تا عمر دارم حسرت سینه زنی تو هیئت حاج رسولی، اونم تو ماه محرم به دلم میمونه🤌🏼
یکی پرچم حضرت رقیه زیارت میکنه، یکی تو مشهده، اون یکی داره از قم برمیگرده، یکی دیگه قراره بره کربلا...
خب آقاجان من خودم میدونم چقدر رو سیاهم، میدونم چقدر داغونم،خبر دارم که خراب کردم ...
ولی من یدونه امام حسین دارما... من جز هیئتات پناهی ندارم آخه آقا جانم، مگه غیر اینه که تا اسم کربلات میاد خفه میشم؟(:
شرمندم خیلیم شرمنده ولی آقا من کربلامو از رقیه ات خواستما(=
میدونم که پررویی کردم،بی ادبی کردم محضرت... ولی من که جز تو کسیو ندارم قشنگم
مکانم لامکان باشد نشانم بینشان باشد
نه تن باشد نه جان باشد که من از جان جانانم
•مولانا |
جنون ؟
یه بیت روضه بشه ملکه ذهنت و مدام تصورش کنی. . .بخوای درکش کنی. . .( :
میگه:
سری به نیزه بلند است ، در برابر ِزینب
خداکند که نباشد، سر ِ برادر ِزینب(:
به این فکر کنین که دختر ِعلی(ع) زخم پهلوی مادر رو دید، غربت پدرش رو دید، شهادت پدر چشید، مظلومیت امام حسن رو دید، تو کربلا تشنگی و بیتابی اصغر رو دید، داغ بچه هاشو چشید، ارباً اربا شدن حسین ِش رو جلو چشاش دید، غارت دید، اسارت کشید ، بیتابی طفلای اباعبدالله رو دید، گریه های رباب و دید و پای حسرتاش نشست، بیماری امام زین العابدین رو دید، مجلس شراب بردنش، غصه مرگ شدن و شهادت رقیه شو بالا سر بابا دید، دختر ۳ساله برادرشو دفن کرد و....
حالا فهمیدی چرا میگن وای از دل زینب 💔(: