شهید خلیل زاده :
امر به معروف یعنی چی ؟
یعنی اینکه من بمیرم ولی نزارم شما جهنم برید :)
هدایت شده از مکتب خونه حاج فِصال
سلام حاجی
امشب گشت بسیج بودم،تا۲شب،یه سری دوستانم تا اذان صبح، کرمان خیلی بسیجیا فعال و آماده باشن و این روزا خیلی زحمت میکشن، وقتی موارد مشکوکو اعلام میکردیم میدیدیم قبلا رسیدگی کردن یا... خلاصه خیییلی دقیق دارن زحمت میکشن... بگین برا بسیجیا و نیروهای امنیتی دعا کنن
ᴍᴀᴊɴʜᴏʟ
{يُؤْتِكُمْخَيْرًامِمَّاأُخِذَمِنْكُمْ}
#پایانفـعالیـتامـروز
#وضوفراموشنشھ
نیـمنِگـٰآهۍبِـہپُسـتهـٰآمون🎬!'
مَمنوناَزصَبوریتون 🤍!'
یـٰآ؏ـلیتـٰآفَـردـٰآ🌑!'
بودنتون قشنڰ تࢪه لفت ندید 🙂
ᴍᴀᴊɴʜᴏʟ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ #خودت_کمک_کن🦋 💙قسمت114💙 با خوشحالی با بابا هم قدم شدمو رفتیم سمت پذیرش _سلا
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
#خودت_کمک_کن🦋
💙قسمت115💙
دو روزی بود که حال علیرضا بهبودی پیدا نکرده بود.
مامان ثریا هم که همش بیقراری میکرد🥺
بعد نماز دعای توسل و زیارت عاشورا خوندم و میخواستم از نماز خونه بیام بیرون که ریحانه پرید جلوی در..
ریحانه:رقیههه آقا علیرضا بهوش اومده.
چیزی نگفتمو فقط دویدم به اون جایی که علیرضا بود.
پرستارا دورشو گرفته بودن و دکتر داشت معاینه ش میکرد.
دکتر اومد بیرون.
دکتر:یک نفر بره داخل..دارو ها یکم فراموشی میاره..برید ببینید میشناستتون یا نه.
_من میرم
_مامان..
مامان:جانم؟
_به مامان ثریا زنگ بزن بگو بهوش اومده.یکم از نگرانی در بیاد.
مامان:باشه مامان تو برو تو..
لباس مخصوص پوشیدمو وارد اتاق شدم.
_س..س..سلام😍
علیرضا:سلام رقیه م..خوبی؟
_الان بهترین حال ممکنو دارم🥺
علیرضا:نرگس کوو؟
_پیش رضا و زهراست.بیمارستان که نمیتونستن بیارنش.
علیرضا:مامان خوبه؟
_اونم خوبه..یکم بی قرار بود که به مامان گفتم بهش زنگ بزنه..
علیرضا:چند روز بیهوش بودم؟
_سه روز
علیرضا:خوشحالی شهید نشدم؟
_هم آره هم نه😂
علیرضا:از همون روز اول که اومدم خاستگاری میخواستی منو بکشی ها
_نه چون تو به آرزوت نرسیدی..آره چون تو رو از دست ندادم..
دکتر وارد اتاق شد..
دکتر:گفتم ببین قرصا روش تاثیر گذاشتن یا نه.نگفتم که بیای باهاش درد و دل کنی که.
علیرضا کمی اخم روی چهرش نشست چون دکتره خیلی راحت باهام صحبت میکرد.
خودمم داشتم آتیش میگرفتم از درون😡
بلند شدم و با کنترل لرزش صدام گفتم..
_نه خیر..روش تاثیر نذاشته..میشناسنم..
بعدشم منتظر حرفش نموندم و از اتاق اومدم بیرون...
ادامه دارد...
#رمان