eitaa logo
مجله خردسالان
35.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
32 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاشی به همراه بازی 😍 هر شکلی اومد همونو باید بکِشید 👫@majaleh_khordsalan
🍁پاییز اومد دوباره 🍁برگا شدن ستاره 🍁ستاره طلایی 🍁زرد و سرخ و حنایی 🍁آمد باد شبانه 🍁برگا را دانه دانه 🍁از شاخه‌ها جدا کرد 🍁توی هوا رها کرد 👫@majaleh_khordsalan
💕💕 کمد اسباب‌بازی‌ها مناسب پنج تا شش سال {با هدف: پرورش قوه تخیل، ترویج مهربانی و مسولیت‌پذیری} یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. در یک شهر بزرگ و شلوغ، پسرکی 🧒با پدر و مادرش 👨‍👩‍👦در یک خانه کوچک زندگی می‌کردند. پسرک تمام اسباب‌بازی‌های 🏎🛩🪆🧸خود را در کمد خانه‌شان چیده بود. هر روز درب کمد را باز می‌کرد و آنها را نگاه می‌کرد. با چند اسباب‌بازی بازی می‌کرد و دوباره آنها را سرجایشان قرار می‌داد. روزی بعد از اینکه پسرک 🧒درب کمد را بست، توپِ پشمالو از خواب اسباب‌بازی‌ها بیدار شد. چشم‌هایش 👀را باز کرد، همه جا تاریک بود و خیلی ترسید. ناگهان، فریاد زد: من می‌ترسم، اینجا کسی نیست؟ یکدفعه ماشین آمبولانس🚑، بیدار شد و چراغ‌هایش را روشن کرد. چراغ‌های قرمز آمبولانس، همه‌ جای کمد اسباب‌بازی‌ها را روشن کرد. ناگهان همه اسباب‌بازی‌ها از نور او بیدار شدند و به یکدیگر نگاه کردند. توپ‌ها،🏀⚽️ ماشین‌ها 🏎🚎🚌و عروسک‌ها 🪆🧸با تعجب به یکدیگر نگاه می‌کردند. اسباب‌بازی‌ها تا به حال در خواب رنگارنگ بودند. خوابی که مخصوص اسباب‌بازی‌ هاست.اگر یکی از اسباب‌بازی‌ها خواب ببیند و از خواب بپرد، ممکن است دیگر اسباب‌بازی‌ها را هم بیدار کند. مثل همین حالا که توپ پشمالو 🥎از خواب پریده بود و بقیه اسباب‌بازی‌ها را از خواب بیدار کرده بود. توپ پشمالو🥎 و بقیه اسباب‌بازی‌ها شروع کردند به خوش و بش کردن و آشنا شدن با یکدیگر. همین طور که مشغول حرف زدن و خوشحالی بودند، صدایی شنیدند. یک نفر داشت گریه می‌کرد. اسباب‌بازی‌ها نگاهی کردند و دنبال صدا گشتند. یک سرباز 👮‍♀کوچولو افتاده بود لای درِ کمد. انگار حرکتِ در باعث شده بود، سرباز بیوفتد آن پایین. دو تا از عروسک‌ها 🪆🧸همراه با توپ پشمالو 🥎کمک کردند و سرباز را از لایِ در نجات دادند. وقتی سرباز👮‍♀ را نجات دادند او هنوز هم داشت گریه و زاری می‌کرد. اسباب‌بازی‌ها با تعجب به او نگاه کردند و پرسیدند، چرا باز هم گریه می‌کنی؟ ما که تو را نجات دادیم. سرباز 👮‍♀گفت: کیف و تفنگ من گم شده‌اند و بدون آنها دیگر نمی‌توانم یک سرباز باشم. اسباب‌بازی‌ها و سرباز👮‍♀، همه مشغول گشتن شدند. آنها همه جا را زیرورو کردند اما کیف و تفنگ را پیدا نکردند. ناگهان درِ کمد باز شد. پسرک🧒، یعنی صاحب اسباب‌بازی‌ها آمده بود تا به اسباب‌بازی‌ها سر بزند. در همین حین، توپ پشمالو،🥎 تفنگ و کیف سرباز کوچولو را دید که بیرونِ کمد افتاده بودند. توپ پشمالو🥎 خودش را به زمین انداخت و خیلی آرام در گوش تفنگ و کیف گفت: زود باشید، سوار پشت من شوید تا شما را ببرم پیش سرباز👮‍♀ کوچولو. تفنگ و کیف خیلی زود بر پشت توپ سوار شدند. توپ پشمالو 🥎که خیلی باهوش بود، آرام آرام قل خورد و رفت کنار درِ کمد منتظر شد تا پسرک 🧒در را ببند. توپ پشمالو خیلی محکم، کیف و تفنگ را بر پشت خود گرفته بود و حواسش به اطراف بود. وقتی پسرک 🧒خواست درِ کمد را ببندد، توپ پشمالو سریع خودش را به داخل کمد انداخت. سرباز 👮‍♀کوچولو، کیف و تفنگ خودش را بر روی دوشِ توپ پشمالو 🥎دید. از خوشحالی فریاد کشید: هورررا… . او پرید و کیف و تفنگ خودش را برداشت و گفت: حالا من یک سرباز واقعی شدم. اسباب‌بازی‌های مهربون خیلی ازتون ممنونم. 👫@majaleh_khordsalan
079-MagmagOrdakKocholoMehrabon-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.19M
💠 مگ مگ اردک کوچولو مهربون 🔻موضوع: مراقبت از خواهر و برادر 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 📚 عموکتابی | مربی تربیتی🌱 👫@majaleh_khordsalan
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قهرمانان مدرسه این قسمت : تخم مرغ 👫@majaleh_khordsalan
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام بچه های مودب و مرتبم😍 😍 خوبین مهربون تریناااا؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه گلای زندگی🌼🌸🌺🌹 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا سوره توحید بخونین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan
سلام گل های خندون با دندون و بی دندون سلام به هر پرنده که توی باغ می خنده سلام به دشت و دریا سلام به کوه و صحرا سلام به روی ماه بچه های با صفا سلام سلام بچه‌ ها چطوره حال شما باشید همیشه خندان چون گل‌ های گلستان 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅بازی دقت و با وسایل خیلی ساده می تونید این بازی رو برای بچه‌ها آماده کنید😍 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛎 بازی 🧒👧 🔆 به مچ یکی از دست‌های کودک روبان یا مچ بند قرمز ببندید و به دست دیگرش مچ بند آبی. با مقوای رنگی تعدادی دایره قرمز و آبی برش بزنید. حالا از کودک بخواهید که یکی از دست‌هاش رو مشت کنه و یکی رو باز بذاره. ❤️💙 هر وقت دایره‌ای رو‌ مقابل او گذاشتید با دست مچ بند همرنگ با دایره روی دایره بزنه. هرچه سرعت رو بالاتر ببرید بازی به دقّت و تمرکز بیشتری نیاز پیدا می‌کنه 👌🏻🥳 👫@majaleh_khordsalan
پدر بزرگ خوبـــــم همیشـــه مهربـونــه😊 وقتی که پیشم باشه برام کتاب می خونه مادر بــــزرگ نــــازم خیلــی برام عزیــزه😍 هرچی غذا می پزه خوشمــزه و لذیــذه وقتی با اونها باشم غصــه و غم نــدارم دنیا برام قشنگـــه هیچ چیزی کم ندارم❤️ 👫@majaleh_khordsalan
