eitaa logo
مجله خردسالان
34.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
33 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️ کار با کاغذ و قیچی 🌳ساخت درخت •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 👫@majaleh_khordsalan
وزغ بی دندون سال ها قبل جادوگری بود که یک جادوی غیرعادی اختراع کرده بود. هر کسی از این جادو استفاده می کرد دندان هایی زیبا در دهانش نمایان می شد. جادوگر نمی دانست که این جادویش چطور عمل می کند پس تصمیم گرفت آن را روی وزغش امتحان کند. بعد از خواندن جادو،دهان وزغ پر از دندان های سفید و زیبا شد. از آن به بعد وزغ نه تنها می توانست هر چه دلش می خواهد بخورد بلکه می توانست صحبت کند. وزغ با غرور می گفت: من از این تغییر بسیار راضی و خوشحالم. من ترجیح می دهم شیرینی و شکلات بخورم تا مگس ها و پشه های بدمزه. جادوگر متوجه شد که وزغ از دندان هایش مراقبت نمی کند و هر چه دلش می خواهد می خورد. به خاطر همین به وزغ گفت: آقای وزغ مراقب دندان هایت باش. حتماً مسواک بزن تا دندان هایت درد نگیرد و شیرینی و شکلات هم زیاد نخور. اما وزغ به حرف های جادوگر توجهی نکرد. وزغ فکر می کرد دندان هایش خیلی محکم هستنند و احتیاجی به مسواک ندارند و می تواند هر چقدر دلش می خواهد شیرینی و شکلات بخورد. یک روز یکی از دندان های وزغ شروع به پوسیدن کرد و کم کم تمام دندان هایش پوسیدند. وزغ دید که همه ی دندان هایش سوراخ شده و دارد می افتد. حالا وزغ خان تصمیم گرفت که از دندان هایش مراقبت کند ولی دیگر خیلی دیر شده بود. وقتی آخرین دندانش افتاد او دیگر نمی توانست صحبت کند.بیچاره آقای وزغ! اگر آخرین دندانش نمی افتاد او می توانست به آقای جادوگر بگوید که اگر دوباره دندان هایش را به او برگرداند او حتماً هر روز مسواک می زند و از آن ها مراقبت می کند. وزغ بیچاره از این به بعد باز هم باید پشه و مگس بخورد. چقدر بد و رقت انگیز! 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه قلو داشته باشی شاهد اینجوری فرار کردنشون هم باشی😂😍 ان شاالله شیعه ها چند قلو بیارن 👫@majaleh_khordsalan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم چشم👀👀 دو ابرو 👫@majaleh_khordsalan
‍ 🐒🐇 میمون و خرگوش 🐇🐒 ♧موضوع ترک عادت ♧ خرگوش کوچولو و دوستش زیر درخت یا هیجان داشتند با هم حرف می زدند. همینطور که حرف می زدند، آقا میمونه هی خودش را می خارند، و خرگوش کوچولو هم که همیشه می ترسید، دشمنانش به او حمله کنند هی به این طرف و آن طرف نگاه می کرد هیچ کدام نمی توانستند راحت یکجا بنشینند . خرگوش گفت : واقعا جالب است که نمی توانی یک دقیقه بدون خاراندن خودت اینجا بشینی میمون گفت : عجیب تر از کار تو نیست که هی سرت را به این طرف و آن طرف می چرخانی خرگوش گفت من اگر بخواهم می توانم جلوی خودم را بگیرم میمون گفت : ببینیم و تعریف کنیم. بیا هر دو سعی کنیم بی حرکت بمانیم. هر کس تکان خورد، باخته آن ها سعی کردند بی حرکت بمانند . طولی نکشید که طاقت هر دو تمام شد . میمون چنان خارشی گرفته بود که سابقه نداشت و خرگوش هم چون نمی توانست دور و برش را نگاه کند خیلی نگران شده بود. مدتی بعد خرگوش که دیگر نمی توانست تحمل کند گفت میمون من حوصله ام سر رفت بیا برای هم خاطره تعریف کنیم. این که دیگر اشکال ندارد میمون که قصد داشت از این موقعیت حسابی استفاده کند گفت نه چه اشکالی ؟ فکر خوبی است خرگوش گفت خب من شروع می کنم . در فصل خشکسالی در یک دشت وسیع داشتم قدم می زدم که یه هو سگ ها به من حمله کردند. میمون گفت عجیب است همین اتفاق برای من هم افتاد. خرگوش ادمه داد: یک گله سگ وحشی پارس کنان به طرف من می دویدند. به هر طرف که نگاه می کردم می آمدند راست چپ جلو عقب از هر طرف صدای سگ می آمد از این طرف از آن طرف همینطور که داستانش را تعریف می کرد به هر طرف چرخید داستان خرگوش تمام شد. میمون شروع کرد . یک روز چند تا آدم به من حمله کردند و به طرفم سنگ پرتاپ کردند . یک سنگ خورد اینجا و پهلوی راستش رو نشان داد و خاراند. یکی خورد اینجا پهلوی چپش را خاراند. یکی به کمرم خورد. یکی به ران پایم. یکی به سرم و هر قسمت از بدنش را که اسم می برد با یک حرکت سریع آنجا را می خاراند. خرگوش دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد. یک دفعه زد زیر خنده. میمون هم با دیدن خرگوش از ته دل خندید و گفت ببین دوست من ، بهتر است همینجا بس کنیم . هیچ کدام نه برنده شدیم نه بازنده . قبول ؟ و دوباره مشغول حرف زدن شدند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
جوجه كوچولوی تنبل.MP3
34.54M
🐥جوجه کوچولوی تنبل 🐥 🌸🍂🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
سلاممم از صبح قشنگ🌱 👫@majaleh_khordsalan
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️ 🚙🛺کاردستی ماشین🚗🚕 🏎درست کردن ماشین با وسایل کم و راحت 🧐گیره لباس، رنگ 🎨، ماژیک🖍، نی، دکمه، چسب. 🤓با این وسایل که قابل دسترسه یه ماشین متحرک درست کنید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 👫@majaleh_khordsalan
💠داستانک اذان پرندگان 🌹بچه های عزیز ، آیا می دانید اذان پرندگان چیست؟ ⭐️با سخنی از امام رضا علیه السلام به جواب این سوال می رسید 👫@majaleh_khordsalan
ادامه داستان... 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️ ساخت پازل گربه با چوب بستنی 😊 •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 👫@majaleh_khordsalan