eitaa logo
مجهـول‌النام
401 دنبال‌کننده
531 عکس
295 ویدیو
1 فایل
یجایی صرفاجهت ِصفاسیتی ِاهل ِدلا ^-^ المود🦦🎀 ! احتمالاوایب اینجابه خونت نسازه ، قدمتون روی چشم ♡»
مشاهده در ایتا
دانلود
مجهـول‌النام
یا کاش میتونستم انقدری باهاش صحبت کنم که تیکه کلامامون باهم جور بشه... واقعا برام غریب بود این حس ؛
لبخندی که ناخودآگاه روی لبای خشک شده از استرسم نقش بسته بود و نگاهاش روی چشمام... یعنی تا کی میتونستم نگاش کنم؟ شمع ِ قلبم با شعله های چشمش داشت قطره قطره از شوق آب میشد و میریخت تهِ دلم ؛جوری که حس میکردم قلبم داره میسوزه و لازمه همین الآن قلبمو از جاش در بیارم وگرنه جنگل ِ پروانه های توی قفسه سینم آتیش میگرفت ؛ چشماش شده بودن چاهی که با سر خوردن دلم، افتادم داخلش و هرچه تقلا میکردم نمیتونستم ازش بیرون بیام، بلکه عمیق تر میشد و من غرق تر از قبل توی چشماش...(: |
مرا محکم بغل کن زنده خواهم شد به آسانی که گرمای تنت در گردش خونم اَثر دارد! •زهرابختیاری‌نژاد|
فکتِ غیرمنطقی ولی درست: هرکسی که به ایده آل هات نزدیک تره و باهاش اوکی تری، محل زندگیش ازت دور تره(=
مجهـول‌النام
لبخندی که ناخودآگاه روی لبای خشک شده از استرسم نقش بسته بود و نگاهاش روی چشمام... یعنی تا کی میتونس
و من غرق تر از قبل توی چشماش... خب... نباید اینجوری میشد نه؟(: اصلا نباید الآن به این چیزی که بهش رسیدم میرسیدم..‌ درسته!، محبت ِ چشمای نافذش تا سلول به سلول تنم رخنه کرده بود و حالا من مانده بودم و خاطره ای از قاب ِ چشمانش و قلبی که گویا دیگر طعم«عشق» را چشیده بود... ظاهرا و باطنا دل در گرو چشماش گذاشتم؛ به خودم اومدم و با نگاه به اطرافم میشد فهمید که یکی دو ثانیه بیشتر نبود که غرقِ کهکشان چشماش شده بودم. خداحافظی مختصری کردم، دلم رو همونجا بین پلکای بلندش گذاشتم و به سمت در خروجی رفتم... پایان کهکشان ِ چشمانش | |
‌‏نگاهت می‌كنم، خاموش و خاموشی زبان دارد زبانِ عاشقان،چشم است وچشم،ازدل نشان دارد •هوشنگ‌ابتهاج| |
شب بیا تو خوابم... دلم برات تنگ شده (=
تا بداند که شبِ ما به چه سان می‌گذرد غم عشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش دِه •مولانا|
خدایا شکرت بابت همه چیزایی که دادی و ندادی و قراره بدی(=
عاقبت رازِ دلم را به لبانش گفتم ͜" •فاضل‌نظری|
دل رُبایانه دگر بر سرِ ناز آمده‌ای از دلِ ما چه به جا مانده که باز آمده‌ای؟! ‌ •صائب‌تبریزی|