بوی خوش دوستی کلاغک هنوز از لانه بیرون نیامده بود. مامان کلاغک گیج شده بود و هرکاری می کرد تا او را راهی مدرسه کند، کلاغک یک بهانه ای می آورد. اول گفت: « بال چپم درد می کنه.» بعد گفت:«نه! فکر کنم سرما 🤒خوردم. سرم گیج می ره. ممکنه بیافتم کف جنگل🌳🌲🌳.» وقتی که مامان کلاغک از گوشه ی چشمش با تعجب به او نگاهی می کرد کلاغک گفت: «اصلا مدرسه به چه دردی می خوره؟ هان؟» این جا بود که دیگر صدای مامان کلاغک درآمد و گفت: «این حرفا چیه؟! تو که مدرسه را خیلی دوست داشتی!» چشم های کلاغک از اشک پر شد 🥺و دیگر طاقت نیاورد. پرید توی بغل مامانش و با گریه گفت: «آخه مامانی، همکلاسی هام همدیگر رو با اسم های زشتی صدا می کنن. به منم می گن سیاسوخته. من اصلا دوست ندارم. تازه قارقارمو هم مسخره می کنن. خیلی بد هستن مامانی. من دوست ندارم برم مدرسه.» و به گریه اش ادامه داد. مامان کلاغک فکری کرد و اشک های او را پاک کرد و گفت: «گریه نکن قشنگم! پاشو زود برو مدرسه که داره دیرت می شه. بعدش هم همه دوستانت رو دعوت کن تا بیان لونه ما. می خوام براتون یه کیک خوشمزه🎂 درست کنم و با دوستانت بیشتر آشنا بشم.» کلاغک اشک هایش را پاک کرد و گفت: «ولی آخه...» مامان کلاغک زود حرفش را قطع کرد و گفت: «ولی آخه نداره! زودباش راه بیوفت! الان کلاس شروع می شه. زودباش!» بالاخره کلاغک با غصه ی زیاد پر زد و پر زد تا به درخت بلوط🌲 مدرسه رسید. رو شاخه سومی نشست. دوستانش یکی یکی شروع به پچ پچ و خندیدن کردند و کلاغک سعی کرد توجهی به حرف های آن ها نکند تا این که آقای شانه به سر 🦜گفت: «ساکت پرنده ها!» و درس را شروع کرد. خورشید🌞 به وسط آسمان رسیده بود که با صدای نوک زدن آقای دارکوب کلاس آن روز تمام شد و قبل از این که پرنده ها شلوغ بازی را بیاندازند کلاغک بلند شد و گفت: «بچه ها! مامانم برای خوردن کیک همه شما رو دعوت کرده. بیایین با هم بریم به لونه ما.» همه جوجه ها با هم جیغ کشیدند و پرپر زنان پرواز کردند به سمت لانه کلاغک. کلاغک هم پشت سر آن ها پرواز می کرد. بوی کیک🎂 از ده تا درخت🌳🌳 مانده به لانه شنیده می شد. پرنده ها یکی یکی به لانه کلاغک رسیدند. سلام کردند و یک گوشه نشستند. کلاغک هم نفس نفس زنان آخرین نفر بود که رسید. بوی کیک🎂 همه را گیج کرده بود ولی خبری از خود کیک نبود. همه فکر می کردند کیک به این خوشبویی، چه شکلی می تواند باشد. تا این که مامان کلاغک جلو آمد و گفت: «سلام پرند ه های رنگارنگ و زیبا! خوش به حالت کلاغک که این همه دوستای رنگ رنگی داری.» بعد رو به پرنده ها کرد و به اون ها گفت: «من از صبح اسمِ قشنگِ دونه دونه شما رو صدا کردم و این کیک رو درست کردم. به خاطر همینه که عطر خوش اون توی تمام درختا پیچیده. قناری... بلبل🕊... گنجشک... طوطی.🦜.. قرقاول... سینه سرخ... پلیکان🦩... کبوتر... کلاغک... » و بعد کیک را آورد و جلوی پرنده ها گذاشت. یک کیک ساده و بدون تزیین. پرنده ها همین طور که کیک را می خوردند به فکر فرو رفتند. از روز بعد همه پرنده ها همدیگر را با اسم های زیبای خودشان صدا می کردند و کلاغک از این موضوع خیلی خوش حال بود. 👫@majaleh_khordsalan
031-JashniDarJangal-www.MaryamNashiba.Com_.mp3
