشتر نیست.
▪️در این مرحله، سر و کار تو با چند سؤال اساسی میافتد و چند سؤال درشت و محکم جلوی تو میایستند. در این مرحله، سؤالهای مربوط به احکام و نماز و روزه و... پس از سؤالهای اساسی از دین و مذهب قرار میگیرند.
▪️آن جا که اصل دین و مذهب پا در هواست، چه جای سؤال از نماز و روزه و وضوست؟
▪️باید سؤالهای مزاحم و سمج پس از طرح، تنظیم شوند، دسته بندی و مرتب شوند. سؤالهای مربوط به انسان، جهان، خدا، تاریخ، جامعه، مذهب، طبقات اجتماعی و....
▪️این سؤالها باید این گونه تنظیم شوند، و سپس رتبه و جایگاه هر کدام مشخص شوند.
□ یاد آن روزها بخیر... روزهای فقر و درد و رنج، روزهایی که هر کدام ما تا چند وصله در جلو و پشت شلوارمان نداشتیم، به بازی راهمان نمی دادند؛ که از آنها نبودیم.
▪️روزهایی که معلم مان کفش لاستیکی به پا داشت و ما هم که معلوم بود، واکس به پاهامان میزدیم. روزهایی که از پلو خبری نبود مگر در عیدها و ای! گاه گداری هم جمعه ها.
▪️آن روزها... که در نزدیکی زمستان، مادرم لباسهای ما را میشکافت و دوباره میبافت، تا هم نپوسند و بیشتر عمر کنند و هم به اندازه قد و قواره تازه مان شوند.
▪️ برای شکافتن هر لباس، مدتها دنبال سرنخ اصلی میگشتیم تا آن را بیابیم و اگر مییافتیم، چقدر خوشحال و سرمست میشدیم؛ چون باز شدن هر گره، گرههای دیگر را هم باز میکرد و باز شدن یکی باز شدن بقیه را هم به دنبال داشت. و چقدر راحت و شیرین صدا میداد.
▪️من از آن روزهای تلخ و شیرین، این تجربه را به یادگار دارم که اگر سؤالها از سر نخ شروع بشوند، با حل هر سؤال و باز شدن هر مشکل، سؤالها و گرههای دیگر هم باز میشوند.
▪️ هنگامی که میبینیم با حل شدن یک سؤال، سؤالهای دیگر حل نمی شوند و به جواب نمی رسند، مییابیم که هنوز سر نخ را به دست نیاورده ایم.
▪️ اگر سؤالها دست مرتب شوند، چطور به جواب رسیدن یکی، بقیه را هم به جواب میرساند.
▪️ما هنگامی که از رنگ و شکل برگها میپرسیم، بر فرض آن را بیابیم، وضع ساقهها و ریشهها مشخص نمی شوند.
▪️این یک حقیقت آشکار و اصل انکارناپذیر است تا مادام که انسان، مجهول است، اسلام، معلوم نخواهد شد. مادام که روش تفکر و معرفت را نمی دانیم، به نوری نخواهیم رسید، هرچند فلسفة وضو، نماز و روزه را هم یافته باشیم؛ چون بر فرض هم که این گرهها باز شوند، گرههای دیگر را باز نخواهند کرد. بر فرض که جواب هم بدهند، ضرورت دین داری و اصالت دین را توضیح نمی دهند.
▪️به همین دلیل، پس از یک عمر بحث و ارزیابی، باز هم در برابر یک تلنگر از پا میافتیم و در برابر یک اشکال، بیرق شکست و تسلیم را بالا میبریم.
▪️نکته دیگر این است که باید در دل تنظیم هم تنظیم کرد. توضیحش هم این است که مثلاً در بحث از انسان، اولین سؤال کدام است؟ و بحث از کجا شروع میشود؟ آیا از فکرش؟ از احساسش؟ از فیزیولوژی و اندامش یا هیچ کدام، که از درک بلاواسطه و حضوری اش؟ یا در قسمت جهان، اولین سؤال کدام است و مبحث جهان از کجا آغاز میشود؟
آن وقت خواهی یافت که تنظیم سؤالات میتواند این گونه باشد:
۱. آیا بیرون از ذهن من، حقیقتی مستقل به نام جهان وجود دارد؟
۲. آیا بر فرض وجود، قابل شناخت هم هست؟
۳. آیا این جهان نظمی دارد؟
۴. آیا از هدفی برخوردار است؟
۵. آیا اجلی و مرحله ای است؟
۶. آیا زیبایی دارد؟
۷.و ...
🎇 مجال عیش صفحه اندیشه و زندگی،لطفابا ما همراه شوید
@majaleezendegi