eitaa logo
مجله خردسالان
31.8هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
51 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام به عزیزای من😍 😍 خوبین گل گلای من؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه 🌼🌸🌺🌹 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا صلوات بخونین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan
💕💕 شعر هندوانه رو یاد بگیرین بچه ها جون به کارتون میاد😍 👫@majaleh_khordsalan
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش رنگها با کلیپ ترانه زیبای : 🎨 « رنگ ها » 👫@majaleh_khordsalan
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بره ناقلا 🐑 این قسمت : سر و صدای تیمی کوچولو ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👫@majaleh_khordsalan
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مامانای قشنگم حالتون چطوره؟ من اومدم با یه نارنجی رنگ خوشمزه که به وزنگیری کودکت کمک می کنه یا یا هویج سرشار از ویتامین آ که به شما کمک می کنه و برای ایمنی و جلوگیری از عالیه👌🏼 🌹برای شیرین شدن یک نصفه خرما مجازه برای خوشمزه شدن مقداری هل و دارچین خیلی کم وانیل از هشت ماه مجازه 🔹می تونید به جای برنج، جوپرک یا گندم پرک اضافه کنید 🔹برای حتما کره یا روغن ام سی تی استفاده کنید از ده ماهگی خامه صبحانه یا پنیرخامه ای ماجان تهیه کنید و به میکس اضافه کنید 👫@majaleh_khordsalan
الاغ باهوش و شیر جنگل الاغی بود که خیلی باهوش بود. روزی الاغ در بیشه می چرید و علف می خورد که ناگهان صدای غرش شیری را شنید. خیلی ترسید. با خودش گفت : حالا چکار کنم. به کجا بروم نکند شیر سر برسد و مرا بخورد. فکری کرد و با خودش گفت : نباید بترسم. بهتر است فریادی بزنم و با صدای کلفتم شیر را بترسانم. الاغ هر چه زور داشت گذاشت روی صدایش و فریاد بلندی کشید. صدای الاغ در دشت و بیشه پیچید و به گوش شیر رسید. شیر جا خورد و راستش را بخواهید یه کمی هم ترسید. با خودش گفت : ای داد و بیداد! چه صدای کلفت و ترسناکی. حتما صاحب این صدا خیلی قوی و پرزور است. باید زودتر از اینجا فرار کنم. از اینطرف شیر راهش را کج کرد و از آن طرف هم الاغ رفتند و رفتند تا به هم رسیدند. الاغ تا چشمش به شیر افتاد ترسید. اما به روی خودش نیاورد. شیر هم که تا آنروز الاغ ندیده بود از دیدن قد و بالای الاغ جا خورد.رفت توی فکر که این دیگر چه جور جانوری است. الاغ که فهمید شیر ترسیده است ، صدایش را کلفت کرد و پرسید: آهای تو کی هستی؟ اینجا چکار می کنی؟شیر گفت : من شیرم تو کی هستی الاغ گفت : من هم شیر شکارم شیر تا این را شنید بیشتر ترسید و گفت: اگر تو شیر شکاری پشت سر من بیا تا چیزی را نشانت دهم. الاغ به ناچار دنبال شیر راه افتاد. رفتند و رفتند تا به لاک پشتی رسیدند. لاک پشت خیلی بزرگ بود. شیر گفت : این جانور را می بینی؟ وقتی من نیستم از آن خانه سنگی بیرون می آید و غذای من را می خورد تا من می روم سراغش ، خودش را در خانه اش قایم می کند. اگر راست می گویی حساب این را برس و با این بجنگ. الاغ گفت این که چیزی نیست و اصلا ارزشی ندارد که من بخواهم از روبرو با او بجنگم و نگاه کن. من پشتم را به او می کنم و این طوری می زنمش. الاغ پشتش را به لاک پشت کرد و چنان جفتکی به آن پیچاره زد که لاک پشت به هوا بلند شد و بیست متر آنطرف تر به زمین افتاد. شیر با خودش گفت : ای داد و بیداد ! عجب گیری افتاده ام. ببین چه زور و بازویی داره . با این زوری که دارد اگر هم از پشت مرا نکشد از جلو می کشد. الاغ که دید شیر خیلی ترسیده است با خودش گفت بهتر است خودم را به خواب بزنم تا شیر راهش را بگیرد و برود. آن وقت زیر درختی دراز کشید و گفت : من خسته شده ام. می خواهم کمی بخوابم . مواظب باش کسی سر و صدا نکند. شیر گفت : باشد. الاغ چشمهایش را بست و خودش را به خواب زد. شیر آمد فرار کند ترسید الاغ بیدار شود. یکدفعه مگسی آمد و روی پیشانی الاغ نشست. شیر دستپاچه شد. اما رفت جلو و خیلی آرام مگس را پراند. الاغ که دید شیر ول کن نیست . چشمهایش را باز کرد و با عصبانیت فریاد کشید : کی به تو گفت مگس را بپرانی. چرا این کار را کردی. مگس داشت در گوش من لالایی می خواند. حالا می دانم چه کارت کنم. شیر تا این حرف را شنید پا به فرار گذاشت . حالا ندو کی بدو. مثل باد می دوید و پشت سرش را هم نگاه نمی کرد. همان طور که می دوید به روباه رسید. روباه پرسید. چه شده است. با این عجله کجا می روی. شیر گفت : نمی دانی دچار چه بلایی شده ام. زودباش زودباش تو هم فرار کن. روباه پرسید آخر برای چه. شیر گفت : توی این بیشه جانوری پیدا شده است که خیلی از من بزرگتر و قویتر است. روباه گفت : من که فکر نمی کنم چنین جانوری پیدا شود. چه شکلی است؟ اسمش چیست؟ شیر گفت: قدش از من بلندتر است. چشمهایش هم درشت تر است. گوشهای درازی هم دارد. اسمش هم شیر شکار است. روباه خندید و گفت : این نشانی هایی که می دهی نشانی الاغ است. تو بیخودی از او ترسیده ای و شیر شکارش کرده ای. بیا برگردیم و بخوریمش. شیر گفت : فکر نمی کنم آن جانور الاغ باشد . من که خیلی از او می ترسم. روباه گفت : نترس . من جلو می روم و تو هم از پشت سرم بیا با هم راه افتادند و رفتند و رفتند تا به نزدیک الاغ رسیدند.الاغ که آنها را دید فکری کرد و با صدای بلند گفت : آفرین روباه ! کارت را خوب انجام دادی محکم او را نگهدار تا من بیایم. شیر تا این حرف را شنید گفت : ای روباه بدجنس. مرا گول می زنی. آن وقت روباه را بلند کرد و محکم به زمین زد و کشت. بعد هم پابه فرار گذاشت . از آن به بعد دیگر کسی شیر را آنطرف ها ندید . الاغ هم نفس راحتی کشید و مشغول چرا شد. قصه ما هم تمام شد. 👫@majaleh_khordsalan
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کاردستی ساخت حیوانات معلمان و والدین عزیز به ما بپیوندید 👫@majaleh_khordsalan
3.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه قدیمی ایرانی . شنگول و منگول و حبه انگور 👫@majaleh_khordsalan
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 السلام علیک یا صاحب الزمان سلام به عزیزای من😍 😍 خوبین گل گلای من؟🧒👧 صبحتون بخیر باشه 🌼🌸🌺🌹 تعجیل درظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) سه تا صلوات بخونین🌸🍃 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَـرَج🌼🍃 👫@majaleh_khordsalan