2.04M
💠 جشنی در جنگل 🔻موضوع: کمک به دوست 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 📚 عموکتابی | مربی تربیتی🌱 👫@majaleh_khordsalan
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام به شما گلای قشنگم😍 😍 خوبین بچه ها جونم؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه بچه هاااا🌼🌸🌺🌹 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا صلوات بخونین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan
🔸️شعر سوره فيل 🌸کی بود کی بود ابرهه؟ 🌱چه کار می‌کرد تو مکه؟ 🌸اون آدم خیلی بد 🌱سوى مکه حمله کرد 🌸یک لشکر فیل🐘 داشت 🌱یک سپاه عظیم داشت 🌸می‌رفت به سوی مکه 🌱تا که بکوبه کعبه 🌸چی شد چی شد یکباره 🌱بارون سنگ می باره؟ 🌸یه عالمه ابابیل 🌱اومد رو لشکر فیل🐘 🌸تو پاهاشون سنگ داره 🌱با دشمنا می‌جنگه 🌸چی شد چی شد نتیجه؟ 🌱چی شد چی شد نتیجه؟ 🌸دشمنا نابود شدن 🌱خاکستر و دود شدن 🌸سوره‌ی فیل🐘 نازل شد 🌱قصه‌ی ما کامل شد 👫@majaleh_khordsalan
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
كوكو جذاب و خوش عطر نخود فرنگي 🍘 انقدر خوش بافت و خوش عطره كه عاشقش ميشي 😍👌🏼 مواد لازم 🥣 سيب زميني متوسط هويج كوچيك سير (حذف نشود ) يك حبه بزرگ نخود فرنگي يك ليوان و نصفي پياز يك عدد كوچيك تخم مرغ يك عدد پودر سوخاري ٣ تا ٤ ق غ ادويه ها : نمك فلفل سياه زردچوبه اگر خواستيد پاپريكا ❗️حتما از رنده ريز استفاده كنيد براي رنده ي پياز و سيب زميني و هويج و سير ❗️نخودفرنگي يك ربع بزاريد بپزه و بعدش كامل پوره كنيد ❗️ روغن زياد و داغ باشه لطفا ، از جذب روغن جلوگيري میکنه ☘اگر می‌خواهید باک ویتامین c بدن کودکتان را پر کنید از مصرف نخود فرنگی غافل نشوید. ☘نخود فرنگی سرشار از ویتامینc است و منبع خوبی از ویتامین b1، b2 ، b6 و b3 می‌باشد. ☘ همچنین دارای آهن و مواد معدنی بسیاری است. 👫@majaleh_khordsalan
018-YekHarfeKhoob-www.MaryamNashiba.Com_.mp3
2.65M
💠 یک حرف خوب 🔻موضوع: دوستی 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 📚 عموکتابی | مربی 👫@majaleh_khordsalan
هدایت شده از قاصدک
💠جشنواره پاییزی شیکترین ملزومات حجاب😍 🧕محجبه ایُ کانال حجاب درسانُ نداری؟ اینجا خیلیا ساعتها برا خرید عبا و چادر تو صفن!😳 🇮🇷منم قبلا کلی پولِ ملزومات میدادم ولی از وقتی اینجام با کمترین هزینه استایلمُ کامل میکنم ب جرعت در تولید بی رقیبن👇😎 https://eitaa.com/joinchat/223346877C929d3d2345 📣 فقط بجُنب از جنسای جدید جانمونی مفته مفت بدووو💯🥳☝️ 🛍فروش حضوری 🛵و باضمانت تعویض
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام به عشقای خودم😍 😍 خوبین گل پسرا و گل دخترای من؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه 🌼🌸🌺🌹 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا سوره توحید و یک صلوات بخونین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan