eitaa logo
مجهـول‌النام
344 دنبال‌کننده
471 عکس
265 ویدیو
1 فایل
یجایی صرفاجهت ِصفاسیتی ِاهل ِدلا ^-^ المود🦦🎀 ! احتمالاوایب اینجابه خونت نسازه ، قدمتون روی چشم ♡»
مشاهده در ایتا
دانلود
این اینجا بمونه...]
عشق تو به غیر درد سر نیـست ولی قربان سری که درد کردن بلد است .. •جلیل صفربیگی|
یک لحظه عاشق میشوی یک عمر اشوبی در عشق میسوزی ولی حس میکنی خوبی -
اونجا که قیصر امین پور میگه: راستی در میان این همه اگر تو چقدر بایدی!..͜
اللهم عجل لولیک الفرج
مجهـول‌النام
یا کاش میتونستم انقدری باهاش صحبت کنم که تیکه کلامامون باهم جور بشه... واقعا برام غریب بود این حس ؛
لبخندی که ناخودآگاه روی لبای خشک شده از استرسم نقش بسته بود و نگاهاش روی چشمام... یعنی تا کی میتونستم نگاش کنم؟ شمع ِ قلبم با شعله های چشمش داشت قطره قطره از شوق آب میشد و میریخت تهِ دلم ؛جوری که حس میکردم قلبم داره میسوزه و لازمه همین الآن قلبمو از جاش در بیارم وگرنه جنگل ِ پروانه های توی قفسه سینم آتیش میگرفت ؛ چشماش شده بودن چاهی که با سر خوردن دلم، افتادم داخلش و هرچه تقلا میکردم نمیتونستم ازش بیرون بیام، بلکه عمیق تر میشد و من غرق تر از قبل توی چشماش...(: |
مرا محکم بغل کن زنده خواهم شد به آسانی که گرمای تنت در گردش خونم اَثر دارد! •زهرابختیاری‌نژاد|
فکتِ غیرمنطقی ولی درست: هرکسی که به ایده آل هات نزدیک تره و باهاش اوکی تری، محل زندگیش ازت دور تره(=
مجهـول‌النام
لبخندی که ناخودآگاه روی لبای خشک شده از استرسم نقش بسته بود و نگاهاش روی چشمام... یعنی تا کی میتونس
و من غرق تر از قبل توی چشماش... خب... نباید اینجوری میشد نه؟(: اصلا نباید الآن به این چیزی که بهش رسیدم میرسیدم..‌ درسته!، محبت ِ چشمای نافذش تا سلول به سلول تنم رخنه کرده بود و حالا من مانده بودم و خاطره ای از قاب ِ چشمانش و قلبی که گویا دیگر طعم«عشق» را چشیده بود... ظاهرا و باطنا دل در گرو چشماش گذاشتم؛ به خودم اومدم و با نگاه به اطرافم میشد فهمید که یکی دو ثانیه بیشتر نبود که غرقِ کهکشان چشماش شده بودم. خداحافظی مختصری کردم، دلم رو همونجا بین پلکای بلندش گذاشتم و به سمت در خروجی رفتم... پایان کهکشان ِ چشمانش